نخستین پاسخ مان مربوط به خانمی است که پرسیده است اگر دوره سوگواری فرد پس از یک بحران عاطفی مانند جدایی طولانی شود چه اتفاقی می افتد و چه باید کرد ؟
معمولاً مراحل سوگواری بعد از یک شکست عاطفی تا حد زیادی با درجاتی از تخفیف شبیه به مراحل سوگواری پس از مرگ یک عزیز است. برخی افراد شاید این مراحل را طی نکنند و برخی فقط شماری از آنها را بگذرانند و گروهی نیز همه مراحل را با شدت و ضعف پشت سر بگذارند.
نخستین مرحله از سوگواری انکار است. برای مثال شاید فرد بگوید « حقیقت این است که من در این رابطه عاطفی شکست نخوردهام » یا شاید خودش را قانع کند که « ما گرچه طلاق گرفتهایم اما هنوز زن و شوهریم و عاشق هم.»
مرحله بعد خشم است. اینجا فرد باور میکند که شکست عاطفی رخ داده است و از خودش، همسرش و دیگران خشمگین است و حتی شاید احساس تنفر داشته باشد. مثلاً با خودش میگوید « چرا طلاقش دادم؟» یا « چرا راضی شدم طلاق بگیرم؟» یا « اگر این همه حماقت نمی کرد از هم جدا نمی شدیم» و...
مرحله بعدی معامله است. او شاید در این مرحله طوری از جدایی احساس عذاب کند که حاضر باشد در ازای برگشت رابطه هر شرطی را قبول کند یا شاید گروکشی کند که طرف مقابل برگردد یا امکان دارد برای فرار از وضعیت بی یار ماندن، به هر کسی، با هر شرایطی دل ببندد.
مرحله دیگر احساس گناه است. فرد در این مرحله احساس عذاب وجدان دارد. گاهی مینشیند و با خودش حساب و کتاب میکند که اگر فلان کار را نمیکرد یا فلان تصمیم را نمیگرفت، حالا کار به اینجا نمی رسید. در این مرحله خودسرزنشی شدید میشود.
پس از حس گناه امکان دارد یک دوره افسردگی سراغ فرد بیاید. برای نمونه یکی از مراجعان میگفت « پس از جدایی همسرم در حدی اندوهگین بودم که در دو هفته 10 کیلو وزن کم کردم و در این مدت آنقدر ژولیده و آشفته بودم که حتی به حمام نمی رفتم یا موهایم را شانه نمیکردم.»
مرحله دیگر تنهایی است. درک این که تنها شدن چقدر دردناک است، مرور خاطرات خوش روزهای دو نفره، دل کندن از همه تفریحات دو نفره ، دوری جستن از دوستانی که زمانی رفقای شفیق خود و همسرش بودهاند، حال فرد را دائماً بدتر میکند.
پس از همه این مراحل، فرد به مرحله پذیرش می رسد و آرام می شود و با حال و هوای پس از جدایی خو می گیرد و آماده بازگشت به زندگی می شود اما به یاد داشته باشید بازگشت به زندگی لزوماً به معنای تصمیم دوباره برای ازدواج نیست شاید او نخواهد به سرعت ازدواج کند و ترجیح بدهد دورهای را به فراموش کردن خاطرات گذشته زندگی مشترک اختصاص بدهد. شاید هم بخواهد تا پایان عمر مجرد بماند.
به هر حال توجه داشته باشید که دوره سوگواری اگر بسیار طولانی شود یا فرد در یکی از این مراحل درجا بزند و نتواند از آن بیرون بیاید ، خطرناک است و باید به روانشناس مراجعه کند تا به او در طی مراحل و پایان دوره سوگواری عاطفیاش کمک کند.
شاید اگر این مخاطب برای مان می نوشت که چه احساسی دارد یا وضع روحی و روانیاش چگونه است می توانستیم برای طی این دوره به ایشان کمک کنیم اما از آنجا که پیامش کوتاه است مطمئن نیستیم که در کدام مرحله متوقف شده است یا علت طولانی شدن دوره سوگواری او چیست.
مسأله دیگر این است که باید بدانید متأسفانه گاهی افرادی پس از جدایی، تظاهر به باقی ماندن در سوگواری میکنند. آنها در واقع مایلند طرف تازهای از جنس مخالف را پس از ازدواج در ارتباط عاطفی با خود نگه دارند اما چون یک بار زندگی مشترک را تجربه کرده اند دیگر نمی خواهند زیر بار مسئولیت بروند و به این ترتیب با تظاهر به این که هنوز سوگوار هستند و نمیتوانند برای تشکیل یک زندگی دوباره تصمیم بگیرند ممکن است سال ها کسی را در ارتباط عاطفی بدون ازدواج با خود نگه دارند و فرصت او را برای آشنایی های منجر به ازدواج نیز از بین ببرند.
مشاهدات ما در اتاق های مشاوره نشان میدهد، این روزها، چنین رفتاری از سوی برخی آقایان بیوه شده، زیاد انجام می گیرد و دخترانی هم سال های جوانی شان را با امید به این که طرف مقابل سرانجام دوره سردرگمی پس از طلاق را طی می کند و با آنها ازدواج میکنند، به باد میدهند و به نتیجهای نمی رسند.
دومین پاسخ مان مربوط به نظرات فراوان شماست پس از انتشار مطلب « عشق و عاشقی با متاهل ها، رابطهای اکیداً ممنوع ».
بیشتر این پاسخ ها به نظر مردی متأهل است که وارد رابطه ای عاطفی با زنی به غیر از همسرش شده و ادعا کرده که این رابطه ایشان را به خدا نزدیک کرده است. این آقا اعتقاد دارد که حتماً باید با خانم جدید هم ازدواج کند و در عین حال همسر اولش را هم باید هر طور شده نگه دارد چون عاشق هر دو آنها است.
همه نظرات شما برای ما ارزشمند است چه آنها که مسأله شرع را پیش کشیده اند و گفتهاند که چند همسری ، حق شرعی مرد است و چه آنها که موضوع را به شدت نقد کردهاند و ضمن احترام به شرع، گفتهاند که برخی احکام دینی مربوط به زمانی خاص مثلا بحران های پس از جنگهای بزرگ بوده است و نباید آن ها را به شرایط عادی تعمیم داد.
گروهی هم گفته اند که تمرکزشان بر مسأله ازدواج کردن یا نکردن این مخاطب نیست بلکه بخش ناپسند ماجرا این است که ایشان با وجود تأهل وارد رابطه ای صمیمانه و خصوصی با زنی دیگر بجز همسرش شده است که در شرع و اخلاق هم پذیرفته نیست.
ما نمیخواهیم درباره درستی یا نادرستی این نقدها اظهار نظر کنیم و اگر آن آقا مایل باشد این مشکل را حل کند نمی شود برایش نسخه ای در جمع پیچید و باید در جلسات خصوصی مشاوره ، مسأله را حل و فصل کند و ما در فضای مجازی فقط می توانیم به ذکر این نکته بسنده کنیم که گاهی آدم ها برای کاهش احساس اضطراب ناشی از گناهی که مرتکب میشوند به مکانیسم دفاعی به نام دلیل تراشی پناه میبرند و برای کاهش اضطراب شان، دلایل نامربوطی عنوان میکنند که به نظر خودشان منطقی است.
یکی از راه های دلیل تراشی جلوه دادن مقوله هایی است که هیچ ربطی به دین ندارد. برای نمونه ممکن است فردی متأهل که وارد رابطه ای خارج از ازدواج با دیگری شده است برای این رفتار، دلیلی شرعی بیاورد و عنوان کند که آن دیگری، بیشتر از همسرش و پیوند مقدس ازدواج او را به خدا نزدیک کرده است یا مدعی شود که با حضور نفر سوم، اعمال شرعی اش را بهتر انجام می دهد یا از وجه ایدئولوژیک قوی تر شده است اما همه این ها دلیل های غیر منطقی است که او ناخودآگاهانه برای فرار از اضطراب شدید ناشی از انجام آن کار انجام می دهد.
توجه داشته باشید که هدف ما از نوشتن شرح این ماجرا، طرفداری از یک ایده خاص نیست بلکه یک یادآوری است درباره شیوه صحیح بحث کردن.
چالش کردن و ابراز نظر مخالف یا موافق و پاسخگویی به کسی که نظرش با شما فرق دارد، به هیچ وجه بد نیست و چه بسا برای شکل گیری هویت انسان، دفاع از ارزش هایش و افزایش سطح عزت نفسش بسیار مفید باشد اما فراموش نکنید که بحث کردن، قانون دارد.
مهمترین قانون آن حفظ احترام طرف مقابل است که باعث میشود بحث به شکل حرفهای پیش برود و به نتیجه برسد اما وقتی توهین و سرزنش،چاشنی یک بحث جدی میشود دیگر نمیشود آن را پیش برد.
به طور کلی باید به یاد داشته باشیم که نباید آدم ها را ساده قضاوت کرد چون شما همه آنچه برای شان رخ داده است،نمی دانید.بنابر این سرزنش کردن شان هیچ وقت اوضاع را بهتر نمیکند بلکه ریسمان نازک ارتباط میان آنها و شما را پاره می کند و آنوقت دیگر نمیتوانید عقایدتان را حتی اگر درست باشد به گوش شان برسانید.
پس بهترین راه برای برقرار کردن ارتباط با فردی که مشکل یا احساسش را با شما در میان گذاشته است،حتی در صورتی که عملش را نپسندید، سعه صدر و ارائه اطلاعات به او با حفظ آرامش است. در بحث های روزانه باید دائماً به خود یادآوری کنید که وظیفه شما در اختیار گذاشتن اطلاعات است اما تصمیم گیرنده نهایی خود فرد است.
مریم یوشی زاده/ خبرنگار جام جم آنلاین/
دانشجوی کارشناسی ارشد مشاوره
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد