تهران امروز : نشد مگه!؟
گفته بودم همه چی درست میشه، نشد مگه!؟
حتی تو نمکهاتون نشد اضافه ید مگه
حالا تا سیا سفیدش،بگذریم...خیلی هارُو
ندیدین فرستادن به دنبال نخود مگه
نا ندارن میزا از بس که پر و خالی شدن
بعد از این زیر میزی هاشون بره تو کمد،مگه
خرج و برج زندگی جور نباشه زندگی نیست
واسه هم جاذبه دارن آند و کاتد مگه
وقتی وضعیت خوبه همیشه تا آخر کار
کنار هم نمی مونن کاتد و آند مگه
وضع اقتصادم از این دیگه بهتر نمیشه
حتی بچه آخری تونم نداره کد مگه
سهم نفتت اومده تا وسط سفره،بخور!
منتظر موندی که چی،باس بذارن جلود مگه!*
چشامون از خوشی زیادی ورقلمبیده
قبل از اینها،یادته!؟نبود پا چشما گُود مگه**
همه چیت شد دیجیتال، زندگی تم خلاصه شد
توی موزهها ببینی پس از این دیود مگه
دو تا چار سال همه تون شاهد بودین،من نمیگم
کار یک مملکتو خراب نکرده غُد مگه***
خدا بود که بعضی وقتا واسه ما دلش میسوخت
کارا جفت و جور نمیشد گاهی خود به خود مگه!؟
همیشه کارو غنیمت خورا ضایع میکنن
آدم از یادش میره ماجرای احُد مگه
بعضیها هم که فقط منتظرن کاری بشه
بعضی کار ها رو ندیدین میشه فوری مد مگه
جای بود و بُد عوض شد ولی چیزی نو نشد
نمیخواست نیما عوض شه جای بود و بٌد مگه
بیت بالا واسه این پرید همینجوری وسط!؟
که بشه قصیده این غزل ،که شد. نشد مگه!؟
*تبدیل «ت» به «د» و بالعکس در ادبیات فارسی و ترکی بر اساس شرایطی جایز و رایج است
اصفهانی ها هم این کار را می کنند.من هم این کار را کردهام،روشن شد!؟
**اگر جایی زیاد گود باشد هجا را کشیده میخوانیم و در صورتی که این گودی عمقش کم باشد مجازیم آن را با هجای کوتاه بخوانیم.مطلبی که عرض شد هیچ مستندی جز عرایض بنده ندارد!
***غد به ضمّ غین خوانده شده که همیشه مذموم! باشد و به کسی گفته میشود که در طول هشت سال پافشاری زیادی کند بهویژه در اجرای امری که همه کارشناسان و متخصصان به ضرس قاطع در غلط بودنش اجماع دارند.
سیاست روز : آقای معاون متهم می کند
معاون خدمات شهری شهرداری تهران کشته شدن دو نفر از شهروندان در حادثه آتش سوزی خیابان جمهوری خواست و مشیت الهی است.
به نظر شما چه آینده ای در انتظار آقای معاون است؟
الف) در آینده رییس جمهور می شود و هر دفعه که دلش خواست هاله نور می بیند.
ب) در آینده جایزه نوبل صلح را دریافت می کند.
ج) در آینده به عنوان یک دانشمند غیرهسته ای ترور می شود و خوشبختانه از این سوء قصد جان سالم به در می برد.
د) در آینده حکم برکناری خود را از دست برادر محمد باقر قالیباف دریافت می کند تا یاد بگیرد کم کاری و سهل انگاری خودش را گردن مشیت الهی نیندازد.
معاون خدمات شهری شهرداری تهران: اما هر وقت خبری خواستید و همکاران در دسترس نبودند، به خود من مراجعه کنید.
به نظر شما کدام یک از خبرهای زیر بعد از مراجعه به ایشان در روزنامه ها منتشر میشود؟
الف) دو زن بی پناه بر اثر مشیت الهی جان باختند.
ب) دو زن کارگر به قصد متهم کردن عملکرد درخشان آتش نشانی خود را از ساختمان پنج طبقه پرتاب کردند.
ج) دو زن مجهول الهویه که قصد داشتند عملکرد آتش نشانی را زیر سوال ببرند به شکل مذبوحانه ای خودکشی کردند.
د) لطفا بعدا تماس بگیرید الان در جلسه هستم!
ایضا معاون محترم شهردار: تنها موضوعی که الان مطرح است، این است که چرا نردبان باز نشده، در حالی که همین نردبان در روزهای قبلی در عملیات های دیگر عمل کرده و بعدازظهر همان روز هم در ایستگاه در حضور همه کارشناسان و مدیران عمل کرده است. اما علت عمل نکردن آن در دست بررسی است.
به نظر شما چرا "نردبان" فوق الذکر "عمل" نکرده است؟
الف) نردبان از نزدیکان سران فتنه بوده و قصد فتنهگری داشته است.
ب) نردبان از عوامل شرق و غرب و در راس آن آمریکای جهانخوار است.
ج) نردبان با رژیم اشغالگر قدس ارتباط تنگاتنگی داشته است.
د) نردبان بی تربیت چشم نداشته تا موفقیت های آقای معاون و همکارانش را ببیند.
باز هم معاون آقای شهردار: زمانی که از اتاق محل سقوط این دو خانم فیلمبرداری شده، متوجه شدیم که وسایل موجود در اتاق شامل چرخ های خیاطی و سبدهای لباس سالم بوده و اصلا آتش به این اتاق نرسیده است.
با توجه به این سند محکم به نظر شما چرا این دو کارگر بی گناه خود را از طبقه پنجم به خیابان پرت کرده اند؟
الف) می خواستند ببینند آیا می توانند پرواز کنند؟
ب) می خواستند ببینند پریدن روی آسفالت خیابان چه مزه ای دارد.
ج) می خواستند بدانند هوای طبقه پنجم بهتر است یا هوای طبقه همکف!
د) می خواستند عملکرد برادران غیور شهرداری را زیر سوال ببرند.
شرق : از قدیم گفتند وقتی بزنی زمین هوا میرود
پوریا عالمی: رییس کمیسیون ایمنی و مدیریت بحران شورای اسلامی شهر تهران حادثه آتشسوزی جمهوری را زنگخطر برای ساختمانهای مناطق 11 و 12 شهرداری دانست. (ایسنا)
خب شهروندان ساکن و کارگران شاغل در این مناطق، از همین الان پا شوید بروید باشگاه و بادیبیلدینگ کنید تا دستتان قوی شود. جدی میگویم. اینها تا دیروز رسما تقصیر را انداختهاند گردن ضعف دستان آن دو زن کارگر. فردا اگر اتفاقی بیفتد میگویند ما که قبلا هشدار دادیم که ساکنان این مناطق باید بهصورت آمادهباش و نیمپز لب پنجره آویزان بمانند. بعد هم وی دُر گرانبها سفته و افزوده: «ساختمانهای این مناطق، آبستن چنین حوادثی هستند.»
ساختمانهای مناطق 11و12 گفتند: «کی ما را آبستن حوادث کرده؟ » این «رییس کمیسیون ایمنی و مدیریت بحران» همان «خانم معصومه آباد» عضو شورای شهر است که بعد از حادثه خیابان جمهوری گفت: «اینگونه مشکلات «طبیعی» است و خیلی از مواقع چرخ هواپیما باز نمیشود یا ترمز ماشین گرفته نمیشود.» وقتی خانم آباد نمیداند به کدام بلایا میگویند «طبیعی»، چطوری شده «رییس کمیسیون ایمنی و مدیریت بحران؟»
دیالوگ
«مدیریت بحران، سلام. ببخشید، دارد زلزله میآید. همه ماندهاند زیر آوار.»/ «زلزله؟ زلزله که طبیعی است. تا حالا خودت خربزه خوردی به پایش نلرزیدی؟»/ «خیابان نشست، 40 تا خانه و 30 تا ماشین رفتند تو.»/ «نشست؟ نشست که طبیعی است. تا حالا خودت ننشستی؟»/ «هواپیما سقوط کرد. همه رفتند هوا. »/«سقوط؟ هوا؟ کاملا طبیعی است. از قدیم گفتند وقتی بزنی زمین هوا میرود.»/« ماشینتان را بدجایی پارک کرده بودید. جریمه شدید.»/ «چی؟ چه غیرطبیعی...ایوای... باید به داد مردم رسید. این حق هر شهروند ایرانی است که بتواند پارک دوبل کند.ایوای...ایوای... مساله مرگ و زندگی است. حالا چقدر جریمهام کردند؟»/ «ببخشید، شما مسوولان، حیف هستید. من دوباره بهجای شماها استعفا میدهم.»
خراسان: مش غضنفر و بی مهری به شهرک مهرگان
دیروز یَک زنگ به رفیقُم که بُنگاییه زدُم تا بیبینُم دوروَر مِشَد خِنه مَقبولُ آرزون کُجه هستِگ که اویَم بِزِم گفتِگ فازِ دویِ شهرکِ مهرگان هَموجورِ که مو مُخوام.
مویَم هَمونجه وَرخواستُم کِلّه کِردُم سمتِ شهرکِ مهرگان. حالا که رسیدُم مِبینُم هَمو مشکلایی که مردم تو فاز یَک بایِشا کِلّه وَنگ بودَن، با یَک چیزایی بیشتر، واز تو فازِ دو تکرار رِفته. واحِداش که هنوز تحویل نِرفته بود، انشعاب آبِشایَم که وَصِل نِبود، کنتورایِ برقِشایَم که هَموجور از دیفالا دِلَنگون بود. خِنه هاشَم عوض ایکه ضدِّ زلزله دُرُس بِره، ضدِّ پوف بود بِرِیکه ایقذَر دَرُ دیفالاش تَرَک داشتُ کَجُ کُنجُل بود که با یَک شُمالی قِلِفتی مِریخت پایین.
تازَش ایقذَر دیفالاش از لوله یایِ تِرکیدَش لیچِّ آب بود که مُگُفتی تو دیفالا اِستَلخِ یُ چَننِفر دِرَن غُطّه مُخورن. ایقذَرَم میلاناش تاریک بود که مُگُفتی اینجه اَصلَن نِمِدِنَن ادیسون برق رِ اخترا کِرده. از اُتوربوسُ اِسفالتُ جَم کِردنِ زباله یَم یَک خُردویَم خِبری نِبود. فِقط تا دِلِت بِخه اونجه کُچّه سَگ تارتُ پارت بودُ دنبالِ یَک لِنگُ پاچه ای مِگِشتَن که بِزِش کَلَف بِزِنَن.
حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم با ایقذَر خِذمَتی که ای مسئولاما تو ساختِ ای شهرک مهرگان کِردنُ ایقذَر داعایِ خیرِ مردمُ اهالی اونجه که پشت سَرِشایِ، بِرِیچی اسمِشا تو کتابِ گینِس بُعُنوان بِیترین مسئولایِ دنیا ثَبِت نِمِره؟!!
قانون : به شوهرتان جی چی اس وصل کنید!
ما تا کنون فکر میکردیم بزرگترین آسیب اجتماعی کشور، بیش از حد پایین بودن شلوار بعضی از گلپسران است اما دیروز فهمیدیم اعتیاد، طلاق، کودکآزاری و همسرآزاری آسیبهای عمده اجتماعی هستند. اینگونه شد که تصمیم گرفتیم این چهار آسیب را بررسی کنیم. لازم به ذکر است که بگوییم پایین بودن شلوار پسران علاوه بر آسیب اجتماعی، آسیب فرهنگی و هنری و حتی آسیب بصری هم به حساب میآید.
کودک آزاری: بعضیها پیاز داغش را زیاد میکنند. دیگر یک کشیده و دوتا لگد که این حرف ها را ندارد. وقتی در اقدامی غیرکارشناسانه، تنبیه بدنی را در مدارس ممنوع میکنید، نتیجهاش همین میشود دیگر. خانواده خود را ملزم به تنبیه بدنی میبیند تا خدایی نکرده تربیت کودک به خطر نیفتد. حالا در این روش تربیتی ممکن است سیخ داغ و انبردست و چاقو هم دخالت داشته باشند، اما مهم نیست. مهم تربیت کودک است. بعضیها میگویند این رفتارهای وحشیانه، خشونت علیه کودکان است. واضح است که این عزیزان قصد سیاهنمایی دارند. خب بعضی از هموطنان مرد عملاند. خوب است به متد تربیتی این هموطنان احترام بگذاریم و آنها را وحشی خطاب نکنیم. همچنین انتظار داریم جوری این قضیه را بزرگ نکنید که انگار یک یوزپلنگ یا پلنگ کشته شده. حالا یوزپلنگ را بزنیم، ممکن است نسلش منقرض شود ولی کودک که یکی دوتا نیست. این از دست رفت، یکی دیگر.
اعتیاد: جملات «اعتیاد بلای خانمان سوز» و غیره مال قدیم است. الان دیگر اعتیاد از شکل سنتی خودش خارج شده و معتادان مدرن و پست مدرن بازار را در دست گرفتهاند. ما هر معتاد مدرن و پست مدرنی دیدیم میگفت به آرزوهایش رسیده است. یکی میگفت با ناتالی پورتمن ازدواج کرده و کمی نگران هزینههای ماه عسلش بود. یکی دیگر میگفت به کره ماه رفته و جای پای آرمسترانگ را با خاک پر کرده تا با بچهها دور هم بخندند. یکی میگفت از استاداسدی امضا گرفته است. یکی هم ادعای آقای گلی داشت و میگفت "من گل میزنم بیشتر از علی دایی". از او تعداد گلهای ملیاش را هم پرسیدیم که چپ چپ نگاهمان کرد. خلاصه اینکه اعتیاد بسیاری از جوانانمان را به آرزوهایشان رسانده. آن هم آرزوهایی که در واقعیت امکان ندارد تحقق بیابد.
طلاق: شاعر صدها سال پیش در رابطه با علت طلاق گفت "تو ناز کنی و یار تو ناز/ چون ناز دو شد طلاق خیزد". شما ببینید چقدر ناز در سطح جامعه گسترده شده که طلاق تبدیل به یک آسیب عمده اجتماعی شده. کمبود خریدار ناز هم تاثیر زیادی در افزایش طلاق دارد. به نظر ما بهتر است در مدارس آموزش خریدن ناز اجباری شود تا نسلهای بعد مثل این نسل نشوند.
همسرآزاری: در اینکه همسرآزاری مهمترین آسیب اجتماعی است هیچ شکی نیست. یعنی ما هیچ شکی نداریم. همین خاله ما یک همسرآزار قهار است. فقط کافی است شوهرخاله پایش را از خانه بیرون بگذارد تا خاله جان بنشیند پای تلفن و در بازههای زمانی معین به شوهرخاله زنگ بزند و موقعیت مکانیاش را بپرسد. خب خاله جان یک جیپیاس به شوهرت وصل کن، هم خیال خودت را راحت کن هم اینقدر این مرد بیچاره را آزار نده. این که چیزی نیست همین زن عموی ما وقتی کنار عمویمان در ماشین مینشیند بابت هر راهی که عمویمان به خانمها میدهد او را سوال پیچ میکند. البته نه اینکه خود عمویمان به خود خانمها راه بدهد، منظور اتومبیلهایشان است.
کلا بین این موضوعات فقط همسرآزاری یا به بیان دقیقتر شوهرآزاری است که نگران کننده است. بقیهاش زیاد مهم نیست.
کیهان : بشین و پاشو !
گفت: چهخبر؟!
گفتم: جانکری وزیر امور خارجه آمریکا گفته است اگه ایران توافق ژنو را نقض کند گزینه نظامی روی میز خواهد بود!
گفت: یعنی توافق ژنو تا این اندازه به نفع آمریکاست که اگر گوشه آن از سوی ایران سائیده شود، علیه کشورمان دست به حمله نظامی خواهد زد؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! پس چرا بعضیها هنوز هم توافقنامه ژنو را یک دستاورد بزرگ! معرفی میکنند؟!
گفت: البته، روحانی و ظریف پاسخ محکمی به جانکری داده و گفتهاند اولا؛ از تهدید نمیترسیم و ثانیا؛ تفسیر آمریکا از توافقنامه ژنو را قبول نداریم.
گفتم: پس این روزنامههای زنجیرهای و متحدان اصلاحطلب دولت چه میگویند؟!...
گفت: مگر نمیبینی مدتی است که لب و لوچهشان آویزان است!
گفتم: ایول!... یارو میگفت؛ دیدم شاعر میگه «برخیز و مخور غم جهان گذران» اما وقتی بلند شدم، دیدم میگه؛ «بنشین و دمی به شادمانی گذران»!
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد