لطفا برای شروع خودتان را معرفی کنید و از پیشینه فرهنگی و فعالیتهایتان بگویید.
سیدهمریم گلچمن هستم. کارشناسی مدیریت فرهنگی و برنامهریزی دارم و حدود چهار سال است وارد دنیای نویسندگی شدهام. از همان ابتدا علاقهام به حوزههایی بود که رنگ حقیقت و انسانیت داشته باشند. در دو سال گذشته تمرکزم را بر ادبیات پایداری گذاشتم؛ حوزهای که هم به شناخت تاریخ معاصر کمک میکند و هم ریشه در ایمان و باورهای مردم دارد. نویسندگی برای من فقط یک فعالیت فرهنگی نیست. نوعی زیستن در جهان واژهها و تجربه دوباره آدمهاست. هر بار که سراغ موضوعی میروم، حس میکنم دارم تکهای از تاریخ و احساسات انسانهای واقعی را دوباره جان میدهم.
چرا برای نخستین اثر خود سراغ مستند داستانی رفتید و آن هم درباره مادر شهیدان گنجی؟
از همان آغاز میدانستم اگر قرار است بنویسم، باید روایتها واقعی باشند. در تاریخ شفاهی ما، نویسنده به خاطر تعهدی که به امانتداری دارد، معمولا از پرداختهای ادبی و جزئیات احساسی فاصله میگیرد اما قالب مستند داستانی این فرصت را میدهد که ضمن حفظ حقیقت، بتوان فضا و احساس را هم بازسازی کرد. این قالب به نویسنده اجازه میدهد مخاطب را به دل روایت ببرد، بیآنکه به واقعیت خیانت کند. انگیزه شخصی من اما از جای دیگری آمد. سال ۱۳۹۸ در دیدار رهبر انقلاب با دستاندرکاران کنگره شهدای استان بوشهر، نام چهار شهید استان از زبان ایشان شنیده شد: رئیسعلی دلواری، نادر مهدوی، صادق گنجی و ابوتراب عاشوری. آن لحظه برایم مثل یک تلنگر بود. احساس کردم فرمانی است برای حرکت. با خود گفتم سهم من در زنده نگه داشتن یاد آنها، نوشتن است. از همانجا تصمیم گرفتم با جدیت در این مسیر بمانم. تابستان ۱۴۰۲ با پیشنهاد آقای محمد عمرانی، مسئول مؤسسه فرهنگی رازخون، این پروژه به من سپرده شد. ایمان داشتم کاری که برای شهدا باشد، خودش مسیر را روشن میکند. هر قدم از این راه برایم برکت بود.
مسیر جمعآوری و نگارش کتاب چگونه شکل گرفت؟
ریشه این کار به سال ۱۳۹۷ برمیگردد. گروهی از دانشجویان دغدغهمند وعلاقهمند به تاریخ شفاهی، با حمایت مؤسسه رانسون، تصمیم گرفتندخاطرات خانواده شهیدان گنجی راثبت کنند. درمجموع ۶۴مصاحبه دو ساعته انجام شد؛ حجم عظیمی از گفتوگوهایی که پر از احساس، جزئیات و واقعیت زندگی بود. من از جلسه چهلم به گروه پیوستم. از همان ابتدا فهمیدم با روایتی روبهرو هستم که فراتر از یک زندگی شخصی است؛ زندگی زنی که از دل رنج، ایمان ساخته. از آنجا که فقط ۳۰ درصد قلب و ۲۵ درصد ریه این مادر کار میکند، مصاحبهها باید با فواصل زیاد انجام میشد. هر بار پیش از شروع، اسپری تنفسی استفاده میکرد و بعد با آرامش و مهربانی از روزهای گذشته میگفتند. صداقتش آنقدر خالص بود که گاهی صدای ضبطکننده هم میلرزید. با شروع کرونا، مصاحبهها دو سال متوقف شد تا سلامت ایشان به خطر نیفتد. پس از آن، کار بهصورت ماهی یکبار ادامه پیدا کرد. برای هر جلسه باید از بوشهر به برازجان میرفتم که آسان نبود. مصاحبه تلفنی هم ممکن نبود. چون مادر درگفتوگوهای غیرحضوری اذیت میشد. از شهریور ۱۴۰۲ نگارش کتاب را آغاز کردم. وقتی شروع کردم به نوشتن، تازه فهمیدم حجم عاطفی و انسانی این روایت چقدر زیاد است. گاهی بعد از هر جلسه نوشتن، تا چند ساعت نمیتوانستم از فضای داستان بیرون بیایم. شهریور ۱۴۰۳ نگارش به پایان رسید و پس از دو ماه ویرایش، آذر همان سال کتاب برای چاپ آماده شد.
نوشتن درباره شخصیتی چون شهید گنجی و خانوادهاش چه دشواریهایی داشت؟
برای کسی مثل من که نه جبهه را دیده و نه طعم مستقیم جنگ را چشیده، نوشتن درباره شهدا مسئولیت سنگینی است اما عشق به شهیدان و ایمان به هدفشان، نیرویی است که این سختی را آسان میکند. کتاب روی ماه دی در اصل درباره مادر شهیدان است؛ زنی که منشأ تربیت شهدایی چون صادق و نادر گنجی بوده. برایم جذابتر از دانستن اینکه چطور کسی شهید میشود، آن بود که چطور مادری چنین فرزندانی را پرورش داده است. در هر گفتوگو حس میکردم با مدرسهای از صبر و ایمان روبهرو هستم. سختیها فراوان بود اما هربار حس میکردم شهدا خودشان راه را نشان میدهند. در مسیر نوشتن گاهی با خودم میگفتم این فقط یک کار فرهنگی نیست، نوعی زیارت است با واژهها.
از نگاه شما، مهمترین ویژگیهای شهیدان گنجی چه بود؟
شهیدان گنجی، در کنار دانش و بینش عمیقشان، نمونه واقعی ایمان و اخلاق بودند. دینداریشان در عمل دیده میشد، نه در شعار. روحیه مبارزه در برابر ظلم، کمک به مردم، صداقت و خوشرفتاریشان زبانزد بود. باور به امدادهای الهی در همه تصمیمها و رفتارشان جاری بود. وقتی مادر از فرزندانش حرف میزد، نه از شهادتشان میگریست و نه از فراق شکایت میکر؛ بلکه با افتخار از ایمانشان یاد میکرد. همین نگاه برای من درس بود؛ اینکه میشود در میان طوفان، آرام ماند اگر تکیهگاهت خدا باشد.
برای شکلگیری روایت کتاب از چه مستنداتی استفاده کردید؟
بیشتر روایت بر پایه مصاحبههای انجامشده توسط آقای عمرانی و دانشجویان استوار بود اما برای اینکه تصویر دقیقتری از فضای زندگی این مادر بهدست بیاورم، به برازجان رفتم. محله دخانیات، خانه ساده و خاکی او، در و دیوارهایی که بوی سالها صبوری میداد، همه در جانم نشست. با همسایگانش گفتوگو کردم و عکسهای قدیمی را ورق زدم. این حضور میدانی به من کمک کرد زبان و حس روایت واقعیتر شود. وقتی مادری در دل فقر، در نبود آب و برق، در چاه میافتد و باز برمیخیزد، نمیشود این را فقط در چند جمله خلاصه کرد. باید آن فضا را زندگی کرد تا بتوان دربارهاش نوشت.
اگر بخواهید از تجربه شخصیتان در این مسیر بگویید، مهمترین درسی که گرفتید چه بود؟
نوشتن این کتاب برایم فقط یک کار ادبی نبود، یک سیر تربیتی بود. فهمیدم نوشتن درباره شهدا یعنی نوشتن درباره ایمان، صبر و معنا. باید دل را پاک کرد تا قلم درست بنویسد. هر بار که خسته میشدم، با خودم میگفتم این کلمات امانتی است از نسلی که رفت تا ما بمانیم. در تمام این مسیر حس کردم شهدا زندهاند نه در خیال بلکه در واقعیت. حضورشان در زندگی نویسنده تأثیر میگذارد. یادشان مسیر را روشنتر میکند.
سخن پایانی؟
اگر بخواهم خلاصه بگویم، روی ماه دی تلاشی است برای ثبت زندگی زنی که در میان رنج، زیبایی آفرید. این کتاب ادای دینی است به همه مادرانی که با اشک و دعا، ستونهای این سرزمین را نگه داشتند. امیدوارم مخاطب وقتی کتاب را میخواند، فقط روایت یک زندگی را نبیند بلکه بخشی از تاریخ ایمان مردم ایران را لمس کند.
تفاوت کتاب روی ماه دی با دیگر آثار مربوط به شهید گنجی
اغلب آثار موجود درباره شهید گنجی بر نقش فرهنگی و مبارزاتی ایشان در پاکستان تمرکز داشته اماروی ماه دی به سراغ مادر ایشان رفته است؛ زنی که خود بهاندازه هر قهرمان داستانی، زندگی پرفراز و نشیبی دارد. از دوران کودکیاش در روستاهای بوشهر بگیرتاسالهای یتیمی،ازدواج در۱۳سالگی،مرگ همسردرجوانی وبزرگ کردن شش فرزنددر سختترین شرایط؛ هر مرحله از زندگی او پر از داستان است. در جایی از روایت میگوید: «با آمدن دختر ششم، پدرم گفت باید پسر میشدی. همانجا تصمیم گرفتم کاری کنم تا نشان دهم دختری هستم که اندازه هفت پسر کار میکند.» همین روحیه مبارزه و عزتنفس، در تمام زندگی او جاری است. بعد از شهادت پسرانش نادروصادق، دامادش هوشنگ و نهایتا نوهاش در حادثه هواپیمای اوکراینی، باز هم ایمانش را ازدست نداد. او برای من نماد مادر ایرانی است؛ زنی که بهجای شکستن، قد میکشد.