با نزدیک شدن به فصل تابستان هم نیاز به برنامههایی که رضایت همه را جلب کند بیشتر از قبل احساس میشود.
درست است که نمیتوان مشخص کرد کدام برنامه خانوادگی است و کدامیک نیست، چراکه برنامههای طنز و مسابقات تلویزیونی هم میتوانند توجه بسیاری از افراد خانه را جلب کنند، اما بنا بر آمار منتشر شده از سوی صدا و سیما سریالهای تلویزیونی جزو پرمخاطبترین برنامههای این سازمان است؛ سریالهایی که دایرهای از ژانرهای پلیسی، عاطفی، طنز، تاریخی و اجتماعی را در بر میگیرد؛ در این میان برنامههایی موفق میشوند که داستانی تازه و ساختاری خلاقانه داشته باشند.
وقتی تنوع شخصیت در یک سریال زیاد باشد، یک سریال بهتر میتواند اعضای یک خانواده را دور هم جمع کند؛ سریالهایی که خانوادههای زیادی به کمک آن سعی میکنند با فرزندانشان ارتباط برقرار کنند، آموزش دهند و به آنها نزدیک شوند.
در این میان بعضی سریالها مخاطب بیشتری از هر گروه سنی جذب میکنند و برخی دیگر کمتر. مثلا با نگاهی به مجموعه کلاه قرمزی میتوان فهمید که چرا توانسته به دنیای کوچکترها راه پیدا کند و در عین حال برنامه مورد علاقه بزرگترها هم باشد.
شاید مجموعه تلویزیونی «پدرسالار» را بتوان اولین سریال خانوادهمحور تلویزیون دانست. داستان خانوادهای که پدر در کانون اصلی آن قرار دارد و با صلابت بر فرزندانش که در خانه بزرگ او زندگی میکنند، اعمال قدرت میکند. هرچند پس از پدرسالار نمونههای زیادی طی سالها ساخته شد، اما هیچ کدام به اندازه همان اولی به دل مردم ننشست.
شاهین باباپور، دستیار برنامهریز این سریال، رمز موفقیت پدرسالار را نزدیکی به فرهنگ بومی مردم میداند.
او درباره دلیل دیده شدن بعضی سریالها و دیده نشدن بعضی دیگر میگوید: نوروز امسال در کنار سریالهای خیلی خوب، سریالهای نهچندان موفق هم داشتیم، اما سریالی که از همه بیشتر دیده شد، مجموعه پایتخت بود که به دلیل پیشینه قبلی مورد استقبال واقع شد، زیرا حرف مردم را بیان میکرد و به فرهنگ بومی آنها بسیار نزدیک بود. در زمان پخش سریالهایی مثل شب دهم و میوه ممنوعه هم کمتر کسی سراغ تماشای ماهواره میرفت، چراکه این سریالها فرهنگ ما را به زبانی ساده نمایش میداد و از تقلید دور بود. حال اگر چاشنی طنز هم به سریالی اضافه شود و مردم را بخنداند نورعلی نور میشود و به سریال محبوبشان تبدیل میشود.
تلاش برای جذب مخاطب
تجربه ثابت کرده، سریالها و مجموعههای طنز همیشه علاقهمندان زیادی را به خود جذب میکند و تکیه کلامهای این مجموعهها تا مدتهای زیاد وارد صحبتهای روزمره مردم کوچه و بازار میشود و پس از مدتی جای خود را به تکیه کلامهای جدید سریال دیگری میدهد. خیلیها معتقدند مخاطبان، از نمایش همیشگی سریالهایی با موضوعات یکسان و عاطفی خسته شدهاند و نیاز به سریالهای کمدی را بیشتر از قبل احساس میکنند؛ سریالهایی که خانوادهها را برای دقایقی پای تلویزیون بنشاند و آنها را از مشکلات و دغدغههای روزمره دور کند. مثل سریالهای شبهای برره، مرد دوهزار چهره یا مجموعه کلاه قرمزی که هر سال پخش میشود. شاید بتوان کلاه قرمزی را قدیمیترین و خانوادگیترین مجموعهای دانست که از ابتدای پخش توانسته مخاطبان کوچک و بزرگ تلویزیون را جذب کند. اگر درباره دلیل موفقیت عروسکهای این مجموعه و آقای مجری بپرسند، حتما همه جواب مشابهی میدهند؛ فضای صمیمی و حرفهای خندهدار و به روز بودن موضوعات آن همراه با چاشنی نوستالژی.
محمد صالحیان، تهیهکننده مجموعه طنز «سه دونگ سه دونگ» درباره دلیل محبوبیت مجموعههای طنز بین خانوادهها میگوید: سریالهای طنز میتوانند با زبان مردم صحبت کنند و بیشتر این سریالها از تجملگرایی دور هستند و سعی میکنند حرف و پیام خود، مسائل خانوادگی و موضوعات روز را به زبانی ساده به مردم منتقل میکنند. وقتی بیننده خود را جای کاراکترها احساس و با آنها همذاتپنداری کند، پای تلویزیون مینشیند و برنامهها را دنبال میکند.
صالحیان راه همراه شدن مردم با سریالهای تلویزیونی را استفاده از فیلمسازان موفقی میداند که در حوزه طنز امتحان خود را پس دادهاند.
او میگوید: قصه در یک کار تلویزیونی خیلی مهم است و باید یک فیلمساز مخاطب را خوب بشناسد تا کاری به او ارائه دهد که با آن همراه شود. بهترین کار این است که هر فیلمسازی در حوزهای که در آن تبحر دارد فیلم بسازد و از ورود به حوزههایی که مخاطب آن را نمیشناسد، دوری کند.
***
خیلیها میگویند خلاقیت این روزها حرف اول را بین مخاطبان میزند و خلاق بودن برگ برندهای است که میتواند مردم را با خود همراه کند. سریال «آوای باران» که چند وقت پیش از تلویزیون پخش شد، یکی از این سریالهاست که هرچند داستانی کلیشهای دارد، اما توانسته همین داستان را برای مخاطب جذاب و تا حدی به روز کند، به اضافه غیرمنتظره بودن پایان داستان آن که خیلیها را پای تلویزیون نشاند. غیرمنتظره بودن پایان داستان برگ برندهای است که بسیاری بر آن تاکید میکنند.
آزاده زارعی، بازیگر نقش باران در سریال آوای باران درباره دلیل محبوب شدن این سریالها بین مردم میگوید: عواملی زیادی دست به دست هم دادهاند تا آوای باران مخاطبان خودش را جذب کند که متن قوی، گروه همدل و موسیقی تاثیرگذار ازجمله آنهاست. انتخاب موضوع، متن قوی و به روز همانطور که در کارهای قبلی آقای سهیلیزاده، کارگردان سریال دیده میشود، باعث شد این سریال مخاطبان خودش را پیدا کند.
زارعی درباره چگونگی تبدیل شدن یک سریال به کاری محبوب در بین مردم میگوید: سریالها باید از نظر کیفیت و تکنیک قابل قبول و حاوی پیامهای اخلاقی برای خانوادهها باشند، البته نه به شکلی مستقیم که آن را پس بزنند؛ مشکلات زمان آنها را متناسب با روز حل کنند و الگوسازی آنها مدرن و متکی به انسانیت امروز باشد. در این صورت همه افراد خانواده میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
اهمیت دادن به سلیقه مخاطب
امین زندگانی که این روزها در مجموعه شاهگوش ـ که در شبکه نمایش خانگی پخش میشود ـ حضور دارد و در سریالهای ماندگاری مثل مختارنامه، روزگار جوانی و معصومیت از دست رفته بازی کرده است، درباره دلیل استقبال مردم از یک سریال میگوید: تصویر درطول زمان باور ایجاد میکند. به این دلیل ساده رسانه باید بخشی از زبان مخاطب باشد و به موضوعاتی که مخاطب میخواهد آن را بیان و ذهن او را درگیر کند، بپردازد و در عین حال راهکار هم برای آن ارائه دهد. این روزها شبکههای مختلف در دسترس خانوادههاست و آنها امکان انتخاب وسیعی دارند. در این میان سریالهایی موفقند که بتوانند معضلات اجتماعی روز را مطرح کنند، در عین حال آموزش بدهند و دست به مخاطبشناسی و کشف دغدغههای بیننده بزنند، هرچند در این راه محدودیتها و خط قرمزهایی وجود دارد.
زندگانی که فصل فراموشی فریبا را هم در نوبت اکران سینما دارد، درباره دلیل محبوبیت سریالهای تاریخی میگوید: سریالهای تاریخی روی کاراکترهایی که در تاریخ ملی ما مهم هستند، دست میگذارند و مخاطب میخواهد از پشت وقایع تاریخی باخبرشود، به اضافه اینکه کارگردانان ما مثلا آقای داوود میرباقری از تخیل برای درامپردازی مایه میگذارند و نمایش آن همه شکوه و تجمل و قهرمانپروری برای مخاطب جذاب است.
***
با نگاهی گذرا به سریالهای پرمخاطب و محبوب این چند وقت اخیر میشود فهمید، جدا از اینکه سریالی تاریخی باشد یا عاطفی یا اجتماعی، باید طوری باشد که مخاطب آن را باور کند و با زبانی ساده با آنها حرف بزند. درست است که خیلیها از نمایش همیشگی مسائل و مشکلاتشان در قالب مجموعههای تلویزیونی خسته شدهاند، اما همان مسائل را میتوان با زبانی جدید و خلاقانه به آنها نشان داد و ذهن آنها را درگیر داستان و غمها و شادیها و خندههای شخصیتهای آن کرد تا همراه آنها گریه کنند یا بخندند. (سحر مظفری/ ضمیمه قاب کوچک)