اینکه یک بلیت زیارتی چگونه این همه دست به دست میشود تا در نهایت کسی به زیارت برود که گناهکار است و محتاج رحمت و الطاف الهی.
داستان این تله که چند روز پیش از شبکه دو پخش شد درباره مرد متمولی است که در قرعهکشی حساب بانکیاش، برنده دو بلیت سفر به مشهد مقدس میشود، اما او که فرصت رفتن به سفر را ندارد، آن را به دختر و دامادش میدهد، اما آنها به دلیل اختلافی که با هم دارند از این سفر انصراف داده و بلیت را به شخص دیگری میدهند و این داستان همچنان ادامه پیدا میکند و هر کدام از افرادی که بلیت به دست آنها میرسد یا به دلیل گرفتاری یا براثر یک اتفاق و حادثه بلیت را به شخص دیگری واگذار میکنند تا از رهگذر این تسلسل داستانی، خرده روایتهای فیلم به تصویر کشیده شود و داستانکهایی که به نوعی با خط اصلی قصه هم پیوند معنایی دارد به تصویر کشیده شود. واقعیت این است که هدیه به یاد ماندنی واجد یک اپیزود درونی است و البته فراز و فرودهای قصه به واسطه دست به دستشدن بلیت به ایجاد تعلیق و کشش داستانی کمک کرده و مخاطب را نیز با خود درگیر این رفت و برگشتها و التهابات میکند و به نوعی باورها و اعتقادات مردم در موقعیتهای مختلف محکخورده و بازنمایی میشود. به این معنی که هر کدام از این افراد در هر صنف و جایگاه اجتماعی که هستند به امام رضا(ع) و زیارت حرمش علاقه و ارادت دارند. از پس همین قصههاست که شوق و حسرت یک ایرانی مسلمان و تعلق خاطرش به مشهد و زیارت حرم را میتوان درک کرد.
فیلم قصه دل است؛ دل عاشقان بیدلی که همواره برای زیارت امامشان پرپر میزند و تماشای آن در آستانه ولادت امام هشتم(ع) دل مخاطب را نیز هوایی میکند.
فارغ از وجوه معنوی و حس و حالی که در فضای فیلم وجود دارد خود قصه نیز به همین دلیل از ریتم و ضرباهنگ خوبی برخوردار است و سویه ماجراجویانه دارد. قصه در یک نقطه یا موقعیت ساکن نیست و مدام به واسطه اتفاقی که در داستان میبینیم تغییر موقعیت و لوکیشن و حتی قصه میدهد. هر کدام از این شخصیتهای فیلم، قصه خودشان را دارند که به نوعی با این شانس و فرصت زیارت گره خورده و گاه آن را به چالش میکشد. در تلهفیلمهای مناسبتی به روایت و بازنمایی باورها در بستر زندگی و تجربههای روزمره توجه میشود و از این طریق باورها و اعتقادات از موقعیت انتزاعی و ذهنی و کلی خارج شده و تصویر عینیتر و ملموستری به خود میگیرند و به عبارت دیگرروایت و بازنمایی این باورها برای مخاطبان نیز باورپذیر میشود. در دل این شکل از روایت میتوان از شعارزدگی یا اشباعشدگی احتمالی جلوگیری کرد. آثاری که پیش از هر چیز واجد قصه بوده و درام را قربانی پیام خود نمیکند. مثلا در اینجا مخاطب بیش از آن که درگیر مفاهیم روحانی و پیام قصه شود با خود قصه ارتباط برقرار کرده و کنجکاو میشود که بداند بالاخره این بلیتها به دست چه کسی رسیده و کدامیک از شخصیتهای فیلم سعادت زیارت پیدا میکند. این تعلیق آفرینی فارغ از پویایی ساختار و فرم فیلم در تاثیرگذاری پایانی قصه نیز نقش داشته و مثلا زمانی که کامران تفتی در پایان با چشمان خیس و قلبی دردناک به حرم رفته و با نگاه به گنبد حرم با امامش حرف میزند و دردل میکند، مخاطب نیز با او همذاتپنداری کرده و حس و حالش عوض میشود.
جالب اینکه همه آن شخصیتهایی که بلیت به دستشان میرسد، اما توفیق زیارت پیدا نمیکنند به نوعی به واسطه قرار گرفتن دراین موقعیت دچار چالش اخلاقی شده و به بازخوانی رفتاری خود میپردازند مثل آن طلافروش (رحیم نوروزی) که به این بهانه به پدر و مادرش سر میزند و متوجه بی توجهی خود به آنها در زندگی میشود یا کامران تفتی که نقش یک دزد را بازی میکند که در آخرین کیفی که میدزدد بلیت زیارت حرم امام رضا(ع) در آن است و اتفاقا اوست که در نهایت مسافر حرم میشود و به این وسیله توبه میکند.
فیلم تاکیدی است بر ناامیدنشدن از رحمت الهی و الطاف خدایی و اینکه چگونه میتوان با تکیه بر باورها و اعتقادات، خود را از قید و بند دامهای نفسانی نجات داد و به رستگاری رسید.
سیدرضا صائمی / جام جم
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد