پس از رحلت پیامبر(ص)، اشراف قریش نظام سیاسی مدینه را که نظام سیاسی امامت بود ودر آن مردم آگاهانه و آزادانه از پیشروترین عضوجامعه در راه خدا پیروی کرده و با هدایت او مسیر شکوفایی وجودی و توسعه را طی می کردند، تبدیل به نظام سیاسی خلافت کردند که بهموجب آن حکومت حق انحصاری قریش بود. اعتراض حضرت فاطمه(ع) به قریش به همین دلیل صورت گرفت و ایشان با وصیت سیاسیای که در مورد اختفای قبرش نمود کوشید این اعتراض را بهگوش نسلهای آینده تا روزی که نظام سیاسی امامت مجددا در جهان اقامه شود، برساند. امام علی(ع) با احیای نظام سیاسی امامت تلاش کرد از حقوق سیاسی و اجتماعی مستضعفین دفاع کند و آنها را مجددا در رأس همه چرخههای تصمیم سازیهای سیاسی و اجتماعی قرار دهد. دومین اقدام مهم امام علی(ع) دفاع از حق آزادی بیان برای تمام افراد جامعه بود، بهصورتی که خوارج در مسجد کوفه آزادانه نهفقط نظر خود را بیان میکردند که حتی به امام علی(ع) اعتراض و حتی توهین مینمودند و در همان حال مطمئن بودند حقوقی که از بیتالمال میگرفتند، قطع نخواهد شد. سومین اقدام بزرگ امام علی(ع) برقراری عدالت بهمعنی مساوات در جامعه بود، بهگونهای که وقتی بیتالمال را بین مردم تقسیم کرد، سهم خودش و غلامش با هم برابر شد. کدامیک از ما چنین سطحی از عدالت را تاب میآوریم؟ آیا این عدالت را کسانیکه در رانتخواری و دریافت حقوقهای نجومی و پاداشهای فرانجومی سابقه و به آنها علاقه دارند، تحمل میکنند؟ هرگز! چشم روزگار کجا و کی میتواند به آسانی شاهد تولد یک علیابنابیطالب(ع) دیگر باشد، هرچند که ما امروز بیش از همیشه به وجود او محتاجیم؟