سیاست فعلی آمریکا؛ نه توافق بزرگ نه درگیری

کد خبر: ۱۵۰۴۸۳۲
نویسنده رامین مهمانپرست | سخنگوی اسبق وزارت خارجه و دیپلمات ارشد 

در رابطه با مذاکرات جاری باید عوامل مختلف تأثیرگذار مورد ارزیابی قرار گیرند. اولا با توجه به تجربه‌ای که از برجام داشتیم و نوع عملکرد ترامپ زمانی که رئیس‌جمهور شد و از برجام خارج گردید، این موضوع تا حدی تیم مذاکره‌کننده ما را متوجه می‌سازد که باید چارچوب‌های اصولی خود را مطرح کند و صرفا نمی‌تواند به حرف‌های طرف آمریکایی اعتماد صددرصد داشته باشد مگر این‌که برای تعهدات، تضمین‌هایی دریافت کند. 


زمانی که ترامپ با مکاتبه خود به اصطلاح تمایل نشان داد و آمریکایی‌ها نیز علاقه‌مندی خود را برای دستیابی به توافق هسته‌ای با ایران ابراز کردند، این اعلام آمادگی با پاسخ مثبت کشور ما همراه شد چراکه فعالیت‌های هسته‌ای کشورمان کاملا در چارچوب مقررات NPT است و به‌عنوان یک عضو سازمان بین‌المللی انرژی اتمی می‌توانیم از این حقوق برخوردار باشیم؛ و حتی باید تسهیلاتی برای اهداف صلح‌آمیزی که دنبال می‌کنیم در اختیار ما قرار دهند.   


ترامپ و تیمش نگرانی‌هایی درباره نظامی شدن فعالیت‌های هسته‌ای ایران داشتند اما تیم مذاکره‌کننده ما هم اعلام کرد ما هم اعتقاد داریم فعالیت‌ها نباید به‌سمت مقاصد نظامی برود و با استناد به فتوای مقام معظم رهبری، این نگرانی قابل رفع است و تیم‌های فنی دوطرف می‌توانند برای اطمینان از عدم وقوع این مسأله به تفاهم برسند اما این اقدام باید در قبال رفع عملی تحریم‌ها هم صورت بگیرد.


چارچوب بحث‌ها از ابتدای مذاکرات به‌صورت کلی همین بوده اما اظهارات متفاوت و متناقض طرف آمریکایی_ چه در خارج از فضای مذاکره و چه در طول مذاکرات_  و تغییر مواضع آنها نشان‌دهنده این است که طرف آمریکایی باید تکلیف خود را مشخص کند. ایران به‌طور کامل آمادگی مواجهه با هر سناریویی را دارد.


سه سناریو قابل پیش‌بینی است. آنچه از نیت طرف آمریکایی برداشت می‌شود، این سه حالت را متصور می‌سازد: یا آمریکایی‌ها واقعا تمایل به دستیابی به یک توافق بزرگ دارند و در قبال رفع نگرانی‌های هسته‌ای ایران، آماده برداشتن تمامی تحریم‌های اقتصادی هستند که به تبع آن رونق اقتصادی حاصل می‌شود. حالت دوم این است که اساسا دنبال درگیری بوده و مذاکرات برای آنها صرفا یک بهانه است و خواهان نشان دادن این موضوع هستند که مسیر مذاکره را بپیمایند و به نتیجه نرسند و چاره‌ای جز درگیری نداشته باشند. سناریوی سوم نیز این است که نه توافق بزرگی حاصل شود و نه درگیری ایجاد گردد؛ و آمریکایی‌ها سعی کنند از طریق افزایش تحریم‌ها یا اعمال سیاست فشار حداکثری در حوزه اقتصادی و مسائل داخلی، برای کشور ما مشکل ایجاد کنند. 


بنابراین باید این مسأله را ارزیابی کنیم که آمریکایی‌ها کدام‌یک از این مسیرها را انتخاب خواهند کرد، احتمال وقوع هر سناریو چقدر است و عکس‌العمل کشور ما چه باید باشد. در حالت نخست، اگر آمریکایی‌ها واقعا دنبال حصول یک توافق بزرگ باشند که منافع ما را هم تأمین کند، موضع کشور ما قطعا استقبال خواهد بود و هدف این است که موانع برطرف شود و اگر سوء‌تفاهمی برای طرف مقابل وجود دارد، برطرف گردد؛ البته به این شرط که تحریم‌ها به‌صورت واقعی برداشته شوند و به بهانه‌های دیگر ادامه نیابند. 


این توافق بزرگ مخالفین جدی زیادی دارد. از جمله یک جریان تند در داخل اسرائیل، همچنین یک جریان تند در داخل آمریکا و برخی مخالفان جمهوری اسلامی همچون منافقین و سلطنت‌طلبان که قطعا مخالفت خواهند کرد و قصد دارند با اعمال فشار بر مقامات آمریکایی تأثیرگذار باشند. 


پس گزینه اول تحت تأثیر فشارهای صهیونیست‌ها و جریانات تند می‌تواند برای آمریکا تردید ایجاد کند. سناریوی دوم این است که آمریکا دنبال درگیری باشد و بن‌بست مذاکرات بهانه‌ای برای درگیری در منطقه باشد. اگر قرار باشد این اتفاق رخ دهد، ایرانی‌ها کوچک‌ترین تردیدی در پاسخ قاطع نخواهند داشت و منطقه دچار بحران خواهد شد. زیرا طرف مقابل از توانمندی بازدارندگی ایران مطلع است و به‌نظر می‌رسد آمریکا چنین اتفاقی را به نفع خود نداند. اگرچه کشور ما دنبال درگیری نیست اما این سناریو منفعتی برای آمریکا، اروپا و کشورهای عربی ندارد و تنها ممکن است اسرائیل و جریانات تندرو مایل به چنین وضعیتى باشند ولی از آنجا که پای منافع بزرگ‌تری در میان است، بعید است آمریکا تحت تأثیر این ترفند صهیونیست‌ها قرار گیرد. 


حالت سوم این است که آمریکایی‌ها به‌دلیل فشارهای داخلی و خارجی نه ‌دنبال یک توافق کامل بروند و نه خواهان جنگ و درگیری مستقیم باشند. بنابراین اگر این سناریو محتمل‌تر باشد، به این معنی است که آمریکایی‌ها تلاش می‌کنند حداقل انعطاف را نشان دهند یا حداقل امتیازاتی را بدهند و در کنار آن خواسته‌های حداکثری داشته باشند و همزمان در مذاکرات، سیاست فشار و افزایش تحریم‌ها را دنبال کنند، که تاکنون نیز چنین کرده‌اند. تحریم‌ها را افزایش دهند و سعی کنند فشارهای اقتصادی را به سطحی برسانند که ما در داخل دچار مشکل شویم یا نارضایتی را از این طریق افزایش دهند. مقام معظم رهبری نیز به آن اشاره کرده‌اند که آنها می‌خواهند از داخل مشکل ایجاد کنند. 


بنابراین اگر این روند را دنبال کنند، ما چه راهی را برای مقابله باید انتخاب کنیم؟ مقام معظم رهبری نیز فرمودند نباید وضعیت داخلی کشور را به مذاکرات گره بزنیم. معنای این سخن آن است که باید برای نقطه ضعف خود که مسائل اقتصادی است، راه‌حلی اساسی داشته باشیم. تا زمانی که آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها و مخالفین ما احساس کنند فشارهای اقتصادی و تحریم‌ها می‌تواند برای ما مشکل‌آفرین باشد و نارضایتی را در مردم افزایش دهد قطعا این مسیر را رها نخواهند کرد. 
باید اقدامات اساسی برای اصلاح ساختار اقتصادی کشور انجام دهیم. اقتصاد ما دولتی است و هزینه‌های سنگینی به بودجه تحمیل می‌کند. این امر موجب کسری بودجه می‌شود. وقتی کسری بودجه داریم یعنی نمی‌توانیم طرح‌های عمرانی و تولیدی را حمایت کنیم و در نتیجه اشتغال ایجاد نمی‌شود. اشتغال که ایجاد نشود نتیجه‌اش بیکاری، تورم و معضلات مختلف است. بنابراین صورت مسأله روشن است. ما از نظر ساختارهای اقتصادی وضعیت غیرقابل قبولی داریم. این ساختار دولتی باید تغییر کند و به بخش خصوصی واگذار شود. همان‌گونه که مقام معظم رهبری بارها تأکید کرده‌اند ما باید هزینه‌های دولتی را کاهش دهیم و بخش خصوصی را فعال کنیم. 


از محل فعالیت بخش خصوصی و درآمدهایی که ایجاد می‌شود، مالیات‌ها افزایش پیدا می‌کند. یعنی باید مسیری را انتخاب کنیم که درآمدها افزایش یابد و هزینه‌ها کاهش پیدا کند تا کسری بودجه از بین برود. 


اگر مسئولین این مسیر را انتخاب کنند و با شجاعت پیگیر جراحی اقتصادی باشند و با مردم صحبت کنند و آنان را با خود همراه سازند معنایش این است که روند حرکت کشور مثبت خواهد شد و هرچه زمان بگذرد، وضعیت بهتری پیدا خواهیم کرد. در آن صورت، آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها احساس خواهند کرد که تعویق و تأخیر در توافق به نفع‌شان نیست. زیرا مشکلات ما کاهش می‌یابد و قوی‌تر وارد مذاکره می‌شویم. بنابراین سناریوی سوم که اکنون در حال پیگیری آن هستند، تلاش برای دامن زدن به مشکلات اقتصادی و افزایش تحریم‌ها و بهانه‌جویی‌های مختلف برای توجیه اقدامات آمریکایی‌هاست تا وانمود کنند مسیر دموکراسی را دنبال می‌کنند. بنابراین ایران باید ضمن دفاع اصولی از مواضع خود و نپذیرفتن مطالبات غیرمنطقی آمریکا، اقدامات اساسی برای اصلاح ساختار اقتصادی کشور را در دستور کار قرار دهد. 


ما سالانه بین 100 الی 120میلیارد دلار یارانه در بخش‌های مختلف پرداخت می‌کنیم و این یارانه‌ها به‌دلیل عدم مدیریت، برای مردم محسوس نیست. اگر بتوانیم این تغییرات اساسی را ایجاد کنیم، این یارانه‌ها به زیرساخت‌های اقتصادی تخصیص می‌یابند و برای مردم رفاه ایجاد می‌کنند. زمانی که مردم احساس کنند تصمیمات دولت در جهت افزایش رفاه و کاهش مشکلات‌شان است و اشتغال ایجاد می‌شود، امیدوارتر به آینده خواهند شد و با قدرت بیشتری در همه عرصه‌ها حضور خواهند یافت. بنابراین تحلیل من این است که آمریکایی‌ها در حال ارزیابی این سناریو‌ها هستند و تاکنون به این نتیجه رسیده‌اند که برای کشور ما، نه یک توافق بزرگ و کامل مطلوب است نه یک درگیری. آنها فعلا بهترین مسیر را در افزایش فشارها و رفتار متناقض می‌بینند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها