مثل همان تصوری که برخی خیال میکنند با کارت خبرنگاری هر جا دوست داشتی میتوانی ماشینت را پارک کنی یا میتوانی گاهی لایی بکشی و داخل طرح ترافیک بروی. اما در سفر به استانبول بود که فهمیدم خبرنگاری شأنی به مراتب بالاتر از این رفتارها دارد.
آن هم وقتی که برای ورود به کاخ توپکاپی(یکی از جاذبههای گردشگری استانبول) بدون ایستادن در صف طولانی گردشگران، مستقیم جلوی باجه رفتم تا بپرسم آیا میتوانم به عنوان خبرنگار در صف نایستم.
گرچه این حرکت هم نوعی شیطنت در ذاتش نهفته بود، اما واکنش متصدی گیشه فراتر از انتظار من بود. نهفقط در صف نایستم، بلکه با همان Press حک شده بر کارت به صورت رایگان و با یک راهنمای اختصاصی توانستم پا به کاخ بگذارم؛ آن هم موزهای که به پول ایران حدود صد هزار تومان ورودیاش بود.
دوستان خبرنگار بارها تعریف کردهاند که با همین کارتهای فارسی خبرنگاری، چه احترامی در آن سوی آبها دیدهاند. از تخفیفها برای دیدن جاذبههای گردشگری تا رفتن به پاویون خبرنگاران برای تهیه گزارش از کنسرتهای بزرگان موسیقی جهان.
اینجا کاملا اوضاع برعکس است. به همان میزان که آن طرف مرزها خبرنگار را حتی با ارائه کارتی از کشور دیگر حلواحلوا میکنند، این طرف خونشان به هیچ وجه رنگینتر از بقیه نیست حتی خبرنگاران فرهنگی هم برای ورود به موزههای کشور باید تمام و کمال وجه را بپردازند البته در ناچیز بودن ورودی موزههای کشور کسی تردیدی ندارد که اگر اینقدر قیمتش نازل نبود، خبرنگاران مطمئنا از موضع خود کوتاه نمیآمدند.
حالا به مناسبت روز خبرنگار اعلام شده است که موزهها تا دو روز درهای خود را روی خبرنگاران و خانوادههای آنان گشودهاند.
واقعا پرسشی که اینجا مطرح میشود این که آیا 2000تومان آنقدر رقم کلانی است که خبرنگاری دو روز کاری خود را مرخصی بگیرد و موزهگردی کند؟ اینجاست که عمق الطاف و تسهیلات مسئولان به مسئولان رخ مینماید.
ما که از خیرش گذشتیم و دیدن موزههای وطنی را به زمانی محول میکنیم که منتی هم نباشد و مدیران میراث فرهنگی و دیگر نهادهای متولی بدانند که حضور یک خبرنگار یا روزنامهنگار در یک موزه چه ارزشها و پیامدهای مثبتی میتواند داشته باشد!
سجاد روشنی - گروه فرهنگ و هنر
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد