او سال 75 سریال سرزمین ملائک را برای تلویزیون ساخت و نخستین فیلم سینماییاش را با نام «شاهرگ» با بازی فریبرز عربنیا کارگردانی کرد.
پس از کمدی «چراغ قرمز»، سومین کار خود «استرداد» را با عنوان فیلم فاخر برای جشنواره فیلم فجر آماده کرده است. درباره این فیلم و جزئیات آن با غفاری گفتوگوی کوتاهی انجام دادهایم.
چطور شد پس از تجربه فضای کمدی به سراغ فیلمی سنگین و پرهزینه همچون استرداد رفتید؟
فکر ساخت این فیلم از زمان پیشتولید سریال «بیگانه» به سرم زد.
موضوع این سریال مربوط به دورانی بود که ارتش روسیه در جنگ جهانی دوم به منطقه قزوین رسیده بود. در واقع آن سریال به مقاومت مردم قزوین در مقابل اشغالگران میپرداخت. در روند تحقیقات بود که با موضوع استرداد غرامت ایران از شوروی مواجه شدیم و دیدیم قابلیت ساخت یک فیلم خوب و آبرومند را دارد.
این مساله را با دوستان بنیاد سینمایی فارابی مطرح کردیم و اتفاقا آنها یک فیلمنامه با نام استرداد در همین رابطه داشتند. فیلمنامه در طول یک سال بارها به صورت گروهی و انفرادی بازنویسی شد. مثلا آقای نادر طالبزاده روی آن کار کردند و بعد از آن هم اصلاحاتی را به همراه داشت.
در نهایت، زمستان سال 90 وارد مرحله پیشتولید شدیم و اواخر بهمنماه فیلم را کلید زدیم.
انتقاداتی برای هزینههای کلان تولید این فیلم به بنیاد سینمایی فارابی وارد شده است. در پاسخ به این منتقدان چه میگویید؟
هزینههای این فیلم به نوع کار و سنگینی پروژه مربوط است. موضوع فیلم ما ایجاب میکرد دائم در سفر باشیم.
فکر نمیکنم در سینمای ایران فیلمی داشته باشیم که در طول فیلمبرداری، 50 هزار کیلومتر را طی کرده باشد.
وقتی یک گروه 50، 60 نفره با این حجم از تنوع لوکیشن روبهروست، برای اقامت، پیشتولید و آمادهکردن محل فیلمبرداری هر لوکیشن باید هزینه بپردازد. ما در این فیلم با توجه به تاریخیبودن موضوع، مجبور به طراحی و ساخت ابزار و ادوات و لوکیشنها بودیم. ما حتی در کشتی و قطار فیلمبرداری کردیم که حدود یک ماه را در یک قطار مسافربری کار کردیم.
برای بازسازی لوکیشنهای فیلم چه تدابیری اندیشیده شد؟
اگر تجربه آقای ایرج رامینفر و حمایت آقای محسن علیاکبری نبود، غیرممکن بود سکانسهایی با کیفیت موجود ضبط کنیم. ما حتی وسایل صحنه فیلم را هم ساختیم و چون نمیخواستیم از دکورهای تکراری تهران قدیم استفاده کنیم، دکورهای جدیدی برایش ساختیم.
ما لوکیشنهای دفتر روزنامه، چاپخانه، بیمارستان، ستاد فرماندهی، دفتر نخستوزیری و... را ساختیم و لوکیشنهای خارجی هم سختی خودش را داشت.
ما 50 لوکیشن مستقل در این فیلم داریم که علاوه بر کشور روسیه، پراکندگی بسیاری هم در ایران دارد.
ما در بندرانزلی، فریدونکنار، تهران، بندر ترکمن، پل ورسک فیروزکوه، کوهستانهای اطراف تهران، کویر و دریا فیلمبرداری کردیم.
شایعاتی هم در مورد دستمزد بالای حمید فرخنژاد شنیده میشد. این مساله که دیگر به تاریخیبودن فیلم برنمیگردد.
من از انتشار چنین شایعاتی تعجب میکنم. حمید فرخنژاد برای حضور در این فیلم از همان ابتدا با روی باز برخورد کرد و باید بگویم دستمزدش در استرداد از دو فیلم قبلیاش کمتر بود. ولی به هر حال، مدت زمان طولانی فیلمبرداری ـ که نزدیک به 50 جلسه بود ـ تعدد لوکیشنها، شرایط سخت بارانی، برفی و سرمای روسیه بر میزان دستمزدها تاثیر گذاشته است. در واقع همه دوستان برای حضور در این فیلم فداکاری کردند و ریخت و پاشی در این فیلم نشده است.
در استرداد از شخصیتهای واقعی تاریخی بهره بردهاید؟
این فیلم براساس تاریخ ساخته شده است، ولی تاریخی که دراماتیزه شده است. ما برای ایجاد جذابیت، داستانپردازیهایی هم کردهایم ولی اسکلت و موضوع فیلم تاریخی است و ساختمان آن سندیت تاریخی دارد.
ما در این فیلم شخصیتهای واقعی تاریخی را هم نشان دادهایم، ولی اجازه بدهید تا زمانی که فیلم نمایش داده شود، آن را فاش نکنم.
آزاده کریمی - گروه فرهنگوهنر
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد