خیلی از مواقع با مجموعههایی روبهرو میشویم که چند قسمتی هستند و «مینیسریال» نام دارند. اگرچه یک الگوی تقسیمبندی در سازمان صدا و سیما، سریالها را به الف، ب، جیم، الف ویژه و فاخر تقسیم میکند، اما به نظر میرسد هنوز تعریف و تصور روشن و مشترکی بین صاحبنظران درباره معیار این تقسیمبندی وجود ندارد. مثلا یک سریال 60 قسمتی لزوما یک سریال فاخر نیست یا سریالی که بر مبنای سریال الف ویژه تصویب و بودجهبندی میشود شاید نتواند به شاخصهای سریال فاخر دست یابد.
واقعیت این است که خیلی از این مفاهیم انتزاعی است و در فرآیند تولید و پخش ماهیت، کارکرد و اثربخشی آنها قابل ارزیابی است. با این حال به نظر میرسد فارغ از کم و کیف این سریالها و حدود تعاریف آنها، ساخت مجموعههای بلند تلویزیونی در شرایط حاضر ضرورتی رسانهای ـ فرهنگی است و این به آن معنا نیست که لزوما به سراغ سریالهای تاریخی ـ مذهبی برویم و یک سریال بلند صرفا به این مضامین ختم نمیشود.
همین قصههای اجتماعی زندگی روزمره مردم و مسائل و دغدغههایی که سویه عمومی و همگانی دارد، اگر در بستر یک درام جذاب بازنمایی و روایت شود، میتواند مخاطبان زیادی را جلب کند. بیشتر سریالهای معروف تلویزیونهای دنیا که برخی از آنها در تلویزیون خودمان نیز به نمایش درآمده، مجموعههای بلند و طولانی هستند که مسائل انسانی و بشری یا اتفاقات روزانه جامعه را روایت میکنند و خیلی هم مخاطب دارند.
اگر مجموعههای طولانی مثل جومونگ و جنگجویان کوهستان ساخته میشود که وجهه اساطیری ـ تاریخی دارد، سریالهایی مثل سالهای دور از خانه یا همان اوشین هم تولید میشود که قصه زندگی یک زن را در مدتی طولانی روایت میکند و همین مجموعه در ایران به یکی از پرمخاطبترین مجموعههای نمایشی تاریخ تلویزیون بدل میشود.
سریال صد قسمتی یعنی صد شب حضور در خانه مخاطب و صد شب با او بودن، یعنی بهترین و اثرگذارترین راه برای گفتن یک حرف، یعنی کاراترین ابزار نشر فرهنگ که رسانه تاکنون از آن غفلت ورزیده است. البته خوشبختانه علی دارابی معاون سیما در نشستی که با کارگردانهای مجموعههای نمایشی تلویزیون داشت، بر لزوم ساخت و تولید سریالهای بلند و طولانی تاکید کرد و از حمایت و سیاست سازمان بر تولید این گونه آثار گفت و مصداق آن را هم مجموعه در دست تولید «کیمیا» دانست؛ مجموعهای که به تعبیر بعضیها ازجمله خود معاون سیما یک «اوشین ایرانی» است و حتی به عوامل این مجموعه توصیه کرد، برای تولید این مجموعه، سریال ژاپنی «سالهای دور از خانه» را بازبینی کنند.
کیمیا نخستین سریال صد قسمتی رسانه ملی است که اتفاقا شخصیت اصلی و محوری آن هم یک زن است. در خلاصه داستان این مجموعه آمده است: «تحولات جامعه، پدر و دختری را مقابل هم قرار داده است. دختر خانواده که کیمیا نام دارد، پرسشگر است و معترض و در مقابل او پدری قرار دارد که نظامی، منضبط و پایبند به قانون است. سیر حوادثی که در زندگی این خانواده رخ میدهد، آنها را درگیر توطئه و دسیسهای بزرگ و شیطانی میکند و کیمیا با تلاشی خستگیناپذیر درصدد نجات خانواده برمیآید و به این ترتیب او به زنی مقاوم و استوار تبدیل میشود؛ زنی مشابه هزاران زن ایرانی مسلمان که برای حفظ خانواده از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند.»
در واقع کیمیا تصویر و روایتی تازه از سریالسازی در رسانه ملی است که مثل مجموعههای خانوادگی دیگر مثلا 20 ـ 30 قسمتی نیست و پخش آن که شروع شود، مخاطب را زود رها نمیکند. این ساختارشکنی و نوآوری یک ضرورت بوده و قابل ستایش است، اما باید به دشواریها و چالشهای موجود در فرآیند تولید چنین مجموعههای بلندی نیز واقف بود و به گونهای آن را مدیریت کرد که اثر بخشی هزینه ـ فایده آن قابل دفاع باشد.
مجموعههایی که به تعبیر برخی باید آنها را منظومههای تلویزیونی دانست نه سریال! مثلا این که این مجموعهها باید ازحیث جذابیت و تعلیقآفرینی بویژه درروایت قصه و شخصیتپردازی واجد قابلیتهای بالایی باشند تا در مخاطب ایجاد انگیزه کنند که این قصه را دنبال کند و طولانی بودن داستان به کشدار و ملالانگیز بودن آن ختم نشود. مخاطب ما تاکنون با یک سریال خانوادگی و زن محور صد قسمتی ایرانی روبهرو نبوده و بالطبع مدیران سازمانی و سازندگان این اثر نیز تجربه و سابقه ذهنی از واکنش مخاطب نسبت به این گونه منظومهها ندارند. لذا تولید این آثار به دقت و درایت هنرمندانه نیازمند است.
منظومههای تلویزیونی به دلیل حجم بالای تولید، زمانبر بودن، تعدد بازیگران و عوامل و بیش از همه اهمیت اثر و دامنه تاثیرگذاری باید به عنوان طرحهای ملی نگریسته و تعریف شوند و این مستلزم همکاری بین بخشی و حمایت نهادهای فرهنگی ـ اجتماعی و حتی مراکز اقتصادی از رسانه ملی است. منظومهها و سریالهای بلند تلویزیونی نه لزوما به دلیل حجم و ابعاد تولید بلکه از بابت اهمیت سوژه و رسالت فرهنگیشان نباید صرفا برای سرگرمی و پر کردن آنتن تولید شوند، هرچند تلویزیون هم متولی مطلق این آثار نیست و نهادهای فرهنگی ـ اقتصادی دیگر هم باید گوشهای از کار را بگیرند و در یک همافزایی رسانهای ـ فرهنگی از این مجموعهها حمایت کنند.
این همکاریها دستکم میتواند در وجوه سختافزاری این آثار صورت گرفته، از حیث مادی و فنی پشتیبانی شود. در ابعاد نرمافزاری هم، تحقیق و پژوهش علمی موثق میتواند روشنگر راه تولید چنین مجموعههایی باشد تا در نهایت اگر قرار است یک سریال صد قسمتی با هزینه بالای مادی و معنوی ساخته شود، صددرصد به اثربخش و سودآوری فرهنگی آن مطمئن بود.
با توجه به رقابت در جهان رسانهای امروز و نقش رسانهها بویژه رسانههای نمایشی در زیست ـ جهان انسان معاصر و قدرت شبکههای ماهوارهای ـ که با اثرگذاری مخرب سریالها، یک تهدید جدی محسوب میشوند رسانه ملی باید در جهت تولید منظومههای تلویزیونی با قدرت و صلابت حرکت کند و در همکاری و هماندیشی با نهادهای فرهنگی مرتبط و همافزایی سازمانی، در این عرصه پرقدرت ظاهر شود.
سیدرضا صائمی / جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد