امروزه در زنجیرهای از تحولات کوچک و بزرگ میتوان نام عربستان را مشاهده کرد. از جنگ در سوریه و لبنان و عراق گرفته تا همگرایی عربی با صهیونیستها، اجرای نسخههای غرب و حتی در تحولات تونس، مصر و لیبی میتوان نام این کشور را مشاهده کرد.
با توجه به اینکه از یک سو عربستان از ظرفیتها و قابلیتهای لازم برای حضور فعال در معادلات جهانی برخوردار است و از سوی دیگر نقش کنونی این کشور در فضای منفی است که صرفا بحرانسازی میکند این پرسش مطرح میشود که چرا عربستان چنین رویکردی را در پیش گرفته و در ورای آن چه اهدافی را پیگیری میکند؟
در پاسخ به این پرسش هر چند توجه به نارضایتی عربستان از تحولات منطقه و شکستهای متعدد این کشور امری قابل توجه است، اما در ورای آن یک اصل مشاهده میشود و آن شرایط نابسامان داخلی این کشور است زیرا از یک سو جنگ قدرت میان خاندان آل سعود شدت گرفته است؛ هر چند در فضای رسانهای چندان به آن پرداخته نمیشود و از سوی دیگر اعتراضهای مردمی به شرایط نابسامان اجتماعی در حال شدت گرفتن است که نتیجه آن را در تظاهرات گسترده مردمی میتوان مشاهده کرد. این شرایط آلسعود را مجبور به حاشیهسازی کرده است.
در هفتههای اخیر نهادهای حقوق بشر پروندههای متعددی را علیه عربستان تهیه کردهاند که چالشهای داخلی و خارجی بسیاری را برای این کشور به همراه خواهد داشت.
ریاض با اخراج کارگران خارجی و سوق دادن افکار عمومی به این تحولات به دنبال پنهانسازی سرکوبگریهای داخلی است در حالی که در لوای آن سعی دارد تا به بهانه عدم اخراج کارگران، نهادهای بینالمللی را به امتیازدهی به این کشور وادار کند که بهترشدن پرونده حقوق بشری عربستان بخشی از آن است.
بخش دیگر تحرکات عربستان را بحرانسازی در منطقه تشکیل میدهد که نمود آن را در فضای بحرانی در سوریه، لبنان، عراق و... میتوان مشاهده کرد.
ریاض تلاش دارد امنیت منطقه را به منافع خویش پیوند زند تا جامعه جهانی وادار به امتیازدهی گردد.
به عبارتی ریاض تلاش دارد فضای امنیتی و روانی منطقه را به سمتی سوق دهد که بدون توجه به منافع و خواستههای عربستان هیچ تحولی در منطقه شکل نخواهد گرفت و جامعه جهانی که به دنبال برقراری ثبات در منطقه است گزینهای جز رویکرد به عربستان ندارد. ریاض سعی دارد آنچه را که در فضای نظامی کسب نکرده در عرصه سیاسی کسب کند.
نکته مهم دیگر رویکرد آشکار به سازش امنیتی با رژیم صهیونیستی است. نکتهای که در هفتههای اخیر مشاهده میشود همگرایی و نزدیکی امنیتی آشکار عربستان با صهیونیستهاست در حالی که در گذشته این کشور از هر ابزاری برای پنهان ساختن همگرایی با این رژیم بهره میگرفت.
اکنون ریاض در تلاش است عنوان کند که بیتوجهی کشورهای منطقه و حتی اتحادیه عرب و جامعه جهانی به مطالبات و خواستههای این کشور، موجب گرایش آنها به صهیونیستها شده است از همین رو کشورهای منطقهای و عربی مجبور به اجرای مطالبات ریاض خواهند شد.
ریاض در عین توجیه سازش خود با صهیونیستها از این مولفه برای باجگیری از منطقه و جهان اسلام و حتی جامعه جهانی بهره میگیرد.
نکته مهم دیگر در حاشیهسازی ریاض را در مواضع این کشور در قبال جمهوری اسلامی ایران میتوان مشاهده کرد.
در حالی جمهوری اسلامی تاکید دارد که توافق با 1+5 به منزله دوری ایران از همسایگان ناست، اما ریاض با فضاسازی رسانهای به دنبال تهدید نشان دادن این توافقات و بیان خواستههایی غیر اصولی است.
آنها در کنار ادعای تهدید بودن این توافقات برای امنیت منطقه، ادعاهایی نظیر لزوم حضور شورای همکاری خلیج فارس در مذاکرات را نیز مطرح کردهاند؛ چنان که ترکی فیصل رئیس سابق امنیت عربستان خواستار تبدیل 1+5 به 2+5 شده و چنان ادعا کرده است که این امر برای امنیت منطقه ضروری است البته وی به این امر اشاره نکرده است که شورای همکاری خلیج فارس که با شش عضو پس از 30 سال نتوانسته به پول واحد و حل اختلافات درونی بپردازد، چگونه میخواهد نمایندهای مشترک در گروه 1+5 داشته باشد.
به هر تقدیر در چارچوب رفتار عربستان میتوان گفت که این کشور با چالشهای درونی گستردهای مواجه است و فضاسازی بیرونی این کشور نیز نه از روی قدرت بلکه در چارچوب پنهانسازی نقاط ضعف خویش بویژه سرپوش نهادن بر بالا گرفتن اعتراضهای مردمی است.
عربستان با ایجاد فضای بحرانی در منطقه به دلیل نزدیکی رفتارهایش با منافع صهیونیستها و غرب به حمایت از آن میپردازند و حتی این کشور را به تشدید این رفتارها سوق میدهند.
قاسم غفوری - جامجم
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد