دلالها همه جا هستند، در هر صنف و رشته، در هر زمان و مکان و البته در حاشیه جشنوارههایی مثل خوارزمی که در آن اختراعات برتر دانشآموزی شناسایی میشود و برای تعدادی از برگزیدگان، سکوی پرتاب، مهیا.
دلالهای اختراع هم خارجیاند، هم داخلی. خارجیها را ما البته بهتر میشناسیم، همان شکارچیان مغزهای کشورهای در حال توسعه که تاکنون برگزیدگان کنکورهای سراسری و المپیادهای علمی زیادی را از کشور بردهاند و به اذعان دبیرجشنواره خوارزمی، نرسیده به کشور، در هواپیما و روی آسمان دعوتنامه دانشگاههای معتبر دنیا را به دست اشخاص رساندهاند.
این وضع برای گروهی از برگزیدگان خوارزمی نیز اتفاق میافتد و پیگیریهای جامجم نشان میدهد گروهی از برگزیدگان دورههای قبل به واسطه دلالها از ایران رفتهاند یا به گفته محمدعلی دشتیپور، دبیر جشنواره خوارزمی، چند دانشآموز از جمله دانشآموزی که امسال طرح بازگشت پلاستیک به محیطزیست ظرف 40 روز را ارائه داده تاکنون چند پیشنهاد از خارج دریافت کرده است.
زهرا بابایی، مدیر اجرایی دبیرخانه جوان خوارزمی شهر تهران نیز این قبیل خروجیها را تائید میکند و میگوید یکی از شرکتهای خارجی که اختراعات دانش آموزی را رصد میکند آ ـ ک است که فعالیت گستردهای در ایران دارد و البته آنقدر حرفهای عمل میکند که برخی از خانوادهها برای مهاجرت فرزندشان متقاعد میشوند.
این شرکتها در واقع دلال نخبهیاب درکشورهای مختلف دنیا هستند و با معرفی هر مخترع صاحب ایدههای جذاب و پولساز و آیندهدار به مراکز عملی و صنعتی جهان، حق دلالی دریافت میکنند.
محمدحسین جدیدی، دبیر فعلی پژوهش در مدارس تهران و برنده کشوری سالهای نه چندان دور جشنواره خوارزمی نیز دانشآموزانی را میشناسد که به این شیوه از کشور خارج شدهاند.
البته این که پای خارجیها در مهاجرت مخترعان جوان ایرانی در میان است برای ما که سالهای متمادی خروج مغزهای متفکر از مرزهای کشورمان را دیدهایم و چند سال بعد شنیدهایم همان مغزها در کشوری خارجی گل کاشتهاند و نهضتی علمی راه انداختهاند تازگی ندارد، ولی ادامه این جریان میتواند نگرانکننده باشد بویژه آن که پیگیریها نشان میدهد عدهای در داخل نیز دستی در این دلالی دارند و بر طبل مهاجرت میکوبند.
دلال داخلی چه میکند
پیدا کردن ردپای دلالان خارجی آسان نبود، اما امیر نصراللهی از برگزیدگان دوره پانزدهم خوارزمی سرنخ را به ما داد. او خبر داشت که برخی از همدورهایهایش از ایران رفتهاند یا در شرف رفتناند؛ البته عدهای بهواسطه جذب از سوی خارجیها و عدهای به علت بیمهری دیدن از دانشگاههای داخلی.
او برای ما تعریف کرد که در روز اختتامیه جشنواره خوارزمی تعدادی بروشور میان حضار توزیع شد که یک شرکت به اسم حمایت از مخترعان و ایجاد بستر برای مطالعه و تحقیق، کمک به طرحها برای حضور در جشنوارههای خارجی و با پیشنهاد اغواکننده پرداخت حقوق ماهانه به مخترعان، سعی در جذب برگزیدگان داشت.
پیگیریهای جامجم نشان میدهد این شرکتها در قالب فعالیتهای کاملا انساندوستانه و با ادبیاتی که گویای حمایت از مخترعان داخلی است در واقع کسب سود برای خود را دنبال میکنند مثل اینکه ایدههای افراد را تبدیل به اختراع میکنند یا به ساخت یک اختراع (بویژه سازهها) کمک میکنند یا میان مخترع و مراکز صنعتی رابطه برقرار میکنند و بابت همه این کارها دستمزد میگیرند.
این دلالان حتی اگر مخترع، پول اولیه برای پرداخت نداشته باشد صبر میکنند تا اختراعش وارد خط تولید شود و آنوقت حقالزحمه خود را بردارند.
برخی از این دلالان البته در حوزههایی فراتر از این نیز کار میکنند، همانهایی که از قبال پراندن نخبهها به خارج کشور کسب درآمد میکنند.
دبیر جشنواره خوارزمی و نیز مدیر اجرایی این جشنواره در شهر تهران وجود این دلالان را تائید میکنند بهطوری که محمدعلی دشتیپور از فعالیت کسانی خبر میدهد که ایدهها و اختراعات برتر را شناسایی میکنند و با برقراری تماس با دانشآموز و پیشنهاد همکاری با او طرحش را تکمیل میکنند و اگر بخواهد مقدمات خروج او از کشور را نیز مهیا میکنند.
زهرا بابایی اما به دلالانی اشاره میکند که وقتی طرحهای برگزیده خوارزمی در فضای مجازی اعلام میشود یا دانشآموزان برتر، طرحهای خود را در اینترنت معرفی میکنند از میان آنها کسانی را گلچین و به دانشگاههای خارجی معرفی میکنند و حق دلالی را (یا از دانشآموز یا از دانشگاه مقصد) دریافت میکنند.
مراکز علمی نابینا، مراکز صنعتی ناشنوا
چه کسی مقصر است، دانشآموز مخترع که وقتی علاقه خارجیها را میبیند ذوقزده میشود، یا خانوادههایی که در ایران ماندن را مساوی با سوخت شدن استعداد فرزند میدانند، یا سیستم حمایت از نخبگان در کشور یا دلالانی که آتش بیار معرکه میشوند؟
خروج صاحبان فکر و ایده از کشور آن هم دانشآموزان کمسن و سال را افراد مختلف به علل مختلف ربط میدهند.
زهرا بابایی نقش خانوادهها را پررنگتر از هر عاملی میداند و در عین حال به حمایتهای ضعیف از مخترعان بویژه ضعف پژوهشسراهای دانشآموزی اشاره میکند.
محمدحسین جدیدی، دبیر پژوهش مدارس تهران نیز نبود ارتباط میان صنعت و مخترعان، بیخبری صنعت از اختراعات وطنی و بدتر از آن، بیاعتمادی آنها به یافتههای داخلی را از علل اصلی مهاجرت دانشآموزان میداند.
دبیر جشنواره خوارزمی نیز این وضع را با یک مثال تبیین میکند، مثالی از زندگی دو دانشآموز پسر که اختراعی داشتند و تولیدکنندگان داخلی به آن خندیدند، اما همین اختراع مورد توجه ایتالیاییها قرار گرفت و این دو مخترع را در اروپا به اسم و رسم رساند.
مدیر یکی از مدارس نمونه دولتی تهران که در دورههای مختلف خوارزمی دانشآموزانش رتبههای کشوری کسب کردهاند نیز در گفتوگو با جامجم از همین خندههای تلخ حکایت میکند که برای خیلی از دانشآموزان انگیزهکش است.
به گفته او اختراعات برخی از دانشآموزان این مدرسه تمسخر شد، اما همین اختراعات در جشنوارههای آمریکا، آلمان و سوئیس رتبه آورد و این کشورها حاضر شدند طرحها را تا صد هزار یورو از دانشآموزان بخرند و دانشآموزان مخترع را در دانشگاه اختراعات و ابتکارات خود پذیرش کنند.
اینکه امروز یک مخترع جوان حس شکوفا شدن در سرزمین مادری را ندارد و عدهای از این حس، امرار معاش میکنند به ضعف سیستم حمایت از مخترعان و صاحبان ایده برمیگردد، وگرنه خارجی، خارجی است و به منافع خود فکر میکند و دلال، دلال است و به عواید اقتصادی خویش میاندیشد.
امیدواریم با حمایت دولت از شرکتهای دانش بنیان بتوان فرصتهای جدیدی را برای نخبگان و تجاریسازی ایدههای آنان و بهرهگیری از آن در این مرز و بوم فراهم ساخت.
مریم خباز - گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد