خانواده مهدیه اسفندیاری در گفتگو با جام جم از ۱۳۸ روز زندان انفرادی خواهرشان می‌گویند

اسارت مهدیه در مهد دموکراسی

«مهدیه اسفندیاری» دختر ایران که قرار بود بعد از هشت سال اقامت برای همیشه از فرانسه به تهران بازگردد، اوایل اسفند و سه هفته قبل از پروازش به سمت ایران، شاهد یورش مأموران پلیس این کشور در ساعت ۶ صبح به خانه‌اش و بازداشت خود بود. سه روز بعد خانواده اسفندیاری با پیگیری از دوستان مهدیه متوجه شدند که خواهرشان در بازداشت پلیس فرانسه است آن هم با ادعا و اتهام «حمایت از تروریسم»! حالا نزدیک ۱۳۸ روز است که مهدیه اسفندیاری در سلولی انفرادی و در شرایطی سخت به‌سر می‌برد.
«مهدیه اسفندیاری» دختر ایران که قرار بود بعد از هشت سال اقامت برای همیشه از فرانسه به تهران بازگردد، اوایل اسفند و سه هفته قبل از پروازش به سمت ایران، شاهد یورش مأموران پلیس این کشور در ساعت ۶ صبح به خانه‌اش و بازداشت خود بود. سه روز بعد خانواده اسفندیاری با پیگیری از دوستان مهدیه متوجه شدند که خواهرشان در بازداشت پلیس فرانسه است آن هم با ادعا و اتهام «حمایت از تروریسم»! حالا نزدیک ۱۳۸ روز است که مهدیه اسفندیاری در سلولی انفرادی و در شرایطی سخت به‌سر می‌برد.
کد خبر: ۱۵۱۰۳۷۱

دلیل این اتهام وارده، فقط بازتاب مظلومیت زنان و کودکان غزه در یک کانال تلگرامی است. ترجمه اخباری که به صورت رسمی در رسانه‌های جهان به طور روزانه منتشر می‌شده و مهدیه تنها آن‌ها را به فرانسوی ترجمه و در کانال خود منتشر می‌کرده است. بااین‌حال، دولت فرانسه تا به این لحظه نه‌تن‌ها شرایط مناسبی برای مهدیه اسفندیاری فراهم نکرده بلکه هنوز هیچ دادگاهی برای بررسی اتهاماتش برگزار نشده و هیچ مدرک مشخصی برای این اتهام ارائه نداده‌اند.
در همین خصوص با زهرا و محدثه اسفندیاری به گفتگو نشستیم تا جزئیات بیشتری از وضعیت خواهرشان را مطلع شویم. خواهران اسفندیاری در این گفتگو ضمن تشریح این دستگیری غیرقانونی دولت فرانسه از مسئولان دولتی نیز بابت تعلل‌های صورت گرفته برای آزادی مهدیه گلایه دارند.
در ادامه این گفتگو را با هم می‌خوانیم:

برای سؤال نخست مایلم بپرسم که خانم مهدیه اسفندیاری در هشت سال گذشته به چه دلیل در کشور فرانسه اقامت داشتند و در این مدت به چه فعالیت‌هایی مشغول بودند؟ همچنین آیا ایشان پیش از عملیات طوفان الاقصی به‌ویژه در راستای دفاع از آرمان فلسطین فعالیت سیاسی یا گرایش‌های سیاسی داشته‌اند؟
به نام خداوند متعال. خواهرم مهدیه سال ۱۳۹۷ پس از دریافت پذیرش در مقطع کارشناسی ارشد زبانشناسی زبان فرانسه، به منظور ادامه تحصیل به خارج از کشور رفتند.
در این سال‌ها، به‌جز درس و کار به ترجمه کتاب و متون از فرانسه به فارسی و برعکس می‌پرداخت.
پیش از عملیات طوفان الاقصی، در کانال تلگرامی با عنوان «محور مقاومت» که توسط چند نفر از دوستان فرانسوی‌اش راه‌اندازی شده بود، به ترجمه و انتشار اخباری درباره مسائل مرتبط با فلسطین از جمله نسل‌کشی در غزه که در رسانه‌های خارجی منتشر می‌شد، می‌پرداخت. پس از عملیات طوفان الاقصی، فعالیت‌های ایشان در این زمینه به طور طبیعی افزایش یافت. با این حال، به دلیل حساسیت‌های دولت فرانسه نسبت به موضوع فلسطین و دسته‌بندی گروه‌های مقاومت فلسطینی از جمله حماس، به عنوان گروه‌های تروریستی، هرگونه حمایت از آرمان فلسطین در این کشور به عنوان پشتیبانی از تروریسم تلقی می‌شود. در نتیجه، دولت فرانسه اتهام «تشویق و ترغیب به تروریسم» را به خواهرم نسبت داده است.

خانم اسفندیاری در چه تاریخ و به چه شکلی دستگیر شد؟ خانواده ایشان چه زمانی از این موضوع مطلع شدند؟ به طور کلی، ایران پس از چه مدت زمانی از دستگیر شدن ایشان مطلع شد؟
خانم مهدیه اسفندیاری ۱۰ اسفند ۱۴۰۳، حدود ساعت ۶ صبح به وقت محلی، توسط حدود ۱۵ مأمور امنیتی دستگیر شد. مأموران با ورود به منزل ایشان، به وی را دستبند زدند و منزل را به طور کامل بازرسی کردند. تمامی وسایل الکترونیکی ایشان، از جمله لپ‌تاپ، تلفن همراه و هارد اکسترنال و مدارک هویتی از جمله گذرنامه ایرانی، کارت بانکی و کارت اقامت ضبط شد و بدون ارائه هرگونه توضیحی، ایشان را به همراه این وسایل منتقل کردند.
از آنجا که خانواده به طور مداوم با ایشان در ارتباط بودند و به‌صورت برخط از وضعیت ایشان مطلع می‌شدند، پس از سه روز تماس نگرفتن و بی‌اطلاعی از فعالیت ایشان در فضای مجازی خانواده ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ با برخی از دوستان خانم اسفندیاری در فرانسه تماس گرفتند و از آن‌ها درخواست شد تا به منزل ایشان مراجعه کنند تا وضعیت بررسی شود. دوستان ایشان پس از مراجعه به منزل گزارش دادند ایشان در منزل حضور ندارد و اثری از ایشان نیست.
در غروب همان روز، پس از اطمینان از عدم حضور خانم اسفندیاری یکی از دوستان ایشان به آتش‌نشانی اطلاع داد تا منزل را بررسی کنند که خدایی نکرده حادثه‌ای برای ایشان در منزل اتفاق نیفتاده باشد. آتش‌نشانی پس از بررسی گزارش داد که منزل به‌هم‌ریخته است و خانم اسفندیاری در محل حضور ندارد.
شب قبل از دستگیری، یکی از دوستان خانم اسفندیاری که قصد داشت بسته‌ای را به منزل ایشان برساند، متوجه غیبت ایشان می‌شود و ایمیلی به سفارت ایران در پاریس ارسال می‌کند و موضوع مفقودی را گزارش می‌دهد. از این طریق، سفارت ایران نیز از موضوع مطلع می‌شود. یک روز بعد به وزارت خارجه مراجعه و اعلام مفقودی کردیم و به صورت کتبی درخواست پیگیری از طریق سفارت ایران در پاریس را ثبت کردیم.
همزمان با خواهرم، فرد دیگری به نام «یوان» بازداشت شده بود. همسر این فرد که برای پیگیری وضعیت همسرش به مقر پلیس در پاریس مراجعه کرده بود، نام خانم اسفندیاری را در فهرست بازداشت‌شدگان مشاهده می‌کند و این موضوع را به یکی از دوستان ایشان اطلاع می‌دهد. این دوست نیز موضوع را با ما در میان گذاشت.
مقامات وزارت خارجه اعلام کردند که مکاتباتی با وزارت خارجه فرانسه انجام داده‌اند، اما پاسخی دریافت نکرده‌اند. پس از حدود ۱۰ روز پیگیری، پلیس تأیید کرد که فردی با مشخصات خانم اسفندیاری بازداشت شده است، اما هیچ توضیحی درباره دلایل بازداشت ارائه ندادند. به این ترتیب، تقریبا ۱۵ روز پس از بازداشت، خانواده و مقامات ایرانی از بازداشت ایشان مطلع شدند.
حدود یک ماه پس از بازداشت، نشریه فرانسوی «لوپوئن» که در دشمنی با ایران ید طولایی دارد، با مقاله روزنامه‌نگار ایرانی به نام آرمین عارفی به موضوع خواهرم پرداخت و اعلام کرد که خانم اسفندیاری به اتهام «تشویق و ترغیب به تروریسم» بازداشت شده است.
لازم می‌دانم اضافه کنم که هیچ‌یک از مراحل قانونی در فرانسه در مورد خواهرم رعایت نشده و نحوه دستگیری ایشان به نوعی شبیه به گروگان‌گیری بوده است. شما می‌توانید  مدل دستگیری و یورش را در فضای مجازی مشاهده کنید. در موارد مشابه مانند بازداشت آقای بشیر بی‌آزار، دولت فرانسه ابتدا احضاریه‌ای رسمی ارسال و مراحل قانونی را طی کرده است. البته پرونده ایشان و بازداشت هیچ شباهتی به خواهرم ندارد؛ و از همان ابتدا تا روز اخراج از کشور هم دسترسی به تلفن همراه داشتند هم خانواده به دیدار ایشان می‌رفتند و هم ایشان در زندان نبود.

برای اولین بار، چه زمان و توسط چه طرفی موضوع دستگیری خانم اسفندیاری رسانه‌ای شد؟
در طرف ایرانی، در ۲۷ اسفند ۱۴۰۳، سخنگوی دولت در پاسخ به سؤال خبرنگار خبرگزاری فارس، بدون ذکر نام خانم اسفندیاری، به طور کلی به بازداشت یک شهروند «مسن» ایرانی در فرانسه اشاره کرد. اما اولین بار که این موضوع با ذکر جزئیات و دلایل بازداشت رسانه‌ای شد، توسط نشریه فرانسوی «لوپوئن» بود.

کدام رسانه فارسی‌زبان اولین بار به موضوع دستگیری خانم اسفندیاری پرداخت؟
پس از انتشار گزارش نشریه «لوپوئن»، رسانه‌های فارسی‌زبان خارج کشور با استناد به این گزارش و با ذکر نام و تصویر خانم اسفندیاری، اخباری را منتشر کردند. حدود ۴۸ ساعت پس از این گزارش، رسانه‌های داخلی ایران نیز به این موضوع پرداختند.

 گفته شده دلیل رسانه‌ای نشدن موضوع دستگیری خانم اسفندیاری، عدم تمایل خانواده بوده است. آیا این موضوع صحت دارد؟
این موضوع تا حدی درست است. ابتدا، وزارت خارجه به خانواده توصیه کرد که از رسانه‌ای کردن موضوع خودداری کنیم، زیرا این اقدام ممکن بود باعث شود طرف فرانسوی تصور کند خانم اسفندیاری فردی با اهمیت سیاسی است و عامل نظام در خارج از کشور است. از سوی دیگر، خود خانواده نیز تمایلی به رسانه‌ای شدن این موضوع نداشت، زیرا اطمینان داشتیم خانم اسفندیاری نیز با این امر موافق نیست. در گفت‌وگویی که با ایشان داشتیم، ایشان به صراحت از رسانه‌ای شدن موضوع ابراز ناراحتی کردند و اظهار داشتند که ترجیح می‌دهند این مساله برجسته نشود. ایشان تأکید کردند که فعالیت‌هایشان در راستای اعتقادات شخصی بوده و نیازی به رسانه‌ای شدن ندارد و این موضوع را امری بین خود و خداوند می‌دانستند.
به همین دلیل خانواده در مراحل اولیه به هیچ عنوان تمایلی به رسانه‌ای شدن این موضوع نداشت. هرچند وزارت خارجه نیز توصیه‌هایی در این زمینه ارائه کرده بود، اما اگر خانواده با این امر موافق بود، وزارتخانه نمی‌توانست مانع رسانه‌ای شدن موضوع شود. بنابراین، تا مدت زمانی، رسانه‌ای شدن موضوع با خواست و رضایت خانواده بوده است.

نحوه تعامل وزارت خارجه، ستاد حقوق بشر قوه قضائیه و سفارت ایران در فرانسه با خانواده چگونه بوده است؟
مواردی را بیان می‌کنم تا در جریان روند کلی امور در وزارت خارجه قرار بگیرید. اول این که تا فشار و پیگیری نباشد هیچ اتفاقی نمی‌افتد. یعنی فکر کنید مسئولان ذیربط و کارمندان وابسته به صورت خودجوش دنبال پیگیری مساله می‌روند و خیال خانواده راحت می‌شود، نه، چنین نیست. اینجانب بار‌ها به وزارت خارجه مراجعه کردم و در نهایت متوجه شدم «مزاحم» هستم و بابت پیگیری‌های من از طریق نهاد‌های مختلف، شاکی هستند.
همان اوایل، ایمیلی خطاب به سفیر ایران در پاریس زدم که بی پاسخ ماند. بعدا چند بار تماس گرفتم تا بالاخره فردی پاسخ داد و گفت سفیر ملاقات است و با شما تماس می‌گیریم. اما نگرفتند. تا بالاخره در جریان جنگ ۱۲ روزه اخیر موفق شدم.
اتفاق بدتر این بود که پس از گرفتن دسترسی کنسولی برای ملاقات خواهرم به ما اطلاع ندادند تا روز‌ها و شب‌ها در نگرانی و بی‌خبری به سر نبریم و فقط پس از انجام ملاقات مطلع شدیم. آن روز‌ها پدرم که هنوز هم اطلاع ندارد مهدیه کجاست گریه می‌کرد. تا الان نتوانسته‌ام این را هضم کنم که چرا. چرا برای ما که خانواده مهدیه هستیم تصمیم گرفتند و قضیه را به هر دلیلی پنهان کردند.
برای پیگیری کار خواهرم مرتب از کرج به تهران می‌روم و چند باری مجبور شدم داخل خود وزارت مدت زیادی منتظر بمانم تا ملاقات صورت بگیرد.
در مراجعاتم مرتب با رئیس اداره حمایت‌های قضایی و کنسولی ملاقات می‌کنم. دو بار هم با آقای جلال‌زاده گفتگو داشتم.
مقامات وزارت خارجه اظهار داشته‌اند که اقدامات گسترده‌ای برای پیگیری موضوع انجام شده است، اما شخصا معتقد هستم که این ادعا‌ها با واقعیت همخوانی ندارد. به عنوان مثال، در گفت‌وگوی رسانه‌ای معاونت کنسولی وزارت امور خارجه، اظهاراتی مطرح شد که از نظر اینجانب با حقیقت فاصله زیادی داشت. این‌گونه اظهارات، که گاه با هدف اقناع افکار عمومی بیان می‌شود، فاقد پشتوانه عملی است. سؤالم این است که با وجود این همه تلاش، چه دستاورد مشخصی برای وضعیت خواهرم حاصل شده است؟
مثلا در تماس تلفنی بین روسای جمهور دو کشور، رئیس جمهور فرانسه اشاره به دو تبعه بازداشت شده فرانسوی داشته و خواستار آزادی آن‌ها شده، اما رئیس جمهور ما، اگر از بازداشت خواهر من اطلاع داشته باشد، هیچ اشاره‌ای نکرده است.
در خصوص موضوع وکیل، در یکی از دیدار‌ها با مقامات وزارت خارجه به اینجانب اطلاع داده شد که امکان اختیار کردن وکیل وجود دارد، اما تأکید شد که دولت فرانسه به طور رسمی مجوزی برای این امر صادر نکرده است. همچنین، ایمیلی به اینجانب ارائه شد که در آن صرفا ذکر شده بود خانم اسفندیاری در بازداشت به سر می‌برد، بدون ارائه اطلاعات تکمیلی. در نهایت، به اینجانب توصیه شد تا اطلاع ثانوی منتظر بمانم. پس از حدود ۵۳ روز پیگیری، در گفت‌وگویی وکیل انتخابی‌مان را اعلام کردم.
با این حال، موضوع هزینه وکیل مطرح شد که تقاضای حمایت مالی برای پرداخت دستمزد اولیه وکیل را مطرح کردم که معاون کنسولی وزارت امور خارجه ابتدا گفتند نگران نباشیم، ولی در گفتگو با نماینده محترم لاهیجان، آقای زارع اظهار داشتند که نمی‌توانند همه هزینه را تقبل کنند و نماینده برود از استانداری یا نهاد‌های دیگر کمک بگیرد.
ایشان حتی اظهار داشتند که «چه کسی حاضر است یک میلیارد تومان برای چنین فردی هزینه کند؟» در حالی که کل هزینه‌های اداری خانم اسفندیاری در فرانسه حدود ۵۰۰ میلیون تومان بود. نهایتا ایشان اعلام کردند که ممکن است نیمی از این مبلغ تأمین شود.
اینجانب این موضوع را بعدا با مسئولان سفارت در فرانسه مطرح کردم و اظهار داشتم که اگر وزارت قادر به تأمین هزینه‌ها نبود، بهتر بود این موضوع از ابتدا به ما اعلام می‌شد تا از سایر منابع که پیشنهاد کمک داده بودند، استفاده کنیم. اما به دلیل تمایل به پیگیری امور از طریق مجاری رسمی وزارت امور خارجه و جلوگیری از هرگونه سوءتفاهم، پیشنهاد‌های دیگر را رد کردیم.‌ای کاش از ابتدا شفافیت بیشتری وجود داشت.
پس از آن برخورد نامناسب و ناامیدکننده، رئیس بخش حمایت‌های قضایی و کنسولی تماس گرفت که به وکیل اطلاع بدهم برای بستن قرارداد برود سفارت. نهایتا پس از انتخاب وکیل و عقد قرارداد که حدود ۵۵ روز طول کشید، وکیل توانست یک بار با خانم اسفندیاری در زندان دیدار کند.
معاونت کنسولی وزارت امور خارجه در مصاحبه‌ای در نهایت تعجب ما اظهار داشتند که از همان ابتدای بازداشت، وکیل در اختیار خانواده و خانم اسفندیاری بوده است. اینجانب به وزارت امور خارجه مراجعه کردم و تأکید کردم که چنین ادعا‌هایی صحت ندارد و زمان زیادی طول کشید تا وکیل انتخابی ما مورد قبول واقع شود. همچنین در پاسخ به ادعای وجود وکیل تسخیری برای خواهرم از روز اول، اعلام کردم که وکیل تسخیری با وکیلی که خودمان انتخاب می‌کنیم تفاوت اساسی دارد.  وکیل تسخیری اجبار دادگاه است نه خانواده و دولت ایران.
ما سوم اردیبهشت نامه معرفی وکیل را به سفارت ارسال کردیم. سفارت در پاسخ ۵ اردیبهشت اعلام کرد که پس از تعطیلات، وکیل می‌تواند برای عقد قرارداد به سفارت مراجعه کند. قرارداد وکیل ۸ اردیبهشت امضا شد، در حالی که مقامات کنسولی در مصاحبه‌های خود ادعا کرده‌اند که وکیل از ۲۱ فروردین در اختیار خانم اسفندیاری بوده است. این تاریخ‌ها و ادعا‌ها با واقعیت همخوانی ندارند.
واقعیت این است که مقامات وزارت امور خارجه از پیگیری من و خانواده از نهاد‌های مختلف شاکی بوده و هستند و حاضر نیستند تفکیک مساله کنند. مهدیه عضو خانواده ماست و برای وزارت خارجه یک تبعه ایرانی بازداشت شده. آن‌ها نه درد ما را دارند و نه در جایگاه ما هستند. هر کس باید در جایگاه خودش وظیفه‌اش را انجام دهد. ما نمی‌توانیم ساکت بنشینیم، مشغول زندگی عادی خود باشیم تا ببینیم مقامات کی به وضعیت او رسیدگی می‌کنند. فکر می‌کنم کارمندان این نهاد مانند پزشکان آن‌قدر این موارد را دیده‌اند که برایشان عادی شده و درد نمی‌کشند. مثلا یک نمونه، معاونت حقوقی وزارت امور خارجه، حاضر نشد وقت بگذارد و وقت ملاقات بدهد. از چند جا پیگیر شدم. حتی به دفتر حقوق بشر در جردن رفتم. اما دریغ از یک تماس یا پیگیری کوچک. حتی برای حفظ ظاهر!

وکیل پرونده پس از ملاقات اولیه، درخواست آزادی مشروط تا زمان برگزاری دادگاه ارائه کرد. از آنجا که ایشان منزل را در لیون تحویل داده‌اند، برای دریافت آزادی مشروط، لازم بود آدرسی ثابت به دادگاه ارائه شود. از همان روز نخست دیدار وکیل با خانم اسفندیاری، اینجانب به وزارت خارجه مراجعه و درخواست کردم آدرسی ثابت به دادگاه ارائه شود.

معاونت کنسولی در مصاحبه‌ای گفته‌اند آدرس ارائه شده از سوی دوستان خانم اسفندیاری در لیون، به قاضی تحویل داده شده است، اما دادگاه آن را نپذیرفته که حتی تعجب داشت. چون هنوز دادگاه اعلام نظر نکرده است. اما ایشان از پیش برای خودشان حکم صادر کرده‌اند!
سفارت کشورمان در پاریس نیز دو آدرس ارائه کرد: یکی نشانی سفارت و دیگری آدرس یک هتل با اجاره ۱۰ روزه. وکیل به ما اطلاع داد که آدرس هتل به دلیل موقتی بودن از سوی قاضی رد شده است، زیرا دادگاه به آدرسی ثابت نیاز دارد که اقامت بلندمدت در آن تضمین شده باشد.
اکنون منتظر پاسخ قاضی هستیم. با این حال، اینجانب تأکید کرده‌ام که سفارت باید هویت مالک آدرس را تأیید کند، زیرا این موضوع برای امنیت خانم اسفندیاری از اهمیت بسزایی برخوردار است. مقامات سفارت اظهار داشتند که هویت مالک آدرس اهمیتی ندارد و ارائه آدرس کافی است. اینجانب با این دیدگاه مخالفم و به وزارت امور خارجه و خانم اسفندیاری اعلام کرده‌ام که تا زمانی که سفارت این آدرس را به طور رسمی تأیید نکند، ترجیح می‌دهم ایشان در زندان باقی بمانند، زیرا اقامت در زندان از نظر امنیتی برای ایشان ایمن‌تر است. در مذاکرات متعدد با مقامات، مشخص شد سفارت اطلاعات کاملی در این خصوص ارائه نکرده است. پس از چندین گفت‌وگوی تلفنی و حضوری، مقامات تا حدی پذیرفتند که این موضوع نیازمند بررسی دقیق‌تر است، زیرا اقامت در آدرس پیشنهادی ممکن است خطراتی برای خانم اسفندیاری به همراه داشته باشد.

مشکلات بازداشت خانم اسفندیاری دقیقا چیست؟ چه چالش‌هایی برای ایشان در این مدت وجود داشته است؟
یکی از مشکلات اصلی خانم اسفندیاری در بازداشت، مساله حجاب ایشان است که به ابزار ایجاد فشار روحی بر او بدل شده است. در زندان، به ایشان اعلام شده که رعایت حجاب با پروتکل‌های زندان مغایرت دارد و اجازه استفاده از روسری به ایشان داده نشده است. به عنوان مثال، در ۵۷ روز اول بازداشت، روسری اوگرفته شده بود و برای خواندن نماز در سلول انفرادی، مجبور بود از تی‌شرت خود برای پوشاندن سر استفاده کند. پس از ۵۷ روز، با درخواست وکیل از دادگاه به ایشان روسری داده شد که می‌تواند فقط در مواقع تعیین شده سر کند. این امر این سؤال را ایجاد می‌کند که اگر پروتکل زندان استفاده نکردن از حجاب است، چرا پس از این مدت چنین امکانی فراهم شد؟ این موضوع نشان‌دهنده استفاده از مساله حجاب به عنوان ابزاری برای فشار روحی بر خواهرم است.
علاوه بر این، مهدیه به بیماری قلبی مبتلاست. پس از درگذشت مادرم در سال گذشته، ایشان به ایران سفر کردند و در معاینات پزشکی مشخص شد که دچار التهاب دریچه قلب هستند. از زمان بازداشت، ایشان اعلام کرده‌اند که تپش قلب‌شان شدت یافته است، اما به دلیل مساله حجاب و پروتکل بازرسی بدنی کاملا عریان از خروج برای مراجعه به پزشک خودداری می‌کنند.
مشکل دیگر، تأمین دارو است. مهدیه به دلیل عدم اعتماد از مصرف دارو‌های زندان خودداری می‌کند. از سوی دیگر، زندان نیز دارو‌های ارسالی از طرف خانواده را به دلیل نگرانی از مشکلات احتمالی نمی‌پذیرد. در حال حاضر، مساله حجاب همچنان اصلی‌ترین چالش برای ایشان در بازداشت است.
جهت اطلاع‌تان بگویم که او باید یک سری از مایحتاج را خودش تهیه کند، یعنی بخرد. به دلیل حلال نبودن غذای آنجا باید گوشت و مرغ سفارش بدهد. تا مدتی پیش هر وقت سفارش داده بود برایش نیاورده بودند. اما بعدا مشکل حل شد. اوایل پول نداشت. بعدا گروه‌های حامی فلسطین برایش پولی را جمع و ارسال کردند. چند باری سفارت ایران برایش مقادیری خوراکی برد که از طریق تماس تلفنی با خواهرم متوجه شدم متاسفانه در آخرین دیدار زندان از پذیرش مجدد این اقلام ممانعت به عمل آورده و هیچ چیز را به خواهرم نداده است. فعلا فقط پوشاک خریداری شده توسط سفارت را به او می‌دهند.

برخی مقامات در مصاحبه‌های خود به گونه‌ای صحبت کرده‌اند که گویی حال خانم اسفندیاری خوب است و ایشان از اقامت در سلول انفرادی رضایت دارند و خودشان این شرایط را ترجیح می‌دهند. نظر شما چیست؟
در برخی مصاحبه‌ها، شرایط خانم اسفندیاری به گونه‌ای توصیف شده که گویی ایشان در محیطی راحت، مانند یک اتاق ۲۴ متری، مشغول زندگی روزمره، مطالعه و انجام امور شخصی هستند و از وضعیت خود رضایت دارند. این نوع اظهارات با واقعیت همخوانی ندارد. مقامات حتی ابتدا از به‌کار بردن عبارت «سلول انفرادی» خودداری می‌کردند و فقط پس از اصرار مجری برنامه پذیرفتند که ایشان در سلول انفرادی نگهداری می‌شوند. این‌گونه اظهارات، که وضعیت ایشان را عادی و رضایت‌بخش جلوه می‌دهد، غیرواقعی است و با شرایط واقعی بازداشت ایشان مغایرت دارد. بودن مهدیه در سلول انفرادی ایرادی ندارد. نه ما شاکی هستیم نه خواهرم. اما این گونه صحبت کردن نمک روی زخم ما ریختن است.

آیا خانواده از نحوه تعامل وزارت امور خارجه و قوه قضائیه با این موضوع رضایت دارد؟
به ناچار باید با شرایط موجود کنار بیاییم. تاکنون چند بار از طریق پیام و ایمیل با مقامات در ارتباط بوده‌ایم، اما به ما توصیه شده که از این پس پیگیری‌ها را مستقیما از طریق وزارت امور خارجه انجام دهیم. یعنی به نوعی مزاحم نشویم. حتی یکبار خود وزارت به ما گفت هر جا می‌خواهید بروید، بروید، در نهایت باز باید برگردید پیش ما. از قوه قضاییه که اصلا خبر ندارم.
اوایل فروردین‌ماه، از طریق ایمیل و تماس تلفنی تلاش کردم با سفیر ایران در فرانسه، جناب آقای امین‌نژاد، گفتگو کنم، اما موفق نشدم. بار‌ها از وزارت امور خارجه درخواست کردم امکان گفتگو با ایشان فراهم شود، اما پاسخ‌هایی مانند مشغول بودن سفیر یا برگزاری جلسات دریافت کردم. حتی در آخرین تلاش، به من پیشنهاد شد روزی برای تماس هماهنگ شود، اما این گفتگو میسر نشد تا بالاخره خودم توانستم با ایشان و با پیگیری صحبت کنم.

آیا خانواده امکان ارتباط با خانم اسفندیاری را دارد؟
پس از واریز پول توسط نهاد‌های حمایت از فلسطین به حساب زندان خواهرم، مهدیه به صورت مرتب با ما تماس می‌گیرد. البته اگر پولی واریز نمی‌شد ما هرگز امکان صحبت مستقیم با ایشان را نداشتیم. تنها راه ارتباطی ما دیدار‌های کنسولی سفارت ایران بود که آیا به ما خبر درستی بدهند یا نه.

پس از سوی گروه‌های مردم‌نهاد حامی فلسطین در خارج از کشور ایشان مورد حمایت قرار گرفته‌اند.
بله، حمایت‌هایی از سوی افراد و گروه‌های حامی فلسطین، به‌ویژه جناب آقای شاهین هزامی و پدر ایشان که از فعالان این حوزه هستند، انجام شده است. این حمایت‌ها شامل فعالیت‌های رسانه‌ای مانند مستندسازی و برگزاری گردهمایی بوده است.
در چند نوبت، کمک‌های مالی از سوی این گروه‌های حامی فلسطین جمع‌آوری شد که نتیجه آن، امکان تماس تلفنی خواهرم با خانواده پس از ۷۳ روز و انتقال وجوه به زندان بود.
در روز‌های ابتدایی بازداشت، به دلیل مسدود شدن حساب‌های بانکی و وجوه نقد ایشان، ایشان امکان تماس با خانواده را نداشتند. وزارت امور خارجه و سفارت اعلام کردند که به دلیل تحریم‌های ایران، امکان انتقال وجه وجود ندارد و این مشکل تاکنون حل نشده است. در این شرایط، کمک‌های مالی حامیان فلسطین نقش مهمی در رفع این مشکل ایفا کرد.

کدام نهاد‌ها یا ارگان‌های داخلی برای آزادی خانم اسفندیاری اقدام کرده‌اند؟
از میان افرادی که اقداماتی انجام داده‌اند، می‌توان به جناب آقای زارع، نماینده استان گیلان اشاره کرد که پیگیر موضوع بوده‌اند. همچنین، جناب آقای ثابتی در مجلس شورای اسلامی سخنانی در خصوص وضعیت خانم اسفندیاری مطرح کرده‌اند.
ما نامه‌ای برای رئیس‌جمهور ارسال کردیم، اما پاسخ دریافتی همان بود که وزارت خارجه (آقای شیرین‌زاد) برای آقای زارع ارسال کرده بودند و بدون تغییر برای ما نیز ارسال شد. از دیگر افراد و نهاد‌ها کمک خواستیم، اما نتیجه ملموسی دریافت نکردیم. هرچند برخی اقدامات رسانه‌ای از سوی افراد صورت گرفت، اما پاسخ مستقیمی به درخواست‌های ما داده نشد.
حتی نهاد‌هایی که کارکردشان رسیدگی به همین موضاعات است. مثل دفتر حقوق بشر، بخش حقوقی وزارت امور خارجه که حاضر نشدند ما را به حضور بپذیرند.

در این مدت صد روز بازداشت، شایعات مختلفی مطرح شده است. لطفا درباره برخی از این شایعات توضیح دهید و به آن‌ها پاسخ دهید.
یکی از شایعات نادرست این بود که خانم اسفندیاری استاد دانشگاه بوده‌اند، در حالی که ایشان به صورت خصوصی تدریس می‌کردند. شایعه دیگر درباره سن ایشان بود؛ مثلا سخنگوی وزارت امور خارجه در همان ابتدا گفتند یک «خانم مسن».  برخی ادعا کردند که ایشان ۳۵ سال دارند، اما خانم اسفندیاری ۳۹ سال سن دارند و از سال ۱۳۹۷، به مدت ۸ سال در فرانسه اقامت داشته‌اند.
در خصوص اظهارات معاونت کنسولی در بخش‌های خبری صداوسیما، از جمله ادعای وجود وکیل از روز اول، همان‌طور که پیش‌تر توضیح داده شد، این موضوع صحت ندارد. البته در نهایت متوجه شدم افراد و رسانه‌ها برای نوشتن و گفتن از دادن اطلاعات نادرست دریغ نمی‌کنند.

درخواست خانواده اسفندیاری از نهاد‌ها و ارگان‌های جمهوری اسلامی، به‌ویژه وزارت امور خارجه که وظیفه ذاتی دفاع از حقوق اتباع ایرانی را دارد، چیست؟
یکی از مسائل اصلی که همواره برای ما آزاردهنده بوده، این که وزارت امور خارجه اعلام می‌کند امکان مطالبه رسمی آزادی خانم اسفندیاری را ندارد، زیرا از نظر دولت فرانسه، ایشان مرتکب جرم شده‌اند. یعنی وزارت قبول کرده خواهر من مجرم است!
این در حالی است که کشور‌های دیگر برای اتباع خود، حتی در موارد حساس، اقدامات گسترده‌ای مانند سفر‌های دیپلماتیک سطح بالا یا شکایت به دادگاه‌های بین‌المللی انجام می‌دهند. به عنوان مثال، در مورد یک جاسوس فرانسوی بازداشت‌شده در ایران، وزارت خارجه فرانسه اقدام به شکایت در مجامع بین‌المللی کرد. اما وزارت خارجه ایران معتقد است که چنین اقداماتی برای خانم اسفندیاری نتیجه‌بخش نخواهد بود و حتی یک بیانیه رسمی در این خصوص صادر نمی‌شود که این موضوع بسیار ناامیدکننده است. در کل متوجه شدم یا با دولت فرانسه رودربایستی دارند یا اراده برخورد ندارند. ایستاده‌اند عقب تا آن‌ها هر چه می‌خواهند بیایند جلو. در صورتی که اگر بخواهند می‌توانند ابتکار عمل و امور را دستشان بگیرند. در مراجعاتم به بخش‌های سیاسی مرتبط وزارت خارجه اشاره کردم. حتی درخواست ملاقات با مدیرکل مربوطه کردم، اما متاسفانه جواب منفی بود. این مدت قسمت‌های مختلف و کارکرد‌های وزارت را خوانده‌ام. می‌دانم راه فشار وجود دارد، اما بحث اینجاست که چه سیاستی در دستور کار باشد و چه کسی دستورات را صادر کند. در این میان تنها فرد منطقی آقای رضا‌پناه، رئیس اداره حمایت‌های قضایی و کنسولی بود که به ما کمک کرده‌اند.
درخواست اصلی ما در حال حاضر، فراهم کردن مقدمات آزادی مشروط خانم اسفندیاری است. آزادی مشروط می‌تواند بسیاری از مشکلات ایشان، از جمله فشار‌های روحی ناشی از مساله حجاب، مشکلات تغذیه‌ای و بازرسی‌های بدنی نامناسب را حل کند.

شنیده شده که آقای هزامی تقریبا همزمان با خانم اسفندیاری بازداشت شده، اما پس از ۴۸ ساعت آزاد شده‌اند. تفاوت پرونده ایشان با خانم اسفندیاری چیست؟
ما این سؤال را از وزارت امور خارجه مطرح کردیم، اما پاسخ دریافتی این بود که پرونده آقای هزامی با پرونده مهدیه متفاوت است. در مورد دیگر افراد، مانند آقای بشیر بی‌آزار یا حجت‌الاسلام قاسمیان، نیز همین پاسخ را دریافت کردیم، بدون توضیح مشخص درباره تفاوت‌ها. ما همچنان نمی‌دانیم چرا پرونده خواهرم تا این حد متفاوت تلقی می‌شود، در حالی که زن بودن ایشان باید به عنوان یک امتیاز برای پیگیری بیشتر از سوی دولت ایران در نظر گرفته می‌شد، به‌ویژه با توجه به محدودیت‌هایی که برای ایشان اعمال شده است.

دقیقا چه فعالیت‌هایی از سوی خانم اسفندیاری انجام شده که منجر به بازداشت ایشان شده است؟
مهدیه فعالیت خاصی خارج از چارچوب‌های قانونی انجام نداده است. دلیل بازداشت ایشان، فعالیت در کانال تلگرامی‌شان، در اعتراض به جنایات رژیم صهیونیستی در قتل عام مردم غزه بوده است. ایشان اخباری که در رسانه‌های معتبر جهانی، مانند رویترز، درباره جنگ غزه منتشر می‌شد را به زبان فرانسه ترجمه و در کانال تلگرامی منتشر می‌کرد. در گفت‌وگوی تلفنی با ایشان، وقتی گفتم که این فعالیت‌ها صرفا ترجمه اخبار بوده، ایشان اظهار داشتند که‌ای کاش نظرات شخصی خود را منتشر می‌کردند، زیرا تنها اخبار منتشرشده در رسانه‌های دیگر را ترجمه و بازنشر کرده‌اند.

آیا با فعالان حوزه فلسطین، چه در داخل و چه در خارج از کشور، برای برجسته کردن موضوع بازداشت خانم اسفندیاری تماسی گرفته‌اید؟
خیر، ما با فعالان حوزه فلسطین ارتباط مستقیمی برقرار نکرده‌ایم. خانواده هیچ مشکلی با ارتباط با فعالان فلسطینی ندارد، اما این ارتباط باید به گونه‌ای باشد که به آزادی خواهرم کمک کند، نه این که موضوع ایشان در ذیل گم و وارد حواشی شود. ما ترجیح می‌دهیم موضوع آزادی ایشان به عنوان یک شهروند ایرانی که به ناحق و بدون جرم مشخص در فرانسه بازداشت شده، به طور مستقل پیگیری شود و دولت ایران حقوق شهروندی ایشان را مطالبه کند.
متأسفانه، به دلیل نبود درک درست از وضعیت بازداشت مهدیه، حتی نهاد‌هایی مانند حوزه‌های علمیه خواهران نیز به این موضوع ورود نکرده‌اند. نیاز است که یک مطالبه‌گری رسانه‌ای در داخل کشور شکل بگیرد تا نهاد‌هایی مانند وزارت امور خارجه با جدیت بیشتری موضوع آزادی ایشان را پیگیری کنند. این مطالبه‌گری رسانه‌ای در مواردی باعث پاسخگویی نسبی مقامات وزارت امور خارجه شده است، هرچند میزان صحت اظهاراتشان جای بحث دارد.  
در حال حاضر، خواسته اصلی ما آزادی مشروط خانم اسفندیاری و فعالیت‌های رسانه‌ای گسترده‌تر برای برجسته کردن وضعیت ایشان است. نکته دیگر اینکه خانواده تحت فشار روانی شدیدی قرار دارد، به‌ویژه اینکه پدر خانواده هنوز از بازداشت خانم اسفندیاری بی‌اطلاع است و ما با بهانه‌هایی مانند ممنوع‌الخروجی، این موضوع را از ایشان مخفی نگه داشته‌ایم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها