جشنواره​ای که در دام تکرار گرفتار شده است

1387، تاریخ تولد جشنواره‌ای است که بسیاری از هنرمندان عرصه تجسمی را به خود امیدوار کرده بود؛ جشنواره هنرهای تجسمی فجر.
کد خبر: ۶۴۸۶۶۳
جشنواره​ای که در دام تکرار گرفتار شده است

این جشنواره با طرحی از سوی حبیب‌الله‌صادقی، مدیر امور تجسمی وزارت ارشاد دولت نهم متولد شد، ولی با رفتن صادقی یکی‌، دو سالی این طرح خاک خورد تا در نهایت پنج سال پیش توسط محمود شالویی که مدیریتی طولانی و به نسبت موفق در حوزه هنرهای تجسمی داشت، برای اولین بار افتتاح شد و هم‌اکنون ششمین دوره آن در حال برگزاری است.

در ابتدا برخی هنرمندان عرصه هنرهای تجسمی، این جشنواره را تقابلی از سوی وزارت ارشاد با دوسالانه‌های تخصصی تجسمی کشور می‌دانستند، ولی برگزاری مرتب و سر‌وقت دوسالانه‌ها این اطمینان را به هنرمندان داد که قصد وزارت ارشاد برهم‌زدن دوسالانه‌های تخصصی هنرهای تجسمی نیست و خلاصه این که جشنواره توانست در وضعیت نابسامان هنرهای تجسمی در کشورمان به حیات خود ادامه دهد، هر چند با تعریف و نگاه هنرمندان این عرصه فاصله زیادی داشت!

البته همه جشنواره‌ها در ابتدا با اهداف بزرگی کار خود را شروع می‌کنند. هیچ یک از آغازگران برگزاری آنها دست‌کم در دوره آغاز کارشان به دنبال برگزاری صرف یک اتفاق نبودند و اهداف بزرگ‌تری داشتند که به مرور زمان کمرنگ و کمرنگ‌تر شدند به‌طوری که گاهی از مسیر اصلی خود حتی خارج شدند.

جشنواره بین‌المللی هنرهای تجسمی فجر هم مانند همه این جشنواره‌ها مسیری را طی کرده که قرار بوده به اعتلای هنرهای تجسمی بینجامد و بی‌انصافی نیست اگر بگوییم چنین اتفاقی بندرت تا به امروز رخ داده است؛ چرا که در صورت تحقق این موضوع باید لااقل یکی از دوره‌های این جشنواره نسبت به دوره قبل یا بعد خود تاثیر مثبتی بر جریان و بازار هنرهای تجسمی در کشورمان می‌گذاشت.

در ابتدا گفته می‌شد قرار است هنرهای مختلف که هر یک در جایی و نمایشگاهی ‌ساز خود را می‌زنند زیر یک سقف جمع شوند و به شکل منسجم حرکت کنند. صرف‌نظر از این‌که حتی به این گفته هم انتقاداتی وارد است، یک علامت سوال در ذهن‌ها باقی می‌ماند؛ این جشنواره در شش دوره برگزاری خود توانسته تنها چند هنرمند را زیر یک سقف جمع کند؟

گام اول؛ گامی آرمانی

این جشنواره، نخستین بار سال 87 از سوی مرکز هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد و در همان ایام هم دبیرخانه دائم خود را تشکیل داد. در این دوره از جشنواره نیمی از آثار ارسال شده متعلق به هنرمندان استانی بود و این موضوع موجب شد توجه‌ها به سمت این هنرمندان جلب شود.

از همان ابتدا جوانگرایی جشنواره را موضوع مهم و گاهی بلند دانستند که نویدبخش آینده‌ای درخشان برای هنرهای تجسمی کشورمان بود. البته در کنار این حرف‌های شیرین هنرمندان منتظر بودند نتیجه آن را بر فضای تجسمی کشور ببینند.

داوری جشنواره اول در بخش‌های مختلف به گونه‌ای بود که یک جشنواره خوب و قابل تامل را بشارت می‌داد؛ رویدادی که به نوعی عنوان جشنواره جشنواره‌ها را یدک می‌کشید. داوران دوره اول هم اغلب از نام‌های شناخته‌شده عرصه هنرهای تجسمی بودند و در کل می‌توان آنها را ترکیبی خوب دانست. در این دوره برای هیچ‌یک از بخش‌ها داور خارجی حضور نداشت.

باید به این نکته توجه داشته باشیم در ایران، میزان فارغ‌التحصیلان رشته‌های هنری و بخصوص نقاشی رقم بسیار بالایی را شامل می‌شود و این رقم حتی می‌تواند رکوردی در کشورهای آسیای جنوب غربی و حتی آسیای میانه را به خود اختصاص دهد که این امر نشان‌دهنده ضرورت توجه و جهت‌دهی به این نسل تشنه و جویای هنر است. جشنواره قرار بود فرصتی باشد برای انجام همه این کارها و می‌توان گفت در دوره اول خود مسیر خوبی را پیمود.

گام دوم؛ جشنواره‌ای کاملا معمولی

اعلام شد تعداد آثار ارسالی جشنواره دوم نسبت به دوره قبل 52 درصد رشد داشته است. این آمار از سوی محمود شالویی، مدیر وقت مرکز هنرهای تجسمی و موزه هنرهای معاصر اعلام شد. در این دوره، اکسپوی هنرهای تجسمی هم البته به صورت خصوصی در خانه هنرمندان برگزار شد و مرکز هنرهای تجسمی در برگزاری آن دخیل نبود، اما از این بازار آثاری را خریداری کرد. این اتفاق در دوره‌های بعد تکرار نشد و دیگر اکسپویی، خواه دولتی یا خصوصی در ایام برگزاری جشنواره وجود نداشت.

کیفیت آثار دومین دوره از جشنواره را می‌توان مثبت ارزیابی کرد و در میان داوران این دوره نام‌های آشنا و بزرگی به چشم می‌خورد. البته ناگفته نماند آرس (کوبا) و هیکابی دمیرچی (ترکیه) هنرمندان برجسته عرصه کاریکاتور به داوران جشنواره پیوستند. زمزمه کم‌شدن جوایز و تغییر آنها هم از همین دوره آغاز شد و با اعلام عباس میرهاشمی که رکورددار دبیرکلی این جشنواره است، سفر ونیز و اهدای سکه بهار آزادی از جوایز دومین جشنواره هنرهای تجسمی فجر حذف و قرار شد فقط جوایز نقدی به برگزیدگان اهدا شود!

گام سوم؛ سعی برای بهبود جشنواره

در این دوره، آثار با وسواس خاصی انتخاب شده بود و آثار بسیار کمی در حوزه نقاشی روی دیوار رفت، اما با این حال شکایت‌ها و انتقادات از داوری جشنواره زیاد بود. قرار بود در این دوره از جشنواره اکسپو برگزار شود که البته نشد! مثل دوره‌های قبل آثار منتخب روی دیوارها رفت و نمایش داده شد. چند نشست تخصصی و نمایشگاه از آثار بزرگان هم برگزار شد و تمام. البته بخش‌های نویی هم در جشنواره وجود داشت از جمله چیدمان‌های جالب.

گام چهارم؛ جشنواره‌ای بدون پدیده و اتفاق

نکته: جشنواره تجسمی فجر طی دوره‌های مختلف خود هرگز نتوانسته در مسیر مشخص و واحدی حرکت کند و به همین دلیل هم نمی‌تواند جریان‌ساز باشد. کاری که این جشنواره انجام می‌دهد، در طی سال، گالری‌های مختلف بارها انجام می‌دهند

گام چهارم جشنواره در یک رخوت خاصی پیش رفت، هیچ اتفاق تازه‌ای نیفتاد، فراخوان‌ها اعلام شد، آثار انتخاب شدند، روی دیوار رفتند، از دیوار پایین آمدند، بعضی‌ها جایزه گرفتند و آنها هم که نگرفته بودند معترضانه حرف‌هایشان را زدند. حتی اعتراض‌ها هم چندان پررنگ نبود، گویی دیگر هنرمندان شرکت‌کننده که اغلب هم جوان بودند، جشنواره را جدی نمی‌گرفتند که بخواهند حرفی بزنند و اعتراضی کنند.

البته در این دوره اعلام شد جشنواره در همه استان‌ها هم برگزار می‌شود، اما نتایج برگزاری جشنواره در استان‌ها چه بوده، سوالی است که تاکنون بی‌پاسخ مانده است!

گام پنجم؛ تکرار و تکرار و تکرار!

جشنواره تجسمی در گام پنجم خود با بی‌نظمی‌های فراوانی همراه بود از جمله این‌که به دلیل ناهماهنگی‌ها، آثار در موسسه صبا به نمایش گذاشته شد.

حالا امسال هم جشنواره در ششمین گام خود مسیر گذشته را ادامه می‌دهد. پوستر جشنواره رونمایی می‌شود، چند نشست خبری برگزار می‌شود و آثار روی دیوارها می‌رود و هیچ اتفاق خاصی نمی‌افتد.

این جشنواره از دوره نخست خود همواره شعارهای متفاوتی داشته و تاکنون که به ششمین دوره از برگزاری خود رسیده است، با وجود داشتن شورای سیاستگذاری ثابت نتوانسته راه خود را پیدا کند. گویا هنوز هم در آزمون و خطا به سر می‌برد و مسیر تجربه‌اندوزی‌اش ادامه دارد. از این رو نمی‌توان انتظار داشت به این زودی‌ها مسیر مشخصی پیدا کند.

بررسی اجمالی اتفاقات دوره‌های مختلف این جشنواره نشان می‌دهد جشنواره تجسمی فجر هنوز نقشه راه ندارد و تکلیف سیاستگذاران با خودشان هم روشن نیست که چه می‌خواهند و به چه مسیری می‌روند. اگر در یک دوره آثار زیادی به دبیرخانه جشنواره ارسال شود، می‌گویند کمیت‌گرایی مدنظرشان بوده تا شرکت‌کنندگان و هنرمندان بیشتری را با جشنواره درگیر کنند. اگر هم تعداد آثار کم باشد، می‌گویند نگاه کیفی به جشنواره دارند و چندان اهمیتی ندارد تعداد شرکت‌کنندگان زیاد باشد.

درباره انتخاب داوران هم شاهد اتفاقات جالبی بوده و هستیم. در برخی دوره‌ها از جمله دوره سوم این جشنواره اغلب داوران هنرمندان مطرحی هستند که آثار را بررسی می‌کنند. در برخی دوره‌های دیگر هم داوران، هنرمندان متوسطی هستند و باز هم مشخص نیست چرا برای داوری انتخاب شده‌اند. البته می‌گویند که خواسته‌اند از تکرار پرهیز کنند! این حرف کاملا درست و بجاست، اما باید منطقی بودن آن در انتخاب داوران طی دوره‌های مختلف نشان داده شود، نه این‌که صرفا به‌عنوان یک شعار از آن بهره گرفته شود.

با نگاهی به جشنواره‌های مختلف می‌بینیم وقتی زمان برگزاری جشنواره‌های فیلم، تئاتر یا موسیقی فجر نزدیک می‌شود اهالی این هنرها تکاپو و حرکتی دارند و حداقل خوشحال هستند که دوستان خود را در جشنواره می‌بینند. اما حتی این اتفاق میان هنرمندان تجسمی رخ نمی‌دهد.

جای خالی بزرگان این هنرها هم از دیگر موضوعاتی است که می‌توان گفت به جشنواره لطمه ‌زده و از آن یک نمایش گذرا ساخته است. خلاصه آن‌که جشنواره تجسمی فجر طی دوره‌های مختلف خود هرگز نتوانسته در مسیر مشخص و واحدی حرکت کند و به همین دلیل هم نمی‌تواند جریان‌ساز باشد. تغییر مدیریت‌ها، اعمال سلیقه‌ها و برخوردهای غیرحرفه‌ای با این جشنواره موجب شده جشنواره تجسمی فجر برای هنرمندان بزرگ و برخی جوانان تبدیل به باری به هر جهت شود؛ کاری که هرکدام از آنها می‌توانند طی سال و در گالری‌های مختلف بارها آن را انجام دهند.

جشنواره‌های تجسمی فجر شبیه بوم نقاشی راه‌راهی است که هر راه‌، راهی مستقل و بی‌تفاوت به بقیه و بدون ساختاری منسجم را طی می‌کند.

نکته دیگر این‌که هر سال از کمبود فضاهای نمایشگاه حرف زده می‌شود، دریغ از آن‌که این مشکل لااقل تا حدی حل شود یا مسئولان به فکر برنامه‌ریزی برای حل آن بیفتند.

زینب مرتضایی‌فرد / گروه فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها