هر چند فضای بحرانی مصر زمینهساز حضور گروههای القاعده در این کشور است چنان که در بسیاری از کشورهای آفریقایی این امر مشاهده میشود، اما در برجستهسازی نام این گروه و نسبت دادن آن به روابط با اخوان پس از ادعای فعالیت القاعده در صحرای سینا امری قابل تامل است.
در این چارچوب چند سناریو مطرح است؛ نخست آنکه ارتش تلاش دارد تا با نام مقابله با القاعده سرکوبهای خود را توجیه کند چنانکه اکنون یکی از بهانههای ارتش در رویارویی با مردم مقابله با القاعده است. به عبارتی امنیت و مبارزه با تروریسم پوششی برای سرکوب مردم شده است.
دوم آنکه روند تحولات نشانگر تحرکات گسترده ارتش برای به حاشیه راندن جریان اخوان و حتی حذف آن از صحنه سیاسی است.
از جمله این رفتارها را پرونده سازی علیه این جریان تشکیل میدهد چنانکه آنها ادعاهایی همانند خیانت اخوان به کشور و فساد سیاسی و مالی آنها را مطرح کردهاند.
با توجه به سوابق ارتش میتوان گفت که ادعاهای اخیر درباره رابطه اخوان با القاعده میتواند از بهانههای ارتش برای افزایش فشارها بر اخوان و تخریب بیشتر جایگاه مردمی آن باشد.
آنها با ایجاد این حساسیتها مردم را بهدوری و حتی ضدیت با اخوان سوق میدهند تا در نهایت بتوانند طرح در حاشیه قرار دادن اخوان را اجرایی کنند.
به عبارتی دیگر میتوان گفت که ارتش به نوعی برای رسیدن به یک انحصار قدرت تلاش میکند که بواسطه آن تمام جریانهای سیاسی را از صحنه حذف کرده تا در نهایت به عنوان تنها باقی مانده، قدرت را در دست گیرد.
بسیاری از جریانهای سیاسی مصر، جریانهای نوپایی هستند و ارتش چندان چالشی برای حذف آنها ندارد و صرفا جریان اخوان است که دارای ریشههای اجتماعی است بنابراین ارتش مولفههای متعددی را در پیش گرفته تا حذف گام به گام اخوان را اجرایی سازد.
تاکنون نیز طرحهایی مانند بازداشت بسیاری از سران اخوان و انحلال حزب آزادی و عدالت شاخه سیاسی جریان اخوان را اجرایی کرده است.
سوم آنکه ارتش به دنبال بهانهای برای افزایش همکاریها با غرب و حتی صهیونیستهاست، از این رو مهمترین بهانه را مساله امنیت و تروریسم قرار داده است.
با توجه به حساسیتهای جهانی درباره چرایی حمایتهای مالی و تسلیحاتی غرب از جمله آمریکا از ارتش مصر این سناریو مطرح است که ارتش با ادعای مبارزه با القاعده تلاش دارد تا چنان تلقین کند که به دنبال تامین امنیت برای جامعه جهانی است تا توجیه کننده حمایتهای آمریکا از این کشور باشد.
ارتش مصر با این اقدام همزمان دو طرح را اجرا میکند؛ اولا همکاری با آمریکا و صهیونیستها را برای مردم مصر توجیه میسازد چنانکه به بهانه مقابله با القاعده در صحرای سینا و تخریب تونلهای فلسطینیها که تنها پل ارتباطی غزه به دنیای خارج است میپردازند.
ثانیا، به بهانه القاعده دریافت تسلیحات و کمکهای مالی و نظامی از آمریکا را برای جهانیان توجیه میکنند تا مانع از رویارویی افکار عمومی مصر با آمریکا شوند.
با توجه به آنچه ذکر شد میتوان گفت که مساله حضور القاعده در مصر هر چند میتواند برگرفته از برخی حقایق باشد بویژه اینکه جریانهای سلفی از دیرباز حضور فعالی در این کشور داشتهاند، اما نوع رفتار ارتش نشانگر تلاش آنها و البته متحدان عربی و غربیشان برای بهرهگیری از این مولفهها برای مقابله با جریانهای سیاسی و سرکوب مردم است.
امری که کشورهای غربی ابعاد گستردهتری از آن را در دیگر کشورهای آفریقایی اجرا میکنند چنانکه اکنون با نام مبارزه با القاعده به دنبال توسعه حضور نظامی در لیبی، کنیا، نیجر و دهها کشور آفریقایی دیگر هستند.
طرحی که مصر را نیز در بر میگیرد هر چند که به دلیل حساسیتهای مردمی، غرب تلاش دارد تا از حضور مستقیم در این کشور خودداری کرده و با به قدرت رساندن نظامیان به طور غیرمستقیم طرح سلطه نهایی بر این کشور و بازگرداندن آن به دوران مبارک و سادات را اجرایی کند.
قاسم غفوری - جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفت وگوی اختصاصی تپش با سرپرست دادسرای اطفال و نوجوانان تهران:
بهروز عطایی در گفت و گو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با حجتالاسلام محمدزمان بزاز از پیشکسوتان دفاع مقدس در استان خوزستان