اصول مصاحبه خلاق
مصاحبه کردن یک مهارت و هنر است که هر کسی از عهده اجرایش برنمیآید. با ورق زدن چند روزنامه و تماشای گذرای چند شبکه تلویزیونی، مصاحبههای زیادی را خواهیم یافت که بیشتر به سخنرانی و تکگویی شبیه هستند و ساختار مصاحبهای ندارند.
بد نیست این روزنامهنگاران نگاهی کوتاه به کتاب «مصاحبه خلاق» نوشته احمد توکلی بیندازند و با ریزهکاریهای این مهارت آشنا شوند. نویسنده در مقدمه کتابش آورده است: «مصاحبه، حرفهای شیرین و در عین حال پیچیده است. کسی که میخواهد یک مصاحبه کننده حرفهای، خلاق و کارآمد باشد، نیاز به هوشمندی خبری، فراگیری قواعد فنی و اصولی مصاحبه، مطالعه، سواد تخصصی و تمرین زیاد دارد؛ مصاحبه اصولی، قواعد خاص خود را دارد. چرا مصاحبه میکنیم؟ با چه کسی مصاحبهمیکنیم؟ در مورد چه موضوعی مصاحبه میکنیم؟ چگونه شروع کنیم؟ چگونه مصاحبه را اداره و هدایت کنیم؟ چگونه آن را بهاتمام رسانیم وبسیاری قواعد دیگر که مصاحبهکننده باید اصول آن را بداند.»
قالبی سهل و ممتنع به نام گفتوگومحور
خیلی از برنامهسازان وقتی پا به تلویزیون میگذارند، کارشان را با یک برنامه گفتوگومحور آغاز میکنند. تصور آنها این است که این ساختار برنامهسازی سادهترین و راحتترین قالب برای کار کردن است. البته در نگاه اول آنها چندان هم بیراه نمیگویند. برنامه گفتوگومحور نیاز به فیلمنامه و بازیگر و چهرهپرداز و طراح لباس ندارد. قرار هم نیست کسی دوربین به دست بگیرد و در کوچه و خیابان دنبال سوژههای جذاب بگردد. ظاهرا همین که چند تا صندلی در استودیو بگذاریم و یک یا چند نفر را رویشان بنشانیم که با مردم حرف بزنند یعنی ساخت برنامهای گفتوگومحور. خوشبختانه چهرههایی که تمایل برای حرف زدن داشته باشند هم خیلی زیاد هستند. اساسا بیشتر چهرهها حرفهای زیادی برای گفتن دارند و وقتی بخواهند این حرفها را به گوش مردم برسانند، چه قالبی بهتر از رسانه فراگیر تلویزیون.
با این نگاه در سالهای دور برنامههای گفتوگومحور زیادی متولد شدند و مردم را به شنیدن صحبتهای چند کارشناس و مجری و مهمان دعوت کردند. در مقطعی از زمان وقتی به ساعتهای پایانی شب میرسیدی، کلید هر شبکهای را که میزدی، چند نفر گرم صحبت بودند. در آن مقطع برنامههای گفتوگومحور به دلیل ارزان بودن و سادگی مراحل تولید خیلی مورد توجه قرار گرفت.
بتدریج برنامهسازان متوجه شدند با یک قالب سهل و ممتنع طرف هستند. ساخت برنامه گفتوگومحور کار آسانی بود؛ اما تولید برنامه گفتوگومحوری که بتواند بیننده را پای تلویزیون میخکوب کند، پیچیدگیها و ظرایف خودش را داشت. تعداد مجریهایی که میتوانند برنامههای اینچنینی را بدرستی هدایت کنند زیاد نیست. این مجریها در تلویزیون طرفداران زیادی دارند و خیلیها هم سعی میکنند راه و روش معدود مجریهای موفق را هر طور شده تقلید کنند.
چتری برای همه حوزههای موضوعی
برنامههای گفتوگومحور حال حاضر تلویزیون را میشود براساس موضوعاتشان دستهبندی کرد. با این دسته بندی متوجه میشویم تلویزیون تقریبا همه حوزههای موضوعی را دارد پوشش میدهد. در حوزه سیاسی دو برنامه مناظره و دیروز، امروز، فردا هر هفته مخاطبان زیادی را پای صحبت چهرهای سیاسی مینشانند. عادل فردوسیپور با برنامه گفتوگومحور و ترکیبی نود پربینندهترین برنامه ورزشی را روانه آنتن میکند.
در بین برنامههایی که به موضوعات دینی میپردازند، سمت خدا و این شبها دو کار شاخص گفتوگومحور محسوب میشوند. در حوزه هنر هفتم برنامههای «هفت» و «سینما اکران» در گفتوگو با منتقدان و سینماگران اخبار و تحلیلهای روز را ارائه میکنند. در بین برنامههای اقتصادی «پایش» مطرح ترین برنامه تلویزیون محسوب میشود که از قالب گفتوگومحور بهره میگیرد. در چند سال اخیر نوعی از برنامههای گفتوگومحور مطرح شدهاند که به حوزه روانشناسی و درونیات مهمانهایشان میپردازند. رادیو هفت و گفتوگوهای تنهایی را میتوان در این دسته قرار داد.
جعفر خسروی هر شب در برنامه زنده باد زندگی پای صحبت خانوادههای موفق و جامعه شناسان مینشیند و مباحث اجتماعی و خانوادگی را واکاوی میکند. او از زوایه نگاه خودش به سراغ موضوعات خانوادگی میرود. همچنین برنامه گفتوگو محور «کافه سوال» را داریم که اجرایش به یک مجری جوان (مژده لواسانی) سپرده شده است. این مجری نسل سومیدر مقایسه با جعفر خسروی بیشتر اهل جستجو و پرسشگری است و مطالبات جوانان را پیگیری میکند. با مرور فهرست ارائه شده پی میبریم تلویزیون در اکثر حوزههای موضوعی بستر را برای تولید برنامههای گفتوگومحور آماده کرده است. در چند سال اخیر این قالب برنامهسازی پر و بال پیدا کرده و سطح پوشش خود را گسترش داده است. در سالهای گذشته بیشتر گفتوگوها حول موضوعات سیاسی و خبری شکل میگرفت. اما اکنون کارشناسان و چهرههای محبوب در برنامههای اجتماعی، اقتصادی، ورزشی، طنز، روانشناسی و... رفت و آمد دارند و با مردم صحبت میکنند. دشواری اجرای برنامههای گفتوگومحور این است که مصاحبهکننده باید در هر قسمت با توجه به روحیات مهمان، هدفگذاری برنامه، سوژه تعیین شده و... روش مطلوب را برای هدایت گفتوگو در پیش بگیرد. نحوه اجرای یک مصاحبه چالشی اقتصادی با هدایت یک مصاحبه طنزآمیز آرامش بخش زمین تا آسمان تفاوت دارد و مجری موفق کسی است که تفاوت این دو رویکرد را درک کند.
از تعریف و تمجید تا چالش و انتقاد
در نگاهی دیگر برنامههای گفتوگومحور را میتوان به دو گروه چالشی و غیرچالشی دستهبندی کرد. در مقطعی برنامههای چالشی محبوبیت کسب کردند و مخاطبان زیادی با این برنامهها همراه شدند. فرزاد حسنی در برنامه کولهپشتی، رضا رشیدپور در برنامه شب شیشهای و داریوش کاردان در برنامه صندلی داغ از جمله افرادی بودند که مهمانهایشان را به چالش میکشیدند. مصاحبههای چالشی با جنجال و حاشیههای فراوان همراه بودند و در زمان اجرایشان مهمان و مجری هر دو بخشی از ناگفتهها را بیان میکردند. در دهه 80 شاهد برنامههای زیادی بودیم که مجریها روش «چالش» را در پیش گرفتند و رودرروی مصاحبه شونده ایستادند. این نحوه مواجهه برای مردم جذاب و دوست داشتنی بود. بینندگان تا آن زمان مصاحبههایی را دیده بودند که دو نفر حرف یکدیگر را تائید میکردند و به به و چهچه میگفتند. اما به ناگاه مجریانی پیدا شدند که در ارتفاع مهمان مینشستند و خودشان را همسطح او میدیدند. بتدریج «چالشی بودن» معیاری برای ارزیابی موفقیت یک برنامه شد. همه مجریها سعی کردند در گفتوگوهایشان ساز مخالف بزنند و چیزی بگویند که واکنش مهمان را در پی داشته باشد.
مصاحبههای چالشی و 2 مشکل عمده
با رونق گرفتن مصاحبههای چالشی دو مشکل عمده دامنگیر برنامههای گفتوگومحور شد. مشکل اول این بود که مجریها همیشه سعی کردند در قالب یک فرد معترض و طلبکار ظاهر شوند. آنها نمیدانستند که مصاحبه چالشی یکی از انواع گفتوگوست و برای ارائه برنامهای جذاب میتوان از شیوههای دیگر مصاحبه نیز بهره برد. بنابراین برنامههایی که وجه آموزشی داشتند و میتوانستند اطلاعات مخاطب را بالا ببرند، به برنامههایی منتقد و معترض بدل شدند. مشکل دوم این بود که خیلی از این مجریان توانایی لازم برای اجرای یک مصاحبه پربرخورد را ندارند و نمیتوانند کشتی گفتوگو را به ساحلی امن و مطمئن برسانند.
بهعنوان مثال چند روز پیش علی ضیا در برنامه «بعضیا» روبهروی مسعود ده نمکی نشست. او انتقادی را مطرح کرد مبنی بر این که فیلمنامه اخراجیها با تکیه بر چند پیامک و لطیفه ساخته شده است. ضیا چون تسلطی روی این موضوع نداشت و تحقیقی انجام نداده بود، نتوانست در ادامه بحث برای ادعایش استدلال بیاورد و به این ترتیب بازی را به ده نمکی حاضر جواب واگذار کرد. فردی که دست خالی به میدان چالش میآید، نباید انتظار داشته باشد پیروز و دست پر برگردد! (ضمیمه قاب کوچک)
احسان رحیمزاده
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد