خلیج‌فارس؛ نماد اجماع ملی و هویت تاریخی

در آستانه سفر ترامپ به عربستان، قطر و امارات، گزاره‌ای ترویج شد  مبنی بر این‌که ترامپ قصد دارد برای خلیج‌فارس نیز همانند خلیج مکزیک از نامی جعلی استفاده کند. روشن است که عقبه این مساله، ماهیتی صهیونی و انگلیسی دارد که از روندهای منطقه و مذاکرات هسته‌ای غیرمستقیم یا آخرین رخداد که طی آن ترامپ و آمریکا با حکومت یمن به توافق آتش‌بس رسیدند، ناخشنود هستند.
کد خبر: ۱۵۰۳۰۸۴
نویسنده هادی محمدی | تحلیلگر مسائل سیاسی
 
ترامپ همان‌گونه که در مذاکرات هسته‌ای، اروپا وخصوصا انگلیس رابه حاشیه برد و طبق همان رویکرد مذاکرات با روسیه را بدون اروپا دنبال کرد، در توافق با یمن نیز نتانیاهو، رژیم صهیونی و حتی انگلیس را که فعالیت پنهان و همراه آمریکا در حملات وحشیانه به یمن داشتند، کنار گذاشت. حتی برخی گزارش‌ها در مورد اقدام تروریستی در کشمیر هند، از دست داشتن تیم‌های عملیاتی موساد در این واقعه حکایت دارد تا آمریکامشغله دیگری داشته باشد وتمرکز آن ازهمین تلاش حداقلی تاکتیکی فعلی برای توقف نسل‌کشی در غزه و کنترل برخی ماجراجویی‌های احتمالی دیگر صهیونیست‌ها در منطقه، منحرف شود. طبق این گزارش‌ها یکی از هدف‌گذاری‌های صهیونیست‌ها از چنین اقداماتی می‌تواند این باشد که توسعه جنگ ویرانگر میان دو قدرت شبه‌قاره که می‌تواند به مرز درگیری هسته‌ای هم گسترش یابد، میلیون‌ها آواره پاکستانی  را به ایران سرازیر کرده و باعث فشار اقتصادی و امنیتی مضاعف به ایران شود.به‌هر‌حال دلایل و انگیزه‌های روشنی که ریشه انگلیسی و صهیونی دارد، از همان ابتدای پیروزی انقلاب با مطرح نمودن و تحریک بحث‌هایی مانند جزایر سه‌گانه ایرانی یا نام جعلی «خلیج عربی»، به دنبال تنش‌آفرینی در منطقه بوده و برای ساخت جای پای مداخلات یا فرسایش سیاسی و امنیتی ترتیبات منطقه‌ای و مخالفت با همگرایی تهران با همسایگانش فعال بوده‌اند. برکسی پوشیده نیست که خلیج‌فارس، شناسنامه تاریخی و هویت ثابت در این حوزه آبراهی بوده که عمر آن صدها سال از عمر کشورهای عربی شکل‌گرفته در ۷۰ سال گذشته، بیشتر است. این هویت و شناسنامه، ریشه در تاریخ سرافراز ایران دارد و باز هم بر کسی پوشیده نیست که عقبه آنچه در رونق بازرگانی در امارات یا پروژه ۲۰۳۰ در عربستان پایه‌گذاری شده، به‌وسیله سرمایه‌داران صهیونیست و با هدایت انگلیس بوده که از شیره و جوهر تمامی این جلوه‌های اقتصادی، بهره اساسی و اصلی را می‌برند. نفوذ تاریخی انگلیسی در کشورهای یادشده تا دهه ۷۰ میلادی آشکار بود و اکنون نیز به شکل پنهان ادامه دارد که نشانه روشنی از بحران‌آفرینی استعمار کهنه انگلیس و اندیشه پلید صهیونی است. واکنش غیرتمندانه وزیر خارجه، دکترعراقچی یا ریاست مجلس ایران ودیگر مقامات و واکنش‌های سیاسی و رسانه‌ای، جلوه روشنی از اجماع ملی بر هویت و شناسنامه تاریخی خلیج‌فارس است و شیطنت‌های بی‌اثر، این حقیقت را تغییر نخواهد داد. شاید به همین خاطر است که ترامپ و کاخ سفید هم قبل از ورود به این بازی متوجه پیامدها، خسارت‌ها و هزینه‌های گوناگون آن شده و چنین رویکردی را از سوی ترامپ تکذیب کردند. این‌گونه نیست که فقط جمهور میلیون‌ها ایرانی در داخل کشور، نسبت به موضوع خلیج‌فارس اجماع غیرتمندانه داشته باشند بلکه میلیون‌ها ایرانی در آمریکا و سراسر جهان هم نسبت به این خباثت‌ها واکنش خواهند داشت.نه ترامپ در شرایط آنچنانی است که بتواند با نمایش‌های مضحک، بر حقایق تاریخی اثر بگذارد و نه نتانیاهو و دوست استعماری‌اش، انگلیس که در مرز بحران‌های گوناگون قرار دارند، توان و شانس کافی برای تحریک ترامپ و اثرگذاری بر معادلات منطقه‌ای دارند و چه بهتر که همسایگان عرب در عربستان و امارات، با کناره‌گیری از این نمایش و شیطنت‌ها، شانس و بهره‌ همسایگی را مخدوش نکنند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها