بهنظر میرسد ایران تاکنون پیشرفت قابلتوجهی در این مذاکرات داشته و با توجه به شرایط موجود، ادامه گفتوگوها برای هر دو کشور به یک ضرورت تبدیل شده است. در بررسی دقیقتر، استراتژی آمریکا در این مذاکرات چندبعدی و پیچیده است. از یکسو، آمریکا میکوشد در اتحاد ایران با روسیه و چین،شکاف ایجاد کند. این حرکت همزمان دو هدف رادنبال میکند: کاهش تنشهای ایران با اسرائیل و تضعیف محور مقاومت. بااینحال، تفاوتهای محسوسی بین توافق احتمالی جدید و برجام ۲۰۱۵ وجود دارد. مهمترین تمایز، حذف محدودیتهای زمانی در توافق جدید است که هم چالشبرانگیز است و هم انعطاف بیشتری ایجاد میکند. این تغییر، نشاندهنده درسگیری طرفین از تجربه برجام است. درعینحال، تهدیدات اسرائیل که بیشتر جنبه نمایشی دارد، نباید باعث انحراف از مسیر اصلی مذاکرات شود. واقعیت این است که اسرائیل در شرایط کنونی قادر به اقدام مستقل نبوده و بدون اجازه آمریکا عملی انجام نخواهد داد. نقش بازیگران منطقهای دراین معادله حائزاهمیت است. از یکطرف، سرمایهگذاریهای احتمالی کشورهای عربی میتواند وابستگی اقتصادی ایران را افزایش دهند.در تحلیل نهایی، موفقیت این استراتژی به دو عامل کلیدی وابسته است: توانایی آمریکا در جلب اعتماد ایران از طریق وعدههای اقتصادی واقعی و همچنین توانایی تهران در تحقق فرصتهای جدید اقتصادی معنا پیدا میکند اما درصورت عدم تحقق وعدههای اقتصادی، بازگشت به تنشهای گذشته اجتنابناپذیر خواهد بود.واقعبینی حکم میکند که ایران ضمن حفظ اصول و منافع ملی، با دیپلماسی فعال و هوشمندانه، همزمان هم از فرصتهای پیش رو استفاده کند؛ این مسیر باریک، نیازمند درایت و انعطافپذیری توأمان است تا هم از انزوای بینالمللی جلوگیری شود و هم دستاوردهای استراتژیک کشور بهخطر نیفتد.