در این میان، روایات اهل بیت نیز مانند قرآن مهجور ماند. علاوه بر حدیثسوزی و ممنوعیت روایت و نوشتن سنت و سخنان پیامبر، آن هم اندکی پس از ایشان، یورش روایات ساختگی و اسرائیلیات باعث سردرگمی امت و بیراهیشان شد. انتقال قدرت به بنیعباس بر فشارها افزود و آنها در ستم بر شیعیان[=علویها) و خاندان پیامبر بر بنیامیه پیشی گرفتند. امامان مشهور به ابنالرضا همه زیر نظر یا در پادگان و دور از امت بودند. همچنین سربرآوردن مذاهب جعلی نیز با هدف نارساکردن مذهب حقه اهل بیت بر پیچیدگی دوران افزود. با آغاز دوران غیبت [صغرا] هر منصفی با دیدن آن شرایط شاید به این باور میرسید که مکتب اهل بیت به روزهای پایانیاش رسیده اما دانشوران شیعه به گردآوری میراث خاندان پرداختند. این احادیث، جامعه مومنان را از فروپاشی رهانید. با آغاز غیبت کبرا و روشنگری محدثان وعلمای شیعه برپایه احادیث پیامبر وخاندان درمطالعات مهدویت، رویکرد روایی پدید آمد. شرایطی مانند شبههها و درازنای غیبت امام مهدی(عج) باعث شد دانشهای دیگری در راستای مطالعات مهدویت پدیدآید، رویکرد کلامی و رویکرد قرآنی را به رویکرد تاریخی بیفزایید که از زمینهها و چرایی غیبت تا توقیعات مهدوی و تشرفات را مستدل و مدون ساخت. اما در ادامه عرفان ناب اسلامی با طرح موضوع بنیادین انسان کامل(که تبلور آن پیامبر و خاندان بهویژه سرسلسله اوصیاء، امام ما علی(ع) است) رویکرد عرفانی را به اوج رساند و رویکرد فلسفی بهویژه فلسفه تاریخی نیز به غنای میراث شیعه در مطالعات مهدویت همانند رویکرد ادبی هنری افزود.
جهان معاصر و ظهور
تجدید حیات اندیشه اسلامی که با انقلاب اسلامی رخ داد به این مطالعات، سویههای ژرف و نویی افزود که با توجه به موقعیت آخرالزمانی میتوان از تطبیق نشانگان ظهور و پیشگوییها با حوادث و رویدادهای روزآمد به نزدیک بودن «ظهور یعنی نتیجه تمدنی انقلاب اسلامی» بسیارامیدوار شد.ابتدا نشر یومالخلاص اثر کامل سلیمان سپس عصرظهور اثرعلی کورانی وراهاندازی مؤسسه فرهنگی موعود از نقطهعطفهای اثرگذار این رویکرد آخرالزمانی بهشمار میرود. برخی انتقادها اینگونه مطالعات را مصداق «وَقاتی یا تعیین وقت» شمردهاند که شیعه بهشدت از آن نهی شده اما سنت و روایت میفرماید: برای زمان دقیق ظهور به کاوش و وقتگرایی نپیچید نه اینکه شرایط دوران مقارن با ظهور را پژوهش نکنید! که اتفاقا این کار ازتشویقها و امیدبخشیهای قرآن عزیز است: انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا؛ بهراستی که آن ناگهان ظهور را بسی دورمیبینند وما گرویدگان اما آن را بسی نزدیک میبینیم!