یکی از بخشهای درخشان بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی تاکید بر«فرهنگ» است؛ حوزهای با گسترهای وسیع که دهها و صدها موضوع و مؤلفه و جریان را در دل خود دارد، چه از حیث کلان و ملی و چه محدود، وقتی به فرهنگ نگاه میکنیم، بارهای بر زمین مانده زیادی میبینیم که نیاز به نیروهای تازهنفس و پای کار دارد، هرچند الحق والانصاف در طول دورانها و مقاطع مختلف، کارهایی صورت گرفته و راههایی نیز پیمایش شده اما حالا... .
جامعهشناسان میگویند: انسانها به «زندگی گروهی» بیشتر از زندگی فردی تمایل دارند و این یک رفتار «اجتماعی» است که تبدیل به «فرهنگ» هم شده است. موقعیتهای جدید، پدیدههای صنعتی و مدرن، رسانهها و...؛ همه اینها هستند و اصلا قرار نیست انکارشان کنیم اما هنوز جلوهها و نشانههایی از میل باطنی انسانها ــ یا بهتر است بگوییم جهانوندان ــ به زیست جمعی وجود دارد، نظیردورهمیهای گرم و پرشور و حال مردم خودمان در شب یلدا و معاشرتها و دیدوبازدیدهای پرنشاطشان در عید نوروز. خانواده ایرانی در هرکجای دنیا که باشد، محال است ــ دستکم ــ نسبت به این دو مناسبت مهم و ویژه از خود بیتفاوتی نشان بدهد، چرا که پاسداشت این سنتهای قدیمی بخشی ازهویت ماست. همینجا با درک اغتنام فرصت، باید مجدانه پرسید: نقشه راه فرهنگ رسمی ما برای حفظ و تقویت سنتهای پسندیده، با ریشه هویتی و آیینی چیست؟ همه میدانیم که کمرنگ شدن سنتها، باورهای فرهنگی، آیینی و اعتقادی یک ملت، مقدمه انحطاط فرهنگ آن ملت و سرزمین است. هرگونه تحریف و دستبرد تدریجی در سنتها، نتیجه بیخیالی و غفلت عوامل و افراد تأثیرگذاری است که زمانی میتوانستهاند کاری کنند اما دسترویدست گذاشتهاند و تماشاگر بودهاند! سنتها را اگر تحریف هم نکنند، حداقل چیزهایی از آن کم یا به آن اضافه میکنند که ناخوشایند و غیرمنتظره است!
نوروز امسال، درست در میانه ماه مبارک رمضان خیمه سبز خود را برپا کرده و پیوند «بهار طبیعت» با «بهار قرآن» میتواند خاطرههایی دلانگیز برای ما خلق کرده و به یادگار بگذارد. فکرها، سوژهها و گفتمانهایی از دل این دو اتفاق بزرگ باید بجوشد و حرف مردم باشد. نگاشتهها، داستانها، شعرها، محصولات هنری، سینمایی و حتی موسیقایی؛ ادبیات بومی و محلی در چهار گوشه کشور، آواها و نواهای قومی و نواحی و مقامی که هنوز مخاطبان بیشمار و علاقهمندان پر و پا قرص دارد، حقیقتا چنان قابلیت و ظرفیتی در این اتفاق هست که میتواند در عصر رسانههای قدرتمند، ذائقهها را نوازش داده و برای پیامرسانهای خرد و کلانی که جزئی از تعلقات مردم شدهاند، تامین محتوا کند! حیف که در این زمینهها دغدغه یا تصمیم حسابشدهای از سوی نهادهای مسئول، مشخصا بخشهای فرهنگی دولت دیده نمیشود و فرآوردههای غیرایرانی و ناسازگار با فرهنگ، علایق، آیین، طبع و ذوق مردم ما، بهراحتی فضا را اشغال میکند و چنگ بر چهره فرهنگ میزند!