حرفه ای ترین سارق لوازم خودرو در تهران

رضا گوریل دستگیر شد

جزئیات طرح پلیس آگاهی تهران برای دستگیری سارقان و مالخران

کیش و مات ۲۳۰دزد

فرمانده انتظامی تهران بزرگ از دستگیری ۲۳۰ سارق و خریدار اموال سرقتی طی ۴۸ ساعت گذشته خبر داد. به گزارش خبرنگار جام‌جم، سردار عباسعلی محمدیان با حضور در طرح دستگیری سارقان و مالخران که صبح دیروز در پلیس آگاهی برگزار شد، گفت: یک بار دیگر همکاران ما در پلیس آگاهی گل کاشتند و با تلاش شبانه‌روزی توانستند ۲۳۰ سارق و مالخر را طی ۴۸ ساعت دستگیر کنند.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ از دستگیری ۲۳۰ سارق و خریدار اموال سرقتی طی ۴۸ ساعت گذشته خبر داد. به گزارش خبرنگار جام‌جم، سردار عباسعلی محمدیان با حضور در طرح دستگیری سارقان و مالخران که صبح دیروز در پلیس آگاهی برگزار شد، گفت: یک بار دیگر همکاران ما در پلیس آگاهی گل کاشتند و با تلاش شبانه‌روزی توانستند ۲۳۰ سارق و مالخر را طی ۴۸ ساعت دستگیر کنند.
کد خبر: ۱۵۰۴۴۳۲
 
وی افزود: حرفه‌ای‌ترین سارق، فردی بود که هزار قطعه کامپیوتر خودرو را با همکاری چند سارق دزدیده بود و در انبار سه مرحله‌ای مخفی کرده بود که این باند متلاشی شد.فرمانده انتظامی تهران بزرگ ادامه داد: در این طرح ۶۰ دستگاه موتورسیکلت سند نمره شده و بیش از ۳۰۰ دستگاه تلفن همراه کشف شد.سردار محمدیان گفت: برآورد هزینه این اموال سرقتی حدود ۳۰۰ میلیارد تومان است اما قطعا این مبلغ افزایش پیدا می‌کند.فرمانده انتظامی تهران بزرگ ادامه داد: سال گذشته ۱۸ درصد کاهش سرقت داشتیم و امسال نیز شاهد کاهش ۱۷ درصدی سرقت‌ها در پایتخت هستیم و مردم از اقدامات پلیس، خوشبختانه راضی هستند.

سرقت‌های سریالی باند کت و شلواری‌ها
با کت و شلوار مشکی و پیراهن‌های سفید، در صف مجرمان ایستاده‌اند. ظاهرشان نشان نمی‌دهد که از خلافکاران حرفه‌ای باشند. در نقش ساقدوش داماد، سناریوی عجیبی را رقم زدند. این چهار سارق، تصمیم به انجام سرقت‌های سریالی از خانه‌های شمال پایتخت گرفتند. داستان‌شان از یک عروسی آغاز شد. در مراسمی در کرج، در حالی‌که منتظر ورود داماد بودند، ناگهان کلیپی در اینستاگرام توجه‌شان را جلب کرد. در این کلیپ، چند مرد با کت و شلوار به‌راحتی از خانه‌ها سرقت می‌کردند. یکی از سارقان در این‌باره به خبرنگار ما می‌گوید: «در آن لحظه، تحت تأثیر جو مستی و هیجان، به یکدیگر گفتیم چرا ما نتوانیم به همین راحتی سرقت کنیم؟ با خود فکر کردیم که با تیپ و ظاهر شیک خود، هیچ‌کس به ما شک نخواهد کرد. این احساس شیک‌پوشی و اعتماد به نفس ما را به سمت تصمیمی خطرناک سوق داد. در همان شب، به سمت زعفرانیه حرکت کردیم. در آنجا ناگهان پسر نوجوانی از ساختمانی بیرون آمد و در ورودی را نیمه‌باز گذاشت. این فرصت را غنیمت شمردیم و وارد ساختمان شدیم. آپارتمانی را که چراغ‌هایش خاموش بود، انتخاب کردیم و به آرامی به داخل رفتیم.» سرقت‌های اعضای این باند، پس از آن عروسی، به‌طور منظم ادامه یافت. این گروه هر ماه یک‌بار به تهران می‌آمدند و به انجام سرقت‌های خود می‌پرداختند: «برای این کار، از خودرویی لوکس استفاده می‌کردیم. خودرو را شبی ۵۰ میلیون تومان اجاره می‌کردیم و با آن به محل‌های سرقت می‌رفتیم. با توجه به ظاهر شیک و خودروی مدل بالا، هیچ‌کس به چهار جوان خوش‌تیپ که در نقش ساقدوش ظاهر شده بودند، شک نمی‌کرد.»
اما این داستان سرانجام به پایان رسید. ناشیگری آنها باعث شد که در دام پلیس بیفتند. آنها شماره پلاک خودرو را نپوشانده بودند و پلیس با بازبینی دوربین‌های مداربسته، به‌راحتی شماره خودرو را شناسایی کرد: «در نهایت، چیز زیادی از سرقت‌ها به‌دست نیاوردیم. فرصت نکردیم پول زیادی به‌دست آوریم، چرا که پس از چهارمین یا پنجمین سرقت، دستگیر شدیم. روش ورود به خانه‌ها نیز بسیار ساده و ابتدایی بود؛ ما با تخریب در ورودی، به‌راحتی وارد می‌شدیم. این شیوه، به نظرمان راحت‌ترین و مؤثرترین راه برای انجام سرقت بود اما در نهایت، به قیمت آزادی‌مان تمام شد.»

داستان «ممل آمریکایی»
سال‌هاست که در محافل خلافکاران، لقب «ممل آمریکایی» به این سارق حرفه‌ای داده شده است. او که به‌تازگی در طرح جدید پلیس آگاهی تهران دستگیر شده، نه فقط یک سارق بلکه یک بوکسور حرفه‌ای با علاقه‌ای خاص به دزدی است. خودش می‌گوید که این لقب به‌دلیل طرز صحبت کردنش، که یادآور بازیگران قدیمی است، به او داده شده و چهره‌اش هم به نیویورکی‌ها شباهت دارد. این سارق، با افتخار از دوران ورزشی‌اش می‌گوید. او خود را یک ورزشکار می‌داند و هرگز به سمت مواد مخدر نرفته است. او که‌ به‌دلیل شرایط سخت زندگی به دزدی روی آورده، تأکید دارد که از مواد مخدر دوری کرده است. این دزد سابقه‌دار به خبرنگار ما می‌گوید: «من هیچ‌گاه به سمت مواد نرفته‌ام. ورزشکارم و به آنچه که انجام می‌دهم، افتخار می‌کنم. دزدی برای من یک هیجان است، نه یک نیاز مالی. هیجان فرار از دست پلیس و احساس زنده بودن هنگام سرقت، من را به ادامه این مسیر وادار می‌کند. مثلا وقتی چراغ‌گردان پلیس را می‌بینم و فرار می‌کنم، لذت می‌برم. چون همیشه من پیروز تعقیب و گریز با پلیس بودم.»
ممل آمریکایی در دنیای جرم، به سرقت و زورگیری مشغول است. او به‌ویژه به موبایل‌قاپی علاقه دارد و می‌گوید که دیگر به پولش احتیاجی ندارد. هیجان دزدی و فرار از دست پلیس برای او جذابیت خاصی دارد. از کودکی موتورسوار بوده و وقتی پشت موتور نشسته و نقشه سرقت را اجرا می‌کند، احساس زنده بودن می‌کند. او عاشق تعقیب‌و‌گریز است و حتی می‌تواند با چشم بسته و با سرعت بالا موتورسواری کند. اما سرنوشت او وقتی تغییر می‌کند که در قهوه‌خانه‌ای دستگیر می‌شود. می‌گوید که نه در تعقیب‌و‌گریز بلکه در یک قهوه‌خانه دستگیر شده و آن هم به‌علت این‌که دختر مورد علاقه‌اش پاتوق او را لو داده است. این سارق حرفه‌ای، در آخرین سرقتش، گوشی دختر مورد علاقه‌اش را به زور از او می‌گیرد. او که قرار بود با این دختر ازدواج کند، به خاطر خیانت او، تصمیم به سرقت می‌گیرد: «آخرین‌بار که دزدی کردم، گوشی او را گرفتم. حس می‌کردم پای فرد دیگری در میان بود. قرار بود با هم ازدواج کنیم اما او همه‌چیز را خراب کرد. برای همین گوشی او را دزدیدم تا پی به روابطش ببرم.»
ممل آمریکایی در دنیای جرم، سوابق زیادی دارد. از ۱۸ سالگی به دزدی روی آورده و در ابتدا کیف‌قاپی می‌کرده است. حالا علاوه بر سرقت، گاهی شرخری نیز می‌کند. او به‌وضوح می‌داند که در این دنیای خطرناک، انتخاب‌هایش چه عواقبی می‌تواند داشته باشد: «من از سنین پایین وارد این دنیای خطرناک شدم. حالا دیگر نمی‌توانم از آن خارج شوم اما می‌دانم هر انتخابی که می‌کنم، عواقب خاص خودش را دارد. شاید روزی به خاطر این کارهایم پشیمان شوم اما در حال حاضر این زندگی من است.»

سرقت‌های تام بی‌استعداد
در میان سارقانی که دستگیر شده‌اند، فردی به نام «تام» وجود دارد که به خاطر بی‌استعدادی‌اش در دزدی، لقب آقای تام را به خود اختصاص داده است. او به خاطر عشقش به کارتون تام و جری، تصویر تام را روی گردن خود خالکوبی کرده است. این سارق، به‌رغم بی‌استعدادی، به دزدی ادامه می‌دهد،زیرا دردنیای دیگری زندگی نمی‌کند و راه دیگری نمی‌شناسد. او به خبرنگار ما می‌گوید: هیچ‌گاه فکر نمی‌کردم که به اینجا می‌رسم. در ابتدا فقط به دنبال هیجان و تجربه‌ای متفاوت بودم اما کم‌کم وقتی با دوستان ناباب گشتم، معتاد شدم و درنهایت به خلاف روی آوردم. من در یک خانواده پولدار به دنیا آمده‌ام. پدرم نمایشگاه ماشین دارد و خواهرهایم در اروپا زندگی می‌کنند.پدرم می‌گفت کار نکن، خودم خرجت را می‌دهم. چون تک‌پسرش هستم خیلی به من علاقه دارد. گفت با پول پدرت، عشق و حال کن. من اما راه درستی را در پیش نگرفتم. سرقت لوازم خودرو را انتخاب کردم. البته هیچ استعدادی در این زمینه ندارم، چون هربار که برای سرقت می‌‌رفتم یا از پس باز کردن در خودروها برنمی‌آمدم یا به خاطر استرس و رفتارهایم، مردم یا پلیس به من شک می‌کردند. از آنجایی هم که من عاشق کارتون تام و جری هستم و البته به‌خاطر بی‌استعدادی‌ام، دوستانم لقب تام را به من داده‌اند. چون تام هم در این کارتون، نقش یک بی‌عرضه را داشت. آن‌قدر همه به من گفتند تام که رفتم تصویر تام را در گردنم خالکوبی کردم.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
در رستوران انتخاب شدم

علی‌امین حسنی، بازیگر نقش بهروز در سریال پایتخت در گفت‌وگو با «جام‌جم» از خاطرات حضورش در این سریال می‌گوید

در رستوران انتخاب شدم

نیازمندی ها