مثلا در کشورهای دیگر برای مسافران مترو یا اتوبوسهای درون شهری و برونشهری بستههای فرهنگی تعبیه شده است.
به این معنا که مسافران میدانند در مدتی که در مسیر هستند میتوانند کتابهای خاصی را مطالعه یا عکسهایی را مشاهده کنند. در خطوط هواپیمایی برون مرزی نیز چنین امری رایج است.
یک مسافر شرکتهای هواپیمایی برون مرزی در طول پرواز در کنار استفاده از انواع بستههای غذایی و حتی آرایشی و بهداشتی، از بستههای فرهنگی هم استفاده میکند. مثلا در مدت پرواز کتابها، روزنامهها، نقشهها و تصاویری از جاذبههای توریستی کشور مقصد در اختیار علاقهمندان قرار میگیرد.
حال نگاه کنیم در کشور ما چگونه است. معمولا بستههای فرهنگی فقط به صورت مقطعی و آن هم به شعاریترین شکل ممکن عرضه میشود. زمانی اتوبوسهای شهری به کتابهای جیبی مجهز میشود که همه این کتابها بعد از مدتی یا جمعآوری میشود یا به سرقت میرود.
در مترو هیچ بسته فرهنگی دیده نمیشود، نه کتابی عرضه میشود و نه روزنامه و فیلمی. در اتوبوسهای بینشهری هر فیلمی که راننده دوست داشته باشد به مسافران تحمیل میشود.
در خطوط هوایی هم به گذاشتن یک روزنامه بسنده میشود. قطارها هم به دادن آب معدنی در کنار روزنامه بسنده میکنند!
وقتی پای حرف در میان باشد، ما بلافاصله به فرهنگ چند هزار سالهمان مینازیم، اما وقت مقایسه میبینیم فقط شعار میدهیم.
این همه گفته میشود که باید سرانه مطالعه زیاد شود، این همه گفته میشود که باید ذائقه مخاطب را در عرصههای فرهنگی بالا برد، این همه گفته میشود با بستههای فرهنگی مناسب باید کاری کرد که مردم خودشان سمت برنامههای سخیف ماهواره نروند.
حالا بیایید همه ما از خودمان بپرسیم، این طوری میشود به این خواستهها رسید؟ فرقی نمیکند، این سوال را هم مسئولان از خودشان بپرسند که چه کردهاند و هم مردم که چقدر خودشان برای ارتقای سطح سلیقهشان گامبرداشتهاند. فقط بهتر است با خودمان صادق باشیم.
سجاد روشنی - گروه فرهنگ و هنر
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد