حمید زارعی –نویسنده
آوازهای هر منطقه را میتوان از منظر عوامل تاریخی، اجتماعی و روانشناسی مورد بررسی قرار داد. آواز و موسیقی در هر منطقه، ریشه در فرهنگ، ادبیات اقلیم و رخدادهای تلخ و شیرین آنجا دارد. در دیار کهن استان بوشهر باید عواملی را که موجب شدهاند، این آوازها شکل بگیرند بررسی کرد. عواملی از قبیل تابستانهای طولانی، گرمای طاقتفرسا، تش بادها و تداوم خشکسالیها و آرزوهای فروخفته تأثیر مستقیم در شکلگیری آوازها دارند. یکی از آوازهای محبوب بوشهری ها شروه است.
شروه از اصلیترین آوازهای موسیقی آوازی در بوشهر محسوب میشود و راوی دردها و آرزوهای عاشقانه مردم این سامان است. شروه واژه ای است پهلوی که بر این خاک قدسی روییده و از آبشخور فرهنگ و تمدن دیر پای اقوام آریایی نوشیده و سپس در سیر تطور خود از دالان کلماتی هم چون شرفنگ sarfang ، شرفه sarfa(e) ،شرفالنگ sarfalang، شرفک sarfak و شرفانگ sarfang عبور کرده و اکنون با عنوان زیبای شروه خودنمایی می کند.در آنندراج، شروه نوعی خوانندگی معرفی شده است که آن را «شهری» گویند و نوعی خوانندگی به زبان پهلوی است. تمام این واژه های یاد شده در طی زمان در زیر گرد و غبار فراموشی دفن گردیده اند. اما واژه شروه بخت آن را داشته که زنده و سبز و جاوید در گلستان زمان و اندیشه اهل جنوب نشو و نما کند و به شکوفه بنشیند. شروه به عنوان یک موسیقی محزون در منطقه جنوب مقبولیت یافته است. خاستگاه شروه؛ استان بوشهر است و عنوان دیگر آن فایز خوانی، دشتی خوانی و دشتستانی است. از دیر باز در قریه ها و دشت های خطه دشتی، دشتستان و تنگستان، مردمان ساده دل، خونگرم و مهربان همه آرزوها و خواسته ها و عقده های فرو خورده خود را در لباس شروه پوشانده اند تا این گونه شب و روز و گاه و بی گاه در سایه درختان و در محفل های دوستانه و شب نشینی ها در هنگام کار و بعد از کار تسکین خاطری بیابند و به یک تسلی ارجمند نایل شوند که احساسی متعالی در اعماق وجودشان بیدار گردد که به رشد معنوی آنان نیز مدد رساند. شروه آواز غمگین و سوزناکی است که در آواز دشتی و دستگاه شور بهصورت انفرادی و گروهی خوانده میشود و این آواز عاشقانه از تنوع بسیاری برخوردار است.
در هر منطقه ای از استان بوشهر، نوع تحریر، ویبره، شیوهی خواندن و لهجهی اوج و فرود با سایر مناطق متفاوت است. در اصل هیچ سازی شروه را همراهی نمیکرده، اما به مرور زمان سازهای فلوت و نی نیز وارد شروه خوانی میشوند. ریتم شروه با دوبیتی همآوایی دارد و به همین خاطر تنها قالب شعری مورداستفاده در شروه دوبیتی است. شروه خوانان استان بوشهر ترانه های فایز، باباطاهر، مفتون، احمد خان دشتی، سیدعلینقی حسینی دشتی، نادم، باکی و ... را برای شروه انتخاب می کنند زیرا بن مایه شاعرانه گی ، درد وحسرت و اندوه و گیرایی و حتا صنایع لفظی و بدیعی بیشتری در آن ها به کار گرفته شده است.
اما بخشی به نام مثنویخوانی نیز در شروه وجود دارد که در ابتدای شروه خوانده میشود و واخوان یکی از مهمترین و ضروریترین اصول شروه خوانی است که بستگی به ذوق شروه خوان دارد. گاهی روی مصرع دوم دوبیتی، گاهی روی مصرع سوم اما بیشتر مصرع چهارم را واخوان میکند. درهنگام شروه خوانی، شنوندگان برای تهییج و گرم شدن شروه خوان هنگی را سر میکشند.
وقتی چند شروه خوان در حال اجرا هستند، در پایان برنامه، دومندویی را اجرا میکنند. در دومندویی، دوبیتیها باید از لحاظ معنا و مفهوم در یک راستا باشند. در دنبالهخوانی، مبادلۀ محتوایی میان شروهخوانان وجود دارد که به نوعی مشاعره شبیه است و گاهی ساعتها طول میکشد. در این شیوه، یکی از گردههای شروه را انتخاب میکنند و بیشتر در پایان هر دوبیتی، واژهها یا مصراعهای اضافی همچون: روزگار، ای روزگار، جفا گر هرکسی کرد خیر نبیند، طریق و رسم دلداری نه این است، و مانند این جملات را به آن میافزایند.
شروه خوانان همواره در استان بوشهر دارای منزلت بالایی بودهاند و گذشته در دستگاههای خوانین نیز همیشه یک یا چند شروه خوان برجسته حضور داشته است.
در جایجای استان بوشهر شروه خوانان برجسته و بسیار گمنامی وجود داشته و دارند ولی شادروانان رستم سهراب، غلام علی یزدان پناهی، شیخ عبدالجبار عاشوری، محمد فردوس، نجاتی، خدابخش کردی زاده، محمدحسین قایدی، لاری دشتی، محمد طاهر آزمون، علی عاشوری، حسن توزی، حسن بحرینی و سایر استادان در قید حیات همچون پولاد اسماعیلی، شهسوار گنجی، حسن صفری، عبدالرسول حسینی، کرامت قنبری، محسن سناسیری،رضا قاسمی، حمزه قائدی، ماندنی بجلی، حسن صدافت و نجیم رضایی ازجمله شروه خوانان دارای سبک هستند.
حاجیونی نیز یکی از گردههای شروه محسوب میشود. این آواز توسط خاندان حاجیانی در قرن هفتم قمری از سرزمین نجد عربستان وارد منطقه دشتی شد. در اوایل این شیوه در مناجاتهای عربی مثل مناجات حضرت علی(ع) در مسجد کوفه مورداستفاده قرار میگرفت و هنوز هم در منطقه دشتی به همین شیوه مناجات میخواندند. این گَرده به این دلیل به اسم حاجیانی شهرت یافت که حاجیانی که از منطقه به حج عزیمت میکردند به نام حاجی یا حاجو میخواندند و چون این آواز را طایفهی حاجیانی وارد منطقه کردند، به این نام شهرت یافت. البته این شیوه خواندن با تغییر بسیار در شروه خوانی استفاده میشود و از شیوه مناجاتش کاملاً فاصله گرفته است. حاجیانی را روضهخوانان محلی در روضه هم استفاده میکنند. سلویی با نی جفتی هم نواخته میشود به نام حاجیانی که با آن شروه میخوانند.
نمونه دوبیتی های شروه:
گذشت ایام گل ای بلبل زار
بکن چون من زهجران گله بسیار
گل تو سر زند هر ساله از نو
گل فایز نمی روید دگر بار
دل آرامی که پــا بر دل گذارد
ستم باشد که پا بر گِل گذارد
تمنــــایی که دارد یار فـــــایز
قدم برچشم ما مشکل گذارد
پس از مرگم نخواهمهای هایـی
نه فـــــریادوفغــان ونــه نوایی
بگویی گشــــته فایز کشـــتهٔ دل
ندارد کشـــتهٔ دل خون بهایی
اگر آرام جان باشد تو باشی
وگر روح روان باشد تو باشی
وگر در ديده مفتون دشتی
نگاری مهربان باشد تو باشی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در ایران در گفتگوی تفصیلی با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفت و گوی اختصاصی «جامجم» با سید ابراهیم محمد الدیلمی، سفیر یمن در تهران تشریح شد