همانهایی که هر روز و هر لحظه محرومیت را با همه وجودشان لمس میکنند، مثل اهالی یکی از همین شهرکهای حاشیهنشین.
آنها که حسرت به دل یک سینما رفتن یا بازی و تفریح در پارک محله ماندهاند. داشتن مدرسه و درمانگاه برایشان آرزو شده و با وجود فهرست بلندبالایی از کمبودها از داشتن حداقلهای یک زندگی شهری محرومند.
اهالی شهرک حصارک پایین که در 45 کیلومتری تهران، بعد از رباط کریم و در محدوده شهرداری نسیمشهر واقع شده است، سالهاست در حصار محرومیتها زندگی میکنند. آنها دلشان پر است از اینکه میان این همه کمبود فراموش شدهاند و کسی پیدا نمیشود که دستشان را بگیرد و آنها را از زندگی در حصار این همه کمبود و محرومیت رها کند.
زندگی در سایه ناامنی
اهالی شهرک حصارک باید خودشان از پس تامین امنیتشان برآیند، چون اینجا هیچ کس مسئول تامین امنیت نیست. این شهرک 50 هزار نفری پاسگاه نیروی انتظامی هم ندارد. اهالی میگویند تنها کانکس انتظامی داخل شهرک هم چند وقت پیش جمع شد. حالا تصور کنید اگر درگیری بین چند نفر از اهالی اتفاق بیفتد یا مشکلی از این دست پیش بیاید که نیاز به حضور نیروی انتظامی باشد، اهالی باید از کجا کمک بخواهند؟
اهالی دل خوشی از رفت و آمد موتوریهایی که اینجا پرسه میزنند، ندارند. میگویند بعضیهایشان کارشان شناسایی طعمههایی برای سرقت و زورگیری است و ابایی هم از اینکه شناخته شوند، ندارند چون میدانند کاری از دست کسی برنمیآید. همسایهها میگویند در سایه همین ناامنی است که اینجا براحتی حتی در روز روشن سرقت و زورگیری انجام میشود. اینجا تقریبا هفتهای یکی دو بار کیفقاپی اتفاق میافتد یا همین چند روز پیش که دو جوان موتورسوار با زورگیری گردنبند طلای یکی از دختران محله را از گردنش باز کردند.
به همین دلیل است که نهتنها زنها و بچهها، بلکه حتی مردها هم اینجا احساس امنیت نمیکنند. یکی از مغازهدارهای شهرک از شغل اکثر مردان خانواده میگوید که بیشترشان در تهران مشغول کارند و به همین دلیل از صبح که زن و بچهها را میسپارند به امان خدا تا پاسی از شب که به خانههایشان برمیگردند، دلشان هزار راه میرود که نکند امروز یکی از افراد خانوادهشان قربانی سرقت، زورگیری یا هر اتفاق ناخوشایند دیگری شده باشد.
اهالی میگویند نزدیکترین پاسگاه نیروی انتظامی در منطقه نسیمشهر یا چهاردانگه است که اگر به هر دلیل به حضور مامور نیروی انتظامی نیاز باشد، حداقل یک ساعت طول میکشد تا از پاسگاه نیرو به شهرک حصارک اعزام شود.
اهالی میگویند شاید اگر همین یک کانکس نیروی انتظامی هم از داخل شهرک جمع نمیشد، حالا وضع امنیت شهرک حصارک تا این اندازه نگرانکننده نبود.
نه درمانگاه، نه داروخانه
یک شهرک 50 هزار نفری فقط یک خانه بهداشت دارد با یک پزشک داخلی و یک بهیار که آنها هم راس ساعت 2 بعدازظهر در خانه بهداشت را تخته میکنند و میروند دنبال کار و زندگیشان. اهالی میگویند باید سردر این خانه بهداشت با خط درشت بنویسند اینجا بعد از ساعت 2 کسی حق مریض شدن ندارد.
آنها میگویند این شهرک حاشیهنشین سالهاست از کمبود امکانات درمان و مشکلات بهداشتی رنج میبرد. میگویند شهرک حصارک نه درمانگاه دارد، نه حتی یک داروخانه. بنابراین اگر بعد از ساعت 2 یکی از اهالی نیاز به پزشک پیدا کند، مستاصل میماند که باید چه کند؟
خیلی وقتها شده که برای زن یا کودکی مشکلی پیش آمده، مثلا یکی از بچهها دلپیچه گرفته، آن یکی از بالای پلهها افتاده و پایش آسیب دیده، آن دیگری زمین خورده و سرش آسیبدیده که باید سریع به درمانگاه منتقل میشده است، اما وقتی خانوادهها به تنها خانه بهداشت شهرک مراجعه کردهاند با در بسته آن مواجه شدهاند.
آقای داداشی، یکی از اهالی تعریف میکند که همین چند شب پیش فرزند خردسالش با تب بالای 38 درجه را چطور سراسیمه ساعت 4 صبح تا سر جاده برده و با گرفتن ماشین دربست او را به نزدیکترین درمانگاه در شهرک سعیدیه که چند کیلومتر با حصارک فاصله داشته، رسانده است.
همه این مشکلات به این دلیل است که شهرک حصارک حتی یک درمانگاه شبانه روزی هم ندارد که در مواقع نیاز اهالی بتوانند روی آن حساب کنند و در شرایط خاص چارهای ندارند جز اینکه خودشان را به هر سختی شده به درمانگاههای شهرکهای اطراف مانند نسیمشهر، سلطانآباد یا سعیدیه برسانند.
مردم اینجا در حالی از نبود یک درمانگاه شبانهروزی رنج میبرند که میگویند هیچ پزشک متخصصی هم حاضر نیست نهتنها داخل خانه بهداشت، بلکه حتی در کوچه و خیابانهای شهرک هم مطب دایر کند.
رودخانهای از دست رفته
روزگاری بود که اهالی شهرک حصارک از اینکه شاخهای از رودخانه کرج از نزدیکی خانههایشان میگذشت احساس خوبی داشتند، چون فکر میکردند وجود این رودخانه باعث سرسبزی محیط و شادابی حال و هوای اهالی محله میشود، اما حالا آن آب پاک و زلال جایش را به یک دنیا آلودگی داده است. این روزها نه رودخانه و نه همسایههایی که کنارش زندگی میکنند، حال و روز خوشی ندارند.
اهالی میگویند این رودخانه دیگر از دست رفته است و بودنش جز دردسر چیزی برایشان ندارد.
به گفته آقای سبزعلی، یکی از ساکنان حصارک پایین، حالا زمین اطراف رودخانه به گودال چند هکتاری وسیعی تبدیل شده که تا چشم کار میکند با زباله پوشیده شده و بوی نامطبوعی که از آن به مشام میرسد نفس کشیدن را برای اهالی سخت کرده است. تابستانها هم که وضع با وجود جولان پشهها و حیوانات موذی به مراتب غیرقابل تحملتر میشود.
متاسفانه کامیونهای حمل زباله نیز به این وضع ناخوشایند دامن میزنند، آنها زبالههای جمعآوری شده از سطح شهرک را میآورند و داخل گودال نزدیک رودخانه تخلیه میکنند که همین باعث آلودهتر شدن محیط رودخانه میشود. اما این همه مشکلات اهالی با رودخانهای که حالا به معضلی برای حصارک تبدیل شده، نیست. اطراف این رودخانه محلی برای تجمع معتادان و بیخانمانها شده و در حاشیه رودخانه تا دلت بخواهد سرنگ مصرف شده ریخته است. اهالی نگران این وضع هستند و میگویند با تجمع معتادان در حاشیه رودخانه، خانوادهها بشدت احساس ناامنی میکنند.
البته به گفته اهالی تاکنون چند بار نشستهای مشترکی با حضور شهرداری و فرمانداری نسیم شهر و بهارستان برای رسیدگی به مشکل این رودخانه تشکیل شده و قولهایی هم داده شده، اما متاسفانه تاکنون اقدام عملی جدی برای حل مشکل اهالی انجام نشده است.
اینجا هم ساخت و ساز رونق دارد
پیاده که در خیابانها و کوچههای شهرک به راه میافتیم، اولین چیزی که توجهمان را جلب میکند با وجود کمبودهایی که به آنها اشاره شد، رونق ساخت و ساز در همین شهرک دورافتاده و بیامکانات است.
ساختمانهای چند طبقه نیمهکارهای که خیلیهایشان در مرحله فوندانسیون هستند و بعضیهایشان به نماکاری رسیدهاند و این یعنی ساخت و ساز در این محدوده آنقدر رونق گرفته که کار به سرعت پیش برود.
تائید این موضوع فراوانی بنگاههای معاملات ملکی در شهرک حصارک است که به فاصله هر چند قدم از یکدیگر قرار گرفتهاند و این سوال را در ذهن تداعی میکند که مگر در این شهرک کوچک چقدر معامله خانه و زمین انجام میشود که نیاز به این تعداد مشاور املاک باشد؟
اهالی میگویند اینجا زمین تا متری یک میلیون و 200 هزار تومان هم معامله میشود، گرفتن مجوز ساخت و ساز از شهرداری هم خیلی آسان است و البته تخلف هم در این میان کم انجام نمیشود. آنها میگویند مالکانی که دستشان به دهانشان میرسد، اینجا مجوز ساخت 3 طبقه میگیرند، اما در اجرا تا 6 طبقه هم میسازند و کسی هم کاری به کارشان ندارد. هرچند در این میان برخی خانوادهها هنوز هم نمیتوانند با این همه کمبود و مشکل کنار بیایند و آنهایی که اینجا مالک خانهای هستند به قول خودشان به هر آب و آتشی میزنند تا خانهشان را رهن یا اجاره داده و جایی را کمی نزدیکتر به تهران اجاره کنند و از این وضع خلاص شوند.
از کمپ ترک اعتیاد تا دیش ماهواره
اینجا هیچ تفریح و سرگرمی در کار نیست، از باشگاه ورزشی، سینما، شهربازی یا حتی یک پارک محلهای کوچک یا چیزی شبیه فضای سبز که خانوادهها هراز گاهی آنجا دور هم جمع شوند و حال و هوایشان عوض شود، هم خبری نیست.
تنها تفریح پسربچههای کوچک بازی در کوچههای خاکی و بالا رفتن از تل آجرهای چیده شده کنار ساختمانهای نیمهکاره است، زنها هم جز اینکه دور هم بنشینند و سبزی پاک کنند یا از پارچه فروش سیاری که هفتهای یکبار به محلهشان میآید چند متر پارچه بخرند، هیچ دلخوشی دیگری ندارند.
تفریح دخترها هم سر زدن به تنها مغازه لباسفروشی شهرک است که آن هم با هزار اما و اگر انجام میشود، چون خانوادهها میگویند اینجا به اندازه کافی ناامن است و بهتر است خانمها تنها از خانه خارج نشوند. پسرهای جوان هم که بیشتر سر کوچهها دور هم جمع میشوند، سیگار میکشند و روزشان را اینطور شب میکنند.
اینجا هر چیزی که نداشتهباشد، تا دلتان بخواهد معتاد و البته کمپ ترک اعتیاد دارد!
با این شرایط نمیتوان به اهالی خرده گرفت که چرا بالای پشت بام هر خانهای یک دیش ماهواره نصب شده است. آنها میگویند ماهوارهها راجمع کنیم چه چیزی داریم که دلمان را به آن خوش کنیم؟
اهالی شهرک حصارک با وجود همه محرومیتها و کمبودها همچنان هوای هم را دارند. آنها میگویند هرچند تا حالا اتفاق خوبی که نشان از بهبود این شرایط باشد، ندیدهاند، اما کوتاه نمیآیند و آنقدر برای رسیدگی به مشکلات و کمبودها پیش شهردار و فرماندار میروند تا شاید مسئولان گوشه چشمی هم به مشکلات این شهرک فراموش شده بیندازند و آنها را از زندگی در حصار محرومیت نجات دهند.
پوران محمدی / گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد