بیشتر مردم زندان را محصول عملکرد دستگاه قضایی میدانند، در حالی که زندان به عنوان مکانی که آزادیهای اجتماعی را سلب میکند و اثرات نامطلوبی بر زندانی و خانواده او میگذارد محصول عملکرد همه ارکان کشور است.
شاید عدهای قبول نداشته باشند، اما مهمترین نقش در تولید زندانی را مردم به عهده دارند. بیشتر مردم فکر میکنند بهترین راهحل برای احقاق حقوقشان زندانیکردن طرف مقابل است.
در واقع بسیاری از مردم به دنبال تبدیل دعواهای حقوقی به کیفری هستند، چون به گمانشان از این طریق فرد مورد نظر را بیشتر تحت فشار میگذارند و زودتر به حقوقشان میرسند.
در کنار مردم، دستگاههای اجرایی یعنی دولت نیز در تولید زندانی نقش دارد، چون بخشی از لوایح دولت که با هدف جلوگیری از آسیبهای احتمالی ناشی از قانونگریزی مردم به مجلس ارسال میشود در نهایت زندان را راه مقابله با تخلفات و تعرضات میداند.
در این میان مجلس نیز نقش آفرین است، چون لوایح اینچنینی دولت را تصویب میکند و خود نیز طرحهایی را با این مضمون به تصویب میرساند که البته در این حوزه نباید نقشآفرینی دستگاههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی و انتظامی را در تولید زندانی از نظر دور داشت.
موضوع این است که در رابطه با زندان و زندانی ما نیازمند تغییر نگاه هستیم؛ یعنی به درجهای برسیم که راهحل همه مشکلات را به زندان افتادن فرد خطاکار نبینیم.
در بیشتر کشورهای دنیا چنین تغییر نگاهی به وجود آمده به طوری که مردم به واسطه جرایم مالی و حقوقی، تخلفات غیرخطرناک، داشتن رفتارهای ناصحیح در اجتماع، نداشتن مهریه، دیه ناشی از تصادف و دهها و صدها تخلف و جرم سطحی و سبک از این دست به زندان نمیروند.
علت نیز این است که حکومتها در این کشورها به این نتیجه رسیدهاند که اگر با به زندان افتادن یک فرد، یک مشکل حل میشود در عوض دهها معضل جدید به وجود میآید و دامنگیر اجتماع میشود.
فردی که به زندان میافتد، اگر سرپرست خانوادهاش باشد اولین پیامد رفتن او به زندان این است که امرار معاش آن خانواده قطع میشود که این مساله قویترین عامل در فروپاشی این خانواده است.
اختلال در تحصیل فرزندان فرد زندانی نیز اتفاقی است که دور از چشم همگان رخ میدهد، اما آمارها گویای این واقعیت است که بیشتر فرزندان زندانیان جزو ترک تحصیلکردهها هستند.
خانواده بیشتر زندانیان، گرفتار انواع آسیبهای اجتماعی ناشی از نبود سرپرست نیز میشوند آن هم در شرایطی که هیچ دستگاه و نهادی خود را متولی اداره امور خانواده زندانیان نمیداند.
اما سوال این است که این خانوادهها تا چه زمانی میتوانند با کوچککردن خود نزد بستگان، اقوام و آشنایان زندگی سخت خود را با قرض گرفتن اداره کنند؟
اگر اینها را کنار بگذاریم، هزینههای آشکار و پنهان برای کشور نیز کم از این نیست. طراحی و ساخت زندانها، هزینههای نگهداری و پرسنلی، هزینههای بهداشت و درمان، تغذیه و اصلاح و تربیت زندانیان بسیار گران است و سنگینی آن بر دوش کشور احساس میشود. البته اینها هزینههای آشکار است که با عدد و رقم قابل ارائه است، برخلاف هزینههای پنهان همچون ایجاد سوءپیشینه برای زندانیان که تبعات منفی آن دامن بسیاری از افراد را گرفته است.
شاید کمی شعارگونه به نظر برسد، اما بسیاری از این هزینه را میشود با تقویت روحیه گذشت میان مردم از بین برد.
البته شکی نیست که برخی جرایم نیازمند برخورد قهری است و زندان برای نگهداری گروهی از مجرمان خطرناک ضروری است، اما منظور ما آن بخش از پروندههاست که با گذشت و چشمپوشی میتواند اصلا در محاکم تشکیل نشود.
از نظر ما اگر دستگاههای قانونگذاری، اجرایی، نظامی، انتظامی و قضایی نیز چشم خود را به برخی تخلفات سطحی و غیرموثر مردم بسته نگه دارند دیگر کمتر به زندان و زندانیان نیاز خواهیم داشت.
رحیم مطهرنژاد - مدیرعامل بنیاد تعاون و حرفهآموزی زندانیان
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد
اساس قوانین كشورهای كمونیستی هم دینی است هر چند كه در ایدئولوژی نظری لامذهب باشند.
تفاوت حكومت ها در جزئیات و فروع دین و در روش اداره و اعمال احكام است.هرجامعه ای به اندازه ایمان و استحقاقش دارای حكومتی مومنانه وصادق می شود و باعزت و شرف زندگی می كند.اگرقوانین اساسی كشور ما به فعل درآید كشور بهشت می شود.اگرقوانین اساسی كشور آمریكا هم به فعل در آید آنجا هم بهشت می شود.وهرجای دیگری هم چنین است.
اشكال در قانون نیست در دولتمردان هم نیست در كل جامعه است. زیرا دولتمردان از جامعه برمی خیزند از آسمان نازل نمی شوند.
به همین سادگی!
آیا براستی مردمان و مسلمانان و خاصه شیعیان اسمی علی ع لایق تر و مستحق تر و خالص تر از چهارده قرن پیش هستند؟ با توجه به چهارده قرن حیات خونین شیعه كه بارها تا سرحدنابودی و انقراض كامل نسل به پیش رفت هنوز هم بهتر از شیعیان ومسلمانان صدراسلام نیستیم و وضعیت جهان اسلام حجتی بر این ادعای ماست و حجتی برتر از این ، غیبت امام زمان است كه ادامه دارد!
منبع از كتاب حكمت حكومتها ص 16-18 اثر عارف واصل استادعلی اكبرخانجانی