مخاطبان هم ادعا میکنند صدای برخی از سازها اصلا به گوش آنها نرسیده است. نکته اینجاست که اعضای گروه ماهها برای چنین روزی تمرین کرده و وقت گذاشتهاند، در مقابل مخاطبان هم هزینه کردهاند و توقع اجرایی موفق و دلنشین را دارند، اما ناهماهنگی در صدابرداری سبب شده زحمات آنها به ثمر ننشیند. نکته اینجاست که نبود صدابرداری مطلوب در کنسرتهای زنده مشکلی است که از دیرباز در کشورمان وجود داشته و همیشه یک پای لنگ اجراهای زنده بوده و هست تا آنجا که هرازگاهی بزرگان موسیقی کشور را نیز به واکنش وامیدارد.
این مشکل در موسیقیهایی که به صورت آلبوم منتشر میشود بسیار کمتر به چشم میآید، زیرا موسیقی در استودیو ضبط شده و امکان پالایش صدا با نرمافزارهای متفاوت وجود دارد، اما در کنسرتهای زنده این امکان وجود ندارد.
البته در این میان نمی توان همه تقصیر ها را به گردن صدابرداری انداخت، زیرا آگاهی نوازنده از نحوه سونوریته (صدادهی ساز خود) نیز بسیار اهمیت دارد، نوازنده باید بداند هر بخش از ساز او چه حجم صدایی تولید میکند و او باید با چه نیرویی آن را بنوازد. افزون بر این نوازنده باید بتواند همان طور که در ذهن صدای سازش را تصور میکند، آوایی دلنشین را به مخاطب منتقل کند، زیرا برخی نوازندگان تصور اشتباهی از نحوه نواختن خود دارند.
نکته دیگری که روی عملکرد نوازنده تاثیرگذار است، استرس قبل از اجراست که در کنسرتهای زنده بسیار دیده میشود، زیرا این روزها در اغلب گروهها فردی به نام سرپرست گروه به معنای واقعی وجود ندارد، به همین دلیل در بیشتر گروهها این وظیفه را خواننده یا یکی از نوازندگان به عهده میگیرد، بنابراین دغدغه آنها بیشتر شده و در نتیجه استرس بیشتری به گروه تحمیل میشود. این استرس زیاد سبب میشود نوازندگان نتوانند به خوبی تعامل لازم را با صدابردار برقرار کنند، در نتیجه در همان ابتدای کار ناهماهنگیها شروع میشود. این در حالی است که چنانچه هر گروه موسیقی اگر یک نفر را که به صدای سازها آگاه است، همراه داشته باشد هنگام صدابرداری مشکلات کمتری خواهد داشت، زیرا در کشورهای موفق در زمینه کنسرت زنده معمولا فردی که بهعنوان مهندس صدا شناخته میشود، قبل از اجرا تمام جوانب کار مانند نوع سالن، تجهیزات و آکوستیک مورد نیاز را بررسی کرده و شرایط را برای اجرایی بینقص مهیا میکند.
صدابرداری و ساز ایرانی
این در حالی است که در کشورمان تاکنون درباره فن صدابرداری از سازهای ایرانی پژوهش یا بررسی تخصصی و علمی صورت نگرفته به همین دلیل مشکلات زیادی در کنسرتهای گروههای سنتی کشور به چشم میآید برای نمونه ساز عود و بربط سازهایی هستند که کاسه طنین بزرگی دارند و هنگام صدابرداری اگر فاصله مناسبی با میکروفن نداشته باشد صدای ناخوشایند «هوم» تولید میکند. افزون بر این تجهیزات موجود در ایران مانند کمپرسور، مانیتور و میکروفنها نیز با کشورهای موفق در این زمینه اصلا قابل مقایسه نیست، این در حالی است که اگر این تجهیزات در دسترس نیز باشد، کمتر صدابرداری را در کشور میتوان یافت که بتواند با آنها کار کند.
افزون بر این تعداد صدابردارانی که در کشور به طور حرفهای با علم موسیقی آشنا هستند نیز کم است، چون برای صدابرداری مطلوب خود صدابردار باید بتواند نتهای موسیقی را در زمان اجرا دنبال کرده و شدت، ضعف و زیر و بمهای قطعههای موسیقی را با دستگاه خود تنظیم کند. متاسفانه به این نکته در کشورمان توجه نشده و بسیاری از صدابرداران به صورت تجربی این حرفه را دنبال کردهاند. این ماجرا سبب ایجاد نوعی نبود درک بین نوازنده و صدابردار میشود.
مشکل دیگری که در این بین وجود دارد نبود تعریفی درست از صدابردار در کشور است، زیرا امروزه به شخصی که صرفا دستگاه میکسر دارد و میتواند چند میکروفن را جلوی سازها بچیند صدابردار میگویند. نکته اینجاست که خیلی از صدابرداران نیز در استودیو کار میکنند و قدرت و توانایی کار در کنسرتهای زنده را ندارند، زیرا تجهیزات قابل استفاده در استودیو برای صدابرداری با کنسرت زنده بسیار متفاوت است.
نبود سالن مناسب
مساله دیگری که در این بین وجود دارد و نمیتوان آن را به پای نوازندگان و صدابرداران نوشت؛ نبود سالنهای آکوستیک مخصوص کنسرتهای موسیقی در کشور است، زیرا درایران فقط سه سالن وجود دارد که برای موسیقی کلاسیک غربی طراحی شده و آکوستیک آنها به نحوی است که حتی بدون میکروفن هم ارکسترهای کلاسیک در آنها اجرای بیدردسری دارند، ولی سالنهای استاندارد برای اجرای کنسرتهای پاپ و سنتی ایرانی در کشور وجود ندارد، اگر سالن کنسرتی هم وجود داشته باشد تجهیزات آن محدود است، بنابراین بهتر است به سرپرست و اعضای گروههای موسیقی گوشزد کرد که قبل از اجرا حتما سناریو و نحوه چیدمان سازها را به صدابردار توضیح دهند، آنها باید مشخصات قطعات اجرا را از پیش مشخص کرده و حتی فاصله بین نوازندگان روی صحنه و چگونگی قرار گرفتن میکروفن را نیز از پیش بدانند. با رعایت این نکات و کمک گرفتن از صدابرداری با تجربه میتوان اجرایی موفق و به یادماندنی داشت.
گلنوش ملایری / نوازنده و آهنگساز
از استادیوم تا استودیو
صدا همیشه یکی از معضلات سالنهای موسیقی در ایران بوده است؛ معضلی که همواره از زیبایی اصوات روحبخش موسیقی کاسته و به آن لطمه زده است. این معضل بتازگی پررنگتر هم شده و چهره نازیبای دیگری را هم از خود نشان میدهد.
چند ماه پیش و در جریان داوریهای جشنواره موسیقی فجر، من و دیگر داوران بخش موسیقی کلاسیک، در تالار وحدت حضور داشتیم تا به جمع بندی درباره داوریها برسیم.
همزمان در این تالار کنسرتی هم برگزار میشد و آنقدر صدای آن بلند بود که ما در طبقه دوم تالار قادر به شنیدن صدای همدیگر نبودیم. اول با تعجب به یکدیگر نگاه کردیم و بعد بسختی توانستیم درباره کارمان با هم حرف بزنیم.
جای این صداهای گوشخراش در استودیوم ورزشی آزادی است نه تالار وحدت! این سالن یک مکان بینظیر آکوستیک است که موسیقیدانها میتوانند اثرشان را با ظرافت کامل در آن اجرا کنند. واقعا برایم عجیب است که در این سالن درجه یک، چنین بلندگوهایی نصب شود.
ساختار این سالن به گونهای است که وقتی نوازنده اثرش را اجرا میکند، مخاطب بدون واسطه اثر او را بشنود نهاینکه یک بلندگوی بزرگ از کنار ستون صدا را به شکلی گوشخراش به گوش همه برساند یا یک نفر ساز میزند صدا از روی سقف میآید! این کار ضد موسیقی است!
تالار وحدت یکی از بهترین سالنهای اپراست و در شهرهای بزرگی مانند وین، میلان و پاریس نمونههایی از این سالن وجود دارد. واقعا حیف است که این سالن به این شرایط بیفتد. تالار وحدت این روزها به وضعی افتاده که مردم با شرکت در کنسرتها فقط عصبی میشوند. موسیقی قرار است صدایی روحبخش و ملکوتی باشد که مخاطب را به آرامش برساند.
کسی که به تالار وحدت میآید تا به اجرای موسیقی بپردازد، باید آنقدر صدای خوبی داشته باشد که بتواند تمام سالن را پر کند. اگر صدای نوازنده یا خواننده بدون میکروفن در این سالن رسا نیست، بهتر است به این سالن نیاید و جای دیگری را برای اجرا انتخاب کند. این سالن جای تجربه نیست. آنها که میخواهند تجربه بیندوزند به سالنهای مدارس و دانشگاهها بروند.
منوچهر صهبایی / رهبر ارکستر سمفونیک
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد