رئیسجمهور آمریکا درحالی که میگوید دست دوستی بهسمت ایران دراز کردهایم، بلافاصله شرط میگذارد که ایران باید حمایت از تروریسم را کنار بگذارد و اسرائیل را به رسمیت بشناسد. یعنی حالا علاوه بر شروط هستهای و موشکی، دو شرط دیگر هم وارد لیست شروط آمریکا شده است. فرض کنیم ایران از مواضع خود درباره فلسطین عدول کند. آیا ترامپ یا دولت او انتظار دارندایران درشرایطی به اسرائیل رسمیت دهدکه حتی بسیاری ازکشورهای عربی حاشیه خلیجفارس هم هنوزچنین کاری نکردهاند؟ عربستان، عمان، کویت و قطر هنوز اسرائیل را بهرسمیت نشناختهاند. چطور میشود از ایران چنین انتظاری داشت؟ این موضعگیریها بهوضوح نشان میدهد که اصولا نباید به چنین دعوتهایی پاسخ مثبت داد.اظهار سخنان تحقیرآمیز علیه ایران محدود به این سخنان نیست. حدود دوهفته پیش هیأت ایرانی دربالاترین سطح درمقر آمریکایی سازمان ملل یعنی نیویورک حاضر بود امادولت آمریکاحتی اجازه خرید سادهترین لوازم شخصی راهم به آنها نداد.مثلا خرید خودکار یا شامپو از فروشگاههای آمریکایی برای هیأت ایرانی ممنوع شد. در چنین شرایطی، چطور میتوان انتظارداشت که ایران دریک نشست منطقهای که عملا برای تحقیر و فشار بیشتر طراحی شده شرکت کند؟ پس از سخنرانی ترامپ در کنست، حضور هیأت ایرانی فقط میتوانست وضعیت را بدتر کند. دیدار پوتین با ترامپ هم نمونهای مشابه بود. رویکرد پوتین مثبت بود اما خروجی دیدار چیزی جز تشدید تنشها و تصمیم به ارسال موشکهای پیشرفتهتر به اوکراین نبوده است. چون مسأله، خواست شخص ترامپ نیست. ساختار آمریکا ذاتا ضدروسی، ضدایرانی، ضدچینی وضدکره شمالی است.حتی اگرفرض کنیم واقعا رئیسجمهور آمریکا تمایل به صلح داشته باشد، این ساختار بهراحتی تغییر نمیکند. یک مثال روشن دیگر در این زمینه ادعای ترامپ درباره کره شمالی است. او در دور اول ریاستجمهوری خود سه بار با رهبر کره شمالی دیدار کرد. خودش گفت که نامههای عاشقانه رد و بدل کرده. حتی پایش را روی خاک کره شمالی گذاشت اما کوچکترین تحریمی علیه کره شمالی برداشته نشد. اگر آمریکا واقعا دنبال حسن نیت بود، میتوانست دست کم برخی از تحریمها از هزاران تحریمی را که علیه ایران اعمال کرده لغو کند. همین میتوانست نشانهای از تغییر رویکرد باشد اما برعکس،کاربه جایی کشیده است که همانطورکه گفته شدحتی در حوزههای کالاهای ابتدایی مانند خریدهای ساده دیپلماتهای ایرانی در نیویورک مانعتراشی میکند. بهنظر میرسد سطح دشمنی آمریکا، حتی با روی کار آمدن دولت جدید در ایران، یعنی دولت آقای پزشکیان افزایش یافته است. رفتارهای تحقیرآمیز اخیر در قبال تیمهای دیپلماتیک ایران در مذاکرات نیز نمونهای از همین روند است. اگر به تاریخ روابط ایران و آمریکا در چهار دهه گذشته نگاه کنیم، این رفتارها کمسابقه نیست. بارها دیدهایم که آمریکا با اقدامات مختلف در قبال دولتهایی که طرفدار بهبود رابطه با واشنگتن بودهاند، آن را بیشتر تخریب میکنند. مثلا در دوره ریاستجمهوری آقای خاتمی، با وجود شعار گفتوگوی تمدنها، آمریکا ایران را محور شرارت نامید. یا در دوره آقای روحانی، بهجای همراهی در بحث برجام، خروج از این توافق و فشار حداکثری را کلید زد. پیشران سیاست خارجی آمریکا دشمنتراشی است. روزی شوروی، روزی القاعده و امروز ایران. تا زمانی که چنین سیاستی تداوم دارد، اقداماتی چون نرفتن به شرمالشیخ منطقی و مبتنی بر واقعیات میدانی است.