جام جم درباره ماجراهای اخیر مجلس نوشته است. همه پرسش های ننجون سیاست روز، امروز درباره حجتی وزیر پیشنهادی کشاورزی است. او دعا کرده است حجتی وزیر شود تا همیشه دستکم یکی از پرسش های ستونش را به او اختصاص دهد. شرق، توضیح داده که یک مهندس آسفالت در پستی مهم چه کارها که نمی تواند بکند ! پس چرا یک مهندس عمران، وزیر کشاورزی نباشد؟!
تهران امروز، هم درباره حوادث مجلس نوشته و انتقادهای جالبی را درباره رفتارهای نمایندگان و رویدادهای اخیر مجلس مطرح کرده است. مش غضنفر درباره کورس گذاشتن خودروها در خیابان های شهر نوشته است.
کیهان، همچنان در ماجرای سال 88 متوقف شده است و ظاهرا قرار نیست تا پایان جلسات بررسی وزرای دولت یازدهم، این سوژه را کنار بگذارد.
جام جم : شوخیهای مجلسی
امروز بالاخره همه وزرای پیشنهادی دولت تدبیر و امید، از مجلس محترم رأی اعتماد میگیرند و سخنرانیهای موافق و مخالف در مجلس تمام میشود. اگرچه ممکن است سخنرانی بعضیها در پشت تریبون سرمقالههای روزنامههایشان تمامی نداشته باشد.
وصف الحال بعضی ها:
مجلس تمام گشت و به آخر رسید بحث
ما همچنان به شکل سخنران بمانده ایم
خب، سه چهار روز در مجلس نشستن و به انواع و اقسام سخنرانی های موافق و مخالف برای رأی اعتماد دادن به وزرای پیشنهادی دولت یازدهم گوش سپردن؛ واقعاً، هم حال و حوصله بسیار می خواهد، هم اعصاب پولادین و هم کمر درست و حسابی که دیسک آن بر اثر زیاد نشستن و قوز کردن، دچار مشکل نشود و از لابه لای مهره ها بیرون نزند.
فلذاست که در یک همچین فضای رسمی و جدی و سنگین و پر استرس، اگر گاهی در لا به لای حرف های خیلی جدی و کوبنده و راهگشا، گاهی از زبان شوخی و طنز شیرین نیز استفاده شود؛ یک مقداری از سختی کار خواهد کاست و هوای زیر سقف بلند ساده بسیار نقش مجلس را تلطیف خواهد کرد.
این هنر، بیش از همه البته متوجه مدیریت جلسه است که اگر رئیس مجلس از این ذوق و ذائقه در ظریفه گویی و بداهه پردازی بهره مند باشد، کلی می تواند باعث شادی روح حاضران و غایبان مجلس گردد. حتماً که نباید برای شادی روح رفتگان صلوات درست کرد. زندگان هم دل دارند. انگار که در قرن هشتم، جناب حافظ هم در مجلس رأی اعتماد حضور داشته که از شدت خستگی، ملتمسانه گفته: «مشتاقم از برای خدا یک شکر بخند»!... ذیلاً به چند صحنه که موجب شکل گرفتن چند مزاح و مطایبه «بین الاحباب»ی میان نمایندگان مجلس شد، خیلی فشرده، جهت ثبت و ضبط در تاریخ طنز و تاریخ مجلس، اشاره می شود.
صحنه اول: صحن علنی مجلس / وزیر حساس اطلاعات
آقای علوی، وزیر پیشنهادی اطلاعات، در همان آغاز سخنرانی اش که پشت تریبون ناطق قرار گرفت، سر شوخی را خودش باز کرد. ایشان با اشاره نقد و نه نق برخی از نمایندگان مخالف که گفته بودند آقای روحانی، برخی وزرا را متناسب با ویژگی هایشان معرفی نکرده اند؛ با اشاره به رنگ تیره پوست خود گفتند: «اتفاقا آقای روحانی، تناسب ها را در نظر می گیرد. مثلا در روز تحلیف، ایشان از من خواست تا به استقبال رئیس جمهور سودان بروم»!
صحنه دوم: صحن علنی مجلس / رئیس اهل مزاح مجلس
وزیر پیشنهادی اطلاعات، پس از دفاع از خود و پایین آمدن از جایگاه ناطق، از سوی تعدادی از نمایندگان موافق که بر گردش حلقه زده بودند، مورد مصاحفه (دست دادن سابق) و معانقه (بغل گرفتن و روبوسی کردن سابق) قرار گرفت.
در این هنگام بود که طبع طنز آقای لاریجانی، رئیس مجلس، گل کرد. رو کردند به آن نمایندگان در حال روبوسی کردن و به مزاح گفتند: «حجت الاسلام علوی، این قدرها هم بوسیدنی نیست.»
صحنه سوم: صحن علنی مجلس / باز هم رئیس مجلس
آقای دکتر ظریف، وزیر پیشنهادی وزارت خارجه، پس از یک نطق بسیار شسته رفته، متین و مؤدبانه و عالمانه که باعث شده بود سکوتی عجیب بر مجلس سایه انداخته شود و کسی با بغل دستی اش صحبت نکند؛ سخنرانی اش پایان یافته و از جایگاه سخنرانی پایین آمده است. و باز بازار گرم دست دادن و روبوسی کردن قابل مشاهده است. آقای لاریجانی تا چشمش در آن حالت به آقای ظریف می افتد، ظریف گویی اش بیشتر گل می کند و می گوید: «دوباره معانقه ها راه افتاد. البته آقای ظریف کیفیت بهتری دارند!»
صحنه چهارم: صحن غیرعلنی مجلس / رئیس جمهور و رئیس مجلس
خبر صرف ناهار مشترک و خصوصی رئیس جمهور و رئیس مجلس در روز اول رأی اعتماد مجلس، از اخبار داغ حاشیه ای آن روز بود. با این حال، مشاور رئیس مجلس در گفت وگو با خبرگزاری ملت، ضمن تکذیب این خبر گفت: «رئیس جمهور بعد از پایان گرفتن نشست علنی مجلس در نوبت صبح روز دوشنبه [بیست و یکم مرداد]، برای استراحت و صرف ناهار به دفتر خود واقع در پاستور رفتند.»
در این هنگام، رضا رفیع که بیش از رئیس مجلس و نمایندگان و وزرای پیشنهادی دولت، اهل طنزسازی و بداهه پردازی است، لبخندی زد و به عمه اش گفت: «عمه جان، حالا چی می شد یک ناهاری باهم می خوردند؛ باور کن من پول میزشان را حساب می کردم. این طوری نمک گیر همدیگر هم نمی شدند!»
سیاست روز: چهارجوابی
محمود حجتی –وزیر پیشنهادی کشاورزی : همچنین نباید به جنگل جز برای صیانت و حفاظت وارد شویم.
با توجه به اظهارنظر فوق کدام یک از گزینههای زیر صحیح است؟
الف) بعضی ها به طرز ددمنشانه ای وارد جنگل می شوند و شیر و پلنگ شکار می کنند و اصلا نمی دانند "صیانت" را با کدام سین می نویسند.
ب) بعضی ها در راستای اهداف استکبار جهانی به جنگل های سبز می روند تا در آنجا به جریان فتنه خود ادامه بدهند و انقلاب سبز برپا کنند و از صیانت و حفاظت هم چیزی سر نمی آورند.
ج) بعضی از جوانان قرتی به جای "صیانت" و "حفاظت" می روند توی جنگل و با گیتارشان آهنگ "اگه یه روز بری سفر" را می نوازند و می خوانند و به شکل مذبوحانه ای خود را تکان تکان می دهند.
د) ای کاش نمایندگان مجلس به برادر حجتی، رای اعتماد بدهند تا ستون "ننجون" هیچگاه از سوژه های بانمک خالی نماند.
محمود حجتی: با کمبود شدید کود، بذر و دانه مرغ مواجه ایم.
کدام یک از ادعاهای وزیر پیشنهادی کشاورزی غیر واقعی است؟
الف) در مملکت به اندازه کافی بذر داریم البته از نوع بذر امید!
ب) در مملکت تا دلتان بخواهد "کود" داریم و تولید ما نیز آنقدر بالا بوده که می توانیم کود خود را به سراسر جهان صادر کنیم.
ج) در مملکت آنقدر فراوانی است که به جای دانه به مرغ هایمان چلوکباب سلطانی می دهیم.
د) گزینه ب صحیح است.
محمود حجتی: کسانی که به خودکفایی گندم در دوره وزارت بنده شبهه دارند به ... مراجعه کنند.
نقطه چین بالا را با یکی از گزینه های زیر پر کنید.
الف) اخوی محترم
ب) مرکز تلفن ۱۱۸
ج) وجدان خودشان
د) آمار گمرک!
وزیر پیشنهادی کشاورزی: از تمام نمایندگان موافق و مخالف تشکر می کنم. اگر تقدیر این باشد که در بخش کشاورزی در خدمت باشم، از نظرات خود برای خدمت به کشاورزان مرا محروم نگذارید.
معنی عبارت فوق چیست؟
الف) جان مادرتان به من رای اعتماد بدهید بعدا حتما جبران می کنم.
ب) هوای ما رو داشته باش هواتو دارم / من که در عشق و عاشقی کم نمی آرم
ج) هم اکنون نیازبه یاری سبز شما هستم.
د) امروز که محتاج توام جای تو خالی است / فردا که شدم "مردود" چه سود اشک ندامت؟!
شرق : درسهایی که باید از آسفالت بگیریم
شرق: دستاورد مدیریت آسفالت
مهرداد لاهوتی، نماینده مجلس، در مخالفت با وزیر پیشنهادی جهاد کشاورزی گفت: من از آقای روحانی سوال میکنم در این کشور اتفاق افتاده که مهندس کشاورزی، وزیر راه یا بهداشت شود اتفاق عجیب الان این است که مهندس عمران را در بخش کشاورزی میگذاریم. (مهر)
به نظر ما در این کشور اتفاقهای بامزهتری افتاده که عجیب نیست، بعد مهندس عمران بشود وزیر کشاورزی عجیب است؟
تاریخ نشان داده مهندس آسفالت شد رییسجمهور همه چیز راست و ریس شد. کلی راه ساخته شد. راه ارتباط با کشورهای دیگر باز شد. راه تولید و صنعت صاف شد. راه تعامل با جهان و منطقه باز شد. در همین هشت سال خیلیها با خیلیها راه آمدند. خیلیها از راه به در شده بودند که به خاطر مدیریت آسفالت برگشتند به راه. خیلیها هم که راه خودشان را داشتند میرفتند متوجه شدند راه خودشان خوب نیست آمدند توی راه درست. و در نهایت همه راهها باز شد و همه چیز آسفالت شد. این به یمن وجود مدیریت آسفالتی بود. پس ما نباید چشممان را بر واقعیات ببندیم. نباید ناسپاسانه برخورد کنیم. آیا نمیبینید؟
با این اوصاف که فارغالتحصیل آسفالت خدمات شایان توجهی کرد، ما معتقدیم مدیریت عمران هم میتواند برای بخش کشاورزی راهگشا باشد.
به ما باشد، همه وزرا را از فارغالتحصیلان آسفالت میگذاریم. تا راه یکی شود و راه باز شود و بهصورت کلی آسفالت شویم.
البته، دیده شده مدیران آسفالت درس خود را نیمه رها میکنند. برای همین در کارنامه آنها فقط تولید و نصب «دستانداز» دیده میشود که این دستاندازها اصولا راه را بر دیگران میبندد و موجب راهبندان میشود. الان هم شما بوق نزن، جلوتر را دارند آسفالت میکنند.
تهران امروز: من به اصرار دوستان وزیر شدم!
ما که جوانان آیندهساز هستیم و افقهایی روشنتر از نورافکنهای استادیوم پیش روی ماست، در ایام تابستان اگر چه به مدرسه و دانشگاه نمیرویم اما یک لحظه هم از دانش آموختن و تجربه اندوختن غافل نیستیم.
در همین چند روز اخیر نشستهایم و چشم و گوش مان را باز کردهایم و داریم از مباحث نمایندگان مجلس درباره وزیران پیشنهادی کابینه، درس میآموزیم و حتی لذت میبریم. ما جوانان آیندهساز از جلسات بررسی صلاحیت وزیران هزاران نکته آموختیم، یکی از یکی بهتر و خوشگلتر! در اینجا برخی از آنها را برای بهرهبرداری عموم عرض میکنیم.
1 - ما از مباحث مجلسیان آموختیم که سخنرانی، هر چه قدر هم که کوتاه باشد باید بیشتر از هر چیز به سلام و احوالپرسی و تقدیر و تشکر و تبریک و تعارف بپردازد؛ نماینده مجلس وقتی میخواهد نام وزیر پیشنهادی را ببرد باید حداقل به اندازه چهار، پنج لقب، دورخیز کند مثلا بگوید: برادر بسیار ارجمند و خدوم و شایسته ودلسوزمان جناب آقای دکتر جان! وزیر محترم پیشنهادی.
2 - ما جوانان یاد گرفتیم که وقتی کسی دارد سخنرانی میکند و فریاد میزند، حاضران در مجلس باید مشغول چاق سلامتی با دوستان خود باشند، یا با تلفن همراه حرف بزنند یا اصلا در محوطه مجلس قدم بزنند و پیادهروی کنند که برای سلامتشان مفید است لابد.
3 - از نمایندگان ملت آموختیم که؛ شعر گفتن به آن سختیها هم نیست که معلم ادبیاتمان میگوید که؛ شعر باید وزن و قافیه و معنا داشته باشد.
شعر اگر شعار داشته باشد کافی است و به وزن و قافیه و حتی معنا نیازی ندارد. آدم اگر نماینده مجلس باشد خودبهخود میتواند شعر هم بگوید، بیزحمت مطالعه دیوانها و آموختن مقدمات شاعری!
چنان که آدم اگر صاحبمنصب باشد میتواند رئیس باشگاه ورزشی بشود، بیآن که حتی یک روز دنبال توپی دویده باشد یا در یک مسابقه ورزشی حتی به عنوان تماشاگر حاضر شده باشد.
4 - از همه مهمتر اینکه از این بزرگان آموختیم که هیچکدامشان، مشتاق پست و مقام نیستند و هیچ رغبتی به وزارت ندارند، تقریبا تمام عزیزان پیشنهادی برخلاف میلشان و با خواهش و التماس دیگران و در حالت رودربایستی ناگزیر و با اکراه تمام این مسئولیت را پذیرفتهاند همانطور که دهها سال است برخلاف میل باطنیشان همواره مجبور بودهاند به هر شکل ممکن مسئولیتهای مهم و پستهای کلیدی داشته باشند و البته حواسشان بوده است که هرگز کلید این پستهای کلیدی را به دیگران و بهویژه به جوانان متخصص ندهند.
5 - از کارنامه پربار عزیزان دائم مقام، یاد گرفتیم که تخصص نداشتن هرگز بهانه گریز از مسئولیت نیست، مدیریت اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و علمی و حتی ورزشی و هنری، هرچه که باشد مدیریت است و مدیریت بهترین فرصت برای کسب تجربه و تخصص و ایام فراغت برای ادامه تحصیل است.
تهران امروز : مش غضنفر و پیست خیابانی
سین. ترش - دیروز ایقذَر بِچّه خُردویَم گفت مو بستنی مُخوام که مجبور رَفتُم بُبُرُمِش سوپرُ یَکدِنه بستنی آرزون بِرَش بِخِرُم.
تو رایِ وَرگشت آمدِم از خیابون رَد بِرِم که ناسَن یَک چیزی هَمچی از چِفتِما جینگی رَد رَفت که شُمالِش بِچَّم رِ از زِمین وَرداشتُ اگِر یَک خُردو جولوتَر بودِم هَر جُفتِما توخ توخ مِرفتِم. هَموجور که پشت سرِش داشتُم نِنه باباش رِ فحش مِدادُم دیدُم یَک ماشینِ که با یَک ماشینِ دِگه مسابقه گُذیشته یُ تا هَم تَیِ خیابون هَموجور لایی مِکِشَنُ مِرَن. دیشبَم خواب بودُم که ناسَن با یَک صدایِ گُرُمبَست قایِمی پِرّیدُم. اولِش فِکِر کِردُم طَیّاره پشتِ خِنَما سوقوط کِرده. بعد که تُنبونُم رِ بَرُم کِردُمُ زدُم بیرون دیدُم هَمّه اهل مُحَلَّم دِرَن مِرَن سمتِ خیابون. تا رسیدِم اونجه دیدُم واز هَمو ماشینِ اوروزی اونجِیه، مُنتاهاش ایدَفه نصفِش نِبود. واز مِثکه با یَک ماشینی کورس گُذیشته یُ ایقذَر سرعتِش زیات بوده که دِگه نَتِنِسته کُنتُلُرِش کُنه یُ با هَمو سرعت رِفته بود تو تیرِ چراغ برقُ ماشین که قِلِفتی غُردَبّه رِفته بودُ شیشِیاشَم توخ توخ رِفته بود. خودِشَم که فِکِر کُنُم فِقط استُقونِ کِلیکِ شصتِ پاش سالم مُنده بود!
حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم ای خیابونایِ ما با ایقذَر ماشینُ خلایِق که توشا کُو مُخورَن با ای اِسفالتایِ غُردَبَّش چی شباهتی به پیستِ ماشین سِواری دِره که بَضی جِوونا تو ای خیابونا با ماشیناشا مسابقه مُگذارَن؟!
کیهان:نامه! (گفت و شنود)
گفت: برخی از وزرای پیشنهادی که سابقه حضور در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 را در کارنامه خود دارند، ادعا میکنند که با فتنه همراه نبودهاند!
گفتم: ولی شواهد موجود و اسناد مکتوب و مضبوط درباره حضور مجرمانه آنها در فتنه 88 کمترین تردیدی باقی نمیگذارد.
گفت: چه عرض کنم؟! حضور آنها در فتنه که مشخص است و اگر با آن مخالف بودهاند چرا هیچ نشانهای از مخالفت آنها دیده نمیشود؟!
گفتم: بعد از پیروزی انقلاب به یکی از افراد مطرح در دوران طاغوت گفتند؛ چرا در مقابل آنهمه جنایات و قتلعام مردم از سوی رژیم آمریکایی شاه سکوت کرده بودی؟ گفت؛ اختیار دارید، من چند نامه خیلی تند علیه شاه نوشتم. گفتند؛ پس چرا هیچ اثر و نشانهای از آن وجود ندارد؟! گفت؛ خب! برای این که نامهها را نفرستادم!
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد