نتانیاهو با توانمندی خاص خود در حاشیهسازی و انحراف افکار عمومی، موضوعاتی مانند حمله مجدد به جمهوری اسلامی، حمله به لبنان و موارد مشابه را مطرح میکند.واقعیت این است که در حال حاضر شکنندگی قابلتوجهی در مجموعه نیروهای مسلح رژیمصهیونیستی دیده میشود. همچنین، عدم حضور وزیر در جلسات کابینه کاملا مشهود است. فشاری که در حال حاضر بر نتانیاهو وارد میشود، او را در آستانه سقوط دولتش قرار داده است. به اینمعنا که از یکسو تندروهای راستگرا درخواستهای غیرقابلاجرا، مانند حذف خدمت سربازی برای حریدیها (یهودیان فوقارتدوکس) را مطرح میکنند و از سوی دیگر، در سخنرانیها و مصاحبههای خود، شکست نتانیاهو در جنگ ۱۲روزه با جمهوری اسلامی را یادآور میشوند. از طرف دیگر، مساله افزایش قیمومیت آمریکا بر سرزمینهای اشغالی نیز مطرح است. مخالفان سیاسی نتانیاهو، از جمله نفتالی بنت، اعلام کردهاند که «ما مانند کودک فقیری شدهایم که توسط آمریکاییها اداره میشود.» بنابراین، مجموع این شرایط در کنار بحرانهای اقتصادی، نتانیاهو را مجبور کرده بارجزخوانیهای رسانهای،مسائل داخلی و نشانههای افول رژیمصهیونیستی را به خارج از کشور منتقل کند.بر این اساس، باید توجه داشت که بهرغم نقض آتشبس از سوی رژیمصهیونیستی چه در لبنان در یک سال گذشته و چه در ماههای اخیر در غزه، واقعیت این است که توانمندی این رژیم برای دخالت زمینی و استفاده از نیروی زمینی، چه در لبنان و چه در غزه، درحال حاضر وجود ندارد. دلیل آن، کمبود شدید نیروی انسانی و خستگی نیروهای نظامی این رژیم است. بنابراین، سخنان غیرواقعی نتانیاهو در حقیقت پوششی بوده برای جبران این مشکلات و تلاشی است تا بتواند با سرپوشگذاشتن بر بحرانهای متعدد، زمینه را برای انتخابات زودهنگام فراهم کند.