آکسیوس از اختلاف شدید ترامپ و بن‌سلمان در مذاکرات اخیر خبر داد

تنش پشت درهای بسته

در گزارشی که دیروز (۲۶ نوامبر ۲۰۲۵) توسط آکسیوس منتشر شد، جزئیات جدیدی از جلسه هفته گذشته دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده و محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی در کاخ سفید فاش شد که تصویری پرتنش از این دیدار را ترسیم می‌کند. برخلاف ظاهر دوستانه و لبخندهای اجباری در برابر دوربین‌ها، گفته می‌شود بحث‌های خصوصی میان دو رهبر به سرعت به یک جدال دیپلماتیک تبدیل شده است.
در گزارشی که دیروز (۲۶ نوامبر ۲۰۲۵) توسط آکسیوس منتشر شد، جزئیات جدیدی از جلسه هفته گذشته دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده و محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی در کاخ سفید فاش شد که تصویری پرتنش از این دیدار را ترسیم می‌کند. برخلاف ظاهر دوستانه و لبخندهای اجباری در برابر دوربین‌ها، گفته می‌شود بحث‌های خصوصی میان دو رهبر به سرعت به یک جدال دیپلماتیک تبدیل شده است.
کد خبر: ۱۵۳۰۱۵۵
نویسنده مهدی سیف‌تبریزی - گروه بین‌الملل
 
ترامپ با هدف عادی‌سازی روابط عربستان و اسرائیل وارد جلسه شد، اما مخالفت صریح بن‌سلمان را دریافت کرد. مقامات آمریکایی به آکسیوس گفتند که ترامپ «ناامید و آزرده» از این موضع خارج شد، در حالی که بن سلمان بر لزوم یک «مسیر غیرقابل بازگشت، معتبر و زمان‌دار» برای تشکیل دولت فلسطینی تأکید کرد، شرطی که دولت نتانیاهو آن را به‌صراحت رد کرده است. این تنش نه‌تنها نمادی از شکست موقت پروژه قرارداد ابرهیم است، بلکه پرده‌ای از چالش‌های عمیق‌تر در روابط دوجانبه عربستان و آمریکا برمی‌دارد‌؛ روابطی که رسانه‌ها اغلب آن را «عالی و بدون مسأله» توصیف می‌کنند اما در واقعیت، با لایه‌های عدم اعتماد و تناقض‌های استراتژیک پوشیده شده است. 
   
شکست پروژه عادی‌سازی 
این دیدار، که در۲۷آبان ماه برگزار شد، بخشی از تلاش‌های ترامپ برای احیای سیاست‌های دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش بود. با ایجاد یک آتش‌بس نیم‌بند و یکطرفه و ادعای «نابودی کامل برنامه هسته‌ای ایران»، ترامپ امیدوار بود عربستان را به‌عنوان کلیدی برای بازگرداندن اسرائیل به عرصه دیپلماتیک بین‌المللی به کار گیرد. ایالات متحده، به‌عنوان حامی اصلی رژیم صهیونیستی، که متهم به نسل‌کشی در غزه است، این پروژه را بر دوش کشیده بود. گزارش‌های سازمان ملل و نهادهای حقوق‌بشری، از‌جمله عفو بین‌الملل، بیش از ۷۰ هزار کشته فلسطینی را مستند کرده‌اند، که این امر فشار افکار عمومی جهانی را بر اسرائیل تشدید کرده و آن را به انزوای دیپلماتیک کشانده است. آمریکا، با سرمایه‌گذاری بر عادی‌سازی روابط اسرائیل با کشورهای اسلامی، به‌دنبال «شست‌وشوی تصویر» تل‌آویو بود. این استراتژی در دوره بایدن نیز دنبال شد، اما به نتیجه نرسید. عربستان، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین بازیگران جهان اسلام، هدف اصلی این پروژه بود‌؛ کشوری که با جمعیت بیش از ۳۳ میلیون نفر و نفوذ مذهبی در میان جهان اهل سنت، می‌توانست مشروعیت دیپلماتیک را به اسرائیل بازگرداند. با این حال، مخالفت بن سلمان این‌بار قاطع‌تر از دفعات قبل بود. او نه‌تنها به ‌دلیل فشار افکار عمومی داخلی که پس از انتشار تصاویر ویرانی‌ها و نسل‌کشی در غزه احساسات ضد‌اسرائیلی به بالاترین حد خود رسیده، بلکه به خاطر ملاحظات استراتژیک بلندمدت، در را به روی عادی‌سازی بست. تحلیلگران روابط خاورمیانه تأکید می‌کنند که جنگ غزه افکار عمومی عربستان را دگرگون کرده‌؛ نظرسنجی‌های مستقل نشان‌دهنده افزایش ۴۰‌درصدی حمایت از فلسطین در میان جوانان سعودی است، گروهی که بن سلمان برای بقای رژیم خود به آنان وابسته است.این مخالفت، پروژه عادی‌سازی را که ترامپ آن را «پیشرفت صلح» می‌نامد فعلا به شکست کشانده است. درواقع، این رویداد نشان‌دهنده ضعف ذاتی سیاست خارجی آمریکاست. یعنی وابستگی بیش از حد به فشارهای یکجانبه، بدون توجه به پویایی‌های داخلی متحدانش. ترامپ، که در دوران اول خود قرارداد ابراهیم را با امارات و بحرین پیش برد، اکنون با واقعیتی روبه‌روست که غزه آن را تغییر داده. عادی‌سازی دیگر یک «جایزه» نیست، بلکه یک «ریسک سیاسی» برای رهبران جهان عرب است. 
 
نمادهای عدم اعتماد فروش تسلیحات و برون‌سپاری امنیت
این تنش‌ها، هرچند در ظاهر به مسأله فلسطین محدود می‌شود اما ریشه در عدم اعتماد عمیق‌تر میان واشنگتن و ریاض دارد. یکی از بارزترین نمادهای این عدم اعتماد، فرآیند فروش جنگنده‌های F-۳۵A به عربستان است. آمریکا اخیرا موافقت خود را با فروش ۴۸ فروند F-۳۵A به عربستان اعلام کرد اما با یک شرط کلیدی: این هواپیماها نسخه‌های «پایین‌تر و با امکاناتی محدودتر» خواهند بود، در مقایسه با مدل‌های پیشرفته‌ای که اسرائیل در اختیار دارد. این تصمیم که مستقیما تحت تأثیر لابی اسرائیلی و قانون «برتری کیفی نظام» (QME) آمریکا قرار دارد، نشان‌دهنده اولویت‌دهی واشنگتن به تل‌آویو بر ریاض است. تحلیلگران دفاعی اشاره می‌کنند که F-۳۵های سعودی فاقد برخی نرم‌افزارهای پیشرفته رادارگریز و سیستم‌های تسلیحاتی خواهند بود، که این امر نه‌تنها کارایی عملیاتی آنها را کاهش می‌دهد، بلکه پیامی واضح از عدم اعتماد آمریکا به عربستان را ارسال می‌کند. پیامی حاوی این مضمون که آمریکا حاضر نیست فناوری‌های حساس خود را با متحد عربش به اشتراک بگذارد، مگر این‌که منافع اسرائیل تأمین شود. 
   
چالش‌های گسترده‌تر‌ سیاست‌های نفتی و همکاری با رقبا
علاوه بر این، چالش‌های روابط عربستان و آمریکا فراتر از مسائل دفاعی و مرتبط با فلسطین است. در سال‌های اخیر، ریاض بارها از سیاست‌های واشنگتن فاصله گرفته، که این امر فضای چالشی را تشدید کرده؛ یکی از برجسته‌ترین موارد، عدم همراهی عربستان با تحریم‌های ضدروسیه آمریکاست. واشنگتن از اوپک‌پلاس درخواست کرده بود با افزایش تولید نفت، قیمت‌ها را کاهش داده و درآمد مسکو را محدود کند، اما عربستان نه‌تنها این خواسته را نپذیرفت، بلکه همکاری خود با روسیه را نیز گسترش داد. در نوامبر ۲۰۲۵، اوپک‌پلاس تصمیم به توقف افزایش تولید تا سه‌ماهه اول ۲۰۲۶ گرفت، که این امر مستقیما با فشارهای آمریکایی برای مقابله با تحریم‌های جدید علیه ۶۰‌درصد ظرفیت تولید نفت روسیه در تضاد بود. این سیاست، که عربستان آن را با استناد به «تعادل بازار» توجیه می‌کند، درواقع پاسخی به وابستگی اقتصادی ریاض به درآمدهای نفتی است‌ اما از منظر واشنگتن، خیانت به ائتلاف غربی تلقی می‌شود. تحلیل‌های اقتصادی نشان می‌دهند که این عدم همسویی، قیمت نفت را حدود ۲.۵درصد افزایش داد و فشار بر اقتصاد آمریکا را تشدید کرد، که این امر تنش‌های پنهان را آشکارتر ساخت. از سوی دیگر، همکاری‌های رو به رشد عربستان با چین، واشنگتن را به‌شدت نگران کرده است. ریاض سال ۲۰۲۵، قراردادهایی برای خرید پهپادهای مسلح، موشک‌های بالستیک و سیستم‌های دفاع هوایی از پکن امضا کرد، که این امر نه‌فقط تنوع‌بخشی به منابع دفاعی را نشان می‌دهد، بلکه پاسخی به محدودیت‌های آمریکایی است. چین که بزرگ‌ترین مشتری نفت عربستان است، اکنون شریک استراتژیک آن در حوزه‌های هوش مصنوعی و انرژی تجدیدپذیر شده. در نوامبر ۲۰۲۵، دو کشور بیانیه مشترکی برای همکاری هسته‌ای غیرنظامی امضا کردند که این امر مستقیما با تلاش‌های ترامپ برای «انحصار فناوری» آمریکایی در تضاد است. 
   
روابطی پر از شکاف‌های پنهان

در مجموع، روابط عربستان و آمریکا، که دهه‌ها بر پایه نفت، تسلیحات و امنیت بنا شده، اکنون در آستانه یک بحران اعتماد قرار دارد. برون‌سپاری امنیت توسط ریاض به واشنگتن، که در ظاهر یک «اتحاد استراتژیک» است، در باطن یک قمار پرریسک بوده که هر دو طرف را به دام انداخته است. آمریکا، با سیاست‌های نوسانی و اولویت‌دهی به منافع کوتاه‌مدت مانند حمایت از اسرائیل، متحدان خود را به سمت رقبا سوق داده و نفوذ جهانی‌اش را تضعیف کرده است. عربستان نیز، با وابستگی ساختاری به آمریکا و همزمان چرخش به سمت چین و روسیه، خود را در موقعیتی ناپایدار قرار داده که نه امنیت کامل به‌دست می‌آورد و نه استقلال واقعی. این روابط، نه عالی، بلکه پر از شکاف‌های پنهان است‌؛ شکاف‌هایی که اگر مدیریت نشوند، می‌توانند کل تعادل غرب آسیا را برهم بزنند. در نهایت،هر دو کشور بازنده سیاست‌های خود هستند: آمریکا با از دست دادن هژمونی منطقه‌ای و عربستان با گرفتار شدن در وابستگی‌های متضاد، هر دو در چرخه‌ای از تنش و عقب‌نشینی گرفتار شده‌اند که هیچ برنده‌ای ندارد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
باید دندان طمع غرب را کشید

دکتر منوچهر متکی در گفت‌وگوی اختصاصی با روزنامه جام‌جم ضمن تحلیل دشمنی‌های اخیر آمریکا و تروئیکای اروپایی مطرح کرد:

باید دندان طمع غرب را کشید

مجری‌گری فرمول ندارد

گپ‌و‌گفت خبرنگار جام‌جم با قصه‌نویس رادیو و «چشم شب روشن» تلویزیون که مدتی است از رسانه کناره گرفته است

مجری‌گری فرمول ندارد

نیازمندی ها