مردمی که از دل این تهدیدها فرصتی برای باهم بودن، هویت مشترک و احساس مسئولیت در قبال جامعه پیدا کردند تا دست در دست هم این شرایط را پشتسر بگذارند. علاوه بر آن، تجربه این دوران فرصتی را فراهم کرد تا هرکس برای بالابردن تابآوری خود گام بردارد و تلاش کند تا بهجای تسلیم شدن با صبوری و امیدواری از پس این شرایط بر بیاید چراکه انسانها در دل سختی و بحرانهاست که به پختگی میرسند. حالا که با شکست دشمن صهیونی از آن دوران عبور کردیم، باید پرقدرتتر از قبل به تداوم زندگی عادی و روزمره برگردیم. ما نباید متوقف شویم و روال روزمره خود را تحت تأثیر جنگ رسانهای دشمن تغییر دهیم بلکه باید با هوشیاری و بازیابی روانی به فعالیت بپردازیم چراکه اگر بخواهیم تحتتأثیر قرار بگیریم و کارهای خود را متوقف کنیم قطعا به پیامد مطلوبی نمیرسیم. همچنین فراموش نکنیم که اتکا به خداوند، توجه به نعمات، پرکردن محیط زندگی از فضاهای مثبت، محبت کردن به دیگران و معاشرت با دوستان و اقوام از راهکارهای مؤثر و کمککننده برای بازیابی روانی در دوران پس از جنگ بهشمار میروند. لازم به یادآوری است که حال خوب را باید ساخت. بنابراین بهتر است به جای پرداختن به افکار منفی، از خودمان بپرسیم که بهترین کاری که میتوان در این شرایط انجام داد، چیست و هرفرد بهعنوان عضوی از جامعه چه کاری میتواند انجام دهد؟ درواقع لازم است در مواجهه با هر بحرانی ابتدا طرح مسأله کنیم و سپس گامهای عملی و اجرایی در جهت تحقق آن برداریم.