شب چله در ایران با آداب و سنتهای پسندیدهای گره خورده است؛ تلاوت قرآن، دعا، مناجات، شاهنامهخوانی و کتابخوانی، قصهگویی، آوازخوانی، قربانی و نذر ،تفال، بازی، شالاندازی و خوراکیهای آیینی این شب. (نک شایسته رخ، ۱۳۹۱ : فهرست) از برخی آیینهای یادشده به دلیل از دست دادن کارکرد، جلوهگری رخت بر بسته همچون شال اندازی اما در عوض، جلوههای آیینی دیگری در فرهنگ مردم ایران رخ نموده و با زندگی نوین هماهنگ شده است؛ یکدست و همرنگکردن لباسها، همخوان ساختن آرایهها و پیرایش و زیورآلات (بویژه با طرح انار و هندوانه)، سفرهآرایی و میوهآرایی شب چله و...
در این میان اما برخی سنتهای شب چله به دلیل ریشهداری و پیوند عمیق فرهنگی با مردم همچنان جایگاه بلند خود را حفظکرده و از انحطاط و انحراف دور مانده است. تفال یکی از مهمترین این آیینها است که گونههای مردمی گوناگونی دارد ولی شهرهترین و متداولترین آن در گستره ایران، فال به دیوان خواجه حافظ شیرازی است.
تفال بهگونهای امیدوارانه، پیشگویی و پیشبینی آینده است برای صلاحاندیشی و برونآمدن از دودلی یا اطلاعیافتن از وضعیتی نامعلوم از آینده. به فال در گذشته با باوری عمیق میپرداختند[که نمونههای تاریخی مشهور و شگفتی هم دارد] و امروزه گاه به جد و گاه به تفنن بدان پرداخته میشود. در گذشته فال فرقی نمیکرد توسط یک فرد عامی برای مساله شخصی و کوچک گرفته شود یا توسط امیر یا شاه و شخصیتی بزرگ برای تصمیمی بزرگ در حد ملک و مملکت.
فالهای عامه مردم در اقصی نقاط کشور، بسیار متنوع هستند برخی از آنها بین اقوام و استانهای کشور مشترک است مثل فالگوشایستادن، فال دوره و فال کوزه و برخی نیز ویژه یک منطقهاند. طرفه آنکه فالهای مشترک و فراگیر در هر منطقه با تفاوتها و ظرایف خاص آن دیار اجرا میشود. مهم ترین فالهای عامیانه ایران عبارت است از: فال اذان در همدان؛ فال چلسرو، یا چهلسرود، فال کتو (کتاب باز کردن)، فال شوشمکی و فال تری تری ترالی در لرستان،؛ فال تسبیح یا فال دشتی و فال چهلبیتی در خوزستان؛ فال دوره، فال کولوکی، فال چهلبیتی، فال مالبر، فال چلبیت در فارس؛ فال زنبری،(کفشدوزک) در مازندران؛ فال چک و دوره در یزد، فال کوزه، فال چهاربیتی در خراسان رضوی؛ فال چلبیتو در کرمان؛ فال چهاردهی در هرمزگان؛ فال گوشک، فال انگشت در بوشهر؛ فال مهره به دوره در مرکزی؛ فال بولونی در اصفهان و فال دوره در تهران. (خلعتبری لیماکی،۱۳۹۰: ۱۰۴-۵۷)
گفتنی است اجرای این فالها به جز موارد اضطرار مانند دوره انتظار به دنیا آمدن فرزند، زمان بیماری، انتظار مسافر و ... در بازههای زمانی آیینی نمود بیشتری دارند؛ مانند شب چهارشنبهسوری، شب عید نوروز، شب تیرماه سیزده، شب سیزدهم ماه صفر، ماه رجب، شب اسفند و صد البته شب چله .
یکی از عامترین تفال های عامیانه در ایران، رهیابی و مشورت گرفتن از کتابهای مورد احترام عموم مردم همچون کتابهای دینی و دیوان شاعران و عارفان بزرگ است. در این میان تفال به دیوان حافظ شیرازی محبوبترین نوع تفال به کتاب محسوب میشود چرا که مردم خواجه شمسالدینمحمد را حافظ قرآن، ترجمان الاسرار و لسانالغیب میدانند که با سوگنددادن حافظ به شاخنبات او و خواندن فاتحه و باز کردن دیوانش میتوانند حرف دل خود را در کلمات منظوم او بازیابند.
بدیهی است نیت همه در فال به دیوان خواجه شیراز یکسان نیست؛ اعتقاد و باور قلبی به نفس تفال، لذتبخش بودن و تسکیندهنده بودن تفال، توجه به یک سنت کهن، باور به صدق گفتار حافظ، متاثر بودن دیوان حافظ از قرآن، مطالعه اشعار ، شخصیت معنوی حافظ و نیز سرگرمی و تفنن، مهمترین دلایلی هستند که مردم را وا میدارد در آخرین شب پاییز با تفال به دیوان این شاعر بزرگ به بدرقه سرمای زمستان بروند. (روح الامینی، ۱۳۶۹ : ۲۹)
آنچه در فال اهمیتدارد ثابتکردن صدق و کذب فال حافظ نیست چرا که برای گواهی درستوراستِ فال حافظ با توجه به تنوع نمادها و تکثرشان در زبان شعری حافظ و با در نظرگرفتن قانون احتمالات شایدبتوان برای هر خوانندهای با هر نیتی وصفالحالی پیدا کرد ولی مهم، پیوند دیرین، سازنده و فرهنگی این سنت با عامه مردم است که هم تسکین روحی فردی و هم تقویت ریشههای فرهنگ عمومی را از دیرباز تاکنون به ارمغان آورده و جشن ملی شب چله را جلوهای غنی و ژرف بخشیده است. یکی دیگر از نکات حائز اهمیت در گرایش عامه مردم به فال حافظ، انسشان به آن و بهرهگیری از اشعار این شاعر بزرگ در دیگر گونههای فالهای عامیانه است چنانکه مردم از اشعار نیکفرجام و بدسرانجام وی در تفالهای عامیانه دیار خود بهره جستهاند.
برای مثال در سنگسر استان سمنان در شب چله هر یک از حاضران خانواده، انگشتر، سنجاق، حبه قند یا هر چیز کوچک
دیگری را به نام خود نشان میکرد و آن را داخل یک قوطی میانداخت. یک نفر در میان جمع به حافظ فالمیزد و چند بیت از غزل انتخابی را میخواند سپس کسی که قوطی را در دست داشت دست خود را جلوی در قوطی میگرفت و آن را چند بار بالا و پایین میبرد تا اینکه یکی از از اشیای داخل قوطی به دست او میافتاد آن سپرده، نشانکرده هر که بود تفال و غزل انتخابی نیز به نام همان شخص تفسیروتاویل میشد. (شایسته رخ، ۱۳۹۱: ۱۰۰_۹۹)