درباره لفظ ترکی «قره» یا «قرا» در نام «قره کلیسا» پرسیدهاید. باید عرض شود که «قره / قرا» در ترکی به معنی سیاه است و در صدها نام تاریخی و جغرافیایی قدیم و جدید به کار رفته و همه جا به همین معنی «سیاه» است. در منابع مکتوب و فرهنگها نیز همه جا آن را سیاه معنی کردهاند. مثلا در لغتنامه دهخدا نام دیگر «قره تیکان» را «سیاه تلو» گفته و «قرهجه داغ» را «کوههای سیاه» معنی کرده و «قره آقاج» را نام ترکی نارون دانسته و نامهای عربی و فارسی آن را «نشم الاسود» و «سیاه درخت» گفته است. ابنبطوطه هم در سفرنامه خود از جایی به نام «قرا آغاج» نام برده و گفته «انصرفنا علی طریق قرا أغاج، و «قرا» تفسیره اسود و اغاج تفسیره الخشب». (رحله ابنبطوطه، ج 2، ص 168).
در قلمرو عثمانی قدیم هم نام شهری، «قره حصار» بوده که چون در کنار شهر دیگری به نام آقا شهر (=شهر سفید) بوده، باید آن را به معنی «حصار سیاه» گرفت. در اویغورستان هم «قره شهر»، نام شهری بوده که در جوار «آق سو» واقع بوده است. در این جا هم به قرینه «آقا سو» باید «قره شهر» را «شهر سیاه» معنی کرد. و از همین جا معلوم میشود «قره سو» مفهوم مخالف «آقا سو» است. از طرفی در «نهر الذهب فی تاریخ الحلب» هم «قره سو» را همان النهر الاسود دانسته (ج1، ص 356). و در همان کتاب از محلی به اسم «قره طاش» نام برده و گفته: «یوجَد فیه حجر اسود، ترخم به رحبات الدور و تعمل منه الحیاض و غیرها» (ج 1، ص 350). یعنی در «قره طاشی»، سنگهای سیاه یافت میشود که از آن سنگ آسیا و حوض میتراشند، پس «قره طاش» را باید «سنگ سیاه» معنی کرد.
یا مثلا سویدی بغدادی در سفرنامهاش، النفحه المسکیه فی الرحله المکیه، «قره دره» را «الوادی الاسود» معنی کرده (ص 115). و احمد عبدالقادر الشاذلی، در حاشیه «مسالک الابصار فی ممالک الابصار» ابن فاضلالله العمره، «قره باغ» را «الحدیقه السوداء» معنی کرده (ج3، ص 112).
دو گروه حکمران «قره قویونلو» و «آقاقویونلو» در تاریخ ایران هم معروفند. نقش پرچم قرهقویونلوها، گوسفند سیاه بوده. سرخیل قرهقویونلوها «قرایوسف» نام داشته و از قضا او را به سبب قساوت و افراط در خونخواری، «قره یولوگ» (زالوی سیاه) میخواندند (ن.ک: دائرهالمعارف فارسی). در قرن هفدهم میلادی دو گروه متخاصم در قلمرو مغولان با عنوان آق تاغلیق و قره تاغلیق «قره / قرا» پیش از نام بسیاری از بزرگان و سران اقوام ترک آمده، مثل قراخان، قره رستم، قره عیسی، قره محمد، قره مصطفی، قره یوسف، قراهولاکو و.... هم فهمیده میشود (به قرینه قره نوکر).
به گفته مرحوم اقبال یغمایی هم «قره» در نام قره کلیسا، به همان معنی سیاه است: بر هزار و نهصد سال پیش، طاطاووس بزرگ، یکی از روحانیون حضرت مسیح به دست خود ساخته است. از شگفتی این که هنوز پابرجاست و هر سال گروه کثیری از مسیحیان به زیارت آن میروند. مسیحیان بر این باورند که طاطاووس بزرگ را در محراب همین کلیسا گردن زدهاند. قره کلیسا دو قسمت متمایز است. قسمت قدیمی آن با سنگهای سفید ساخته شده و قسمت جدید که پس از زلزله سال 1319 م. (697 خورشیدی) با سنگ سیاه بنا گردیده است» (سفرنامه شاردن، ج5، ص 1896).
قرا (با تلفظ kara در ترکیه امروز) در برخی موارد برای آب عمیق و دریا و... هم به کار رفته، اما آنجا هم در لفظ، یعنی سیاه و مجازا معنی عمیق دارد (مقایسه شود با بحر الاسود = دریای سیاه). از همه این قرائن و شواهد و کاربردهای عام لفظ «قره / قرا» بر میآید که معنی این کلمه «سیاه» است و از قدیم هم آن را به همین معنی میفهمیدهاند و آن را در مقابل «آق (=سفید)» به کار میبردند و اگر در برخی موارد بویژه در کلمات مربوط به جا و مکان میشود آن را «بزرگ» هم معنی کرد، آن معنی مجازی کلمه است، مثل «سواد = سیاه» در عربی. «سواد» در عربی یعنی سیاه و مجازا به معنی شهر بزرگ است؛ مثلا در روایتِ «علیکم بالسواد الاعظم» یا «سواد شهر» یعنی نواحی و اطراف شهرهای بزرگ (که از دور سیاه دیده میشود).
در فرهنگهای لغت ترکی امروز هم برای لفظ قره یا قرا، معنیِ قاموسی «بزرگ» ملاحظه نمیشود. در ترکی لفظ بویوک / بیوک به معنی بزرگ است. «قهره» در ترکیباتی مثل قره داغ و قره سو و قره باغ و قره بلاغ و... اگر به معنی سیاه باشد، بیمفهوم نیست و ضرورتی هم به برگرداندن لفظ از جایگاه قاموسی آن و «بزرگ» معنی کردن آن نیست، مگر اینکه قرائن و شواهد تاریخی گواهی دهد.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد