چه کسی میتوانست با چنین اعجوبهای رقابت کند؟ به هر حال، در ادامه معلوم شد نگرانی آنها ـ و پیشبینی بدبینانهشان ـ بجا نبوده. تلویزیون، در عمل به رقیب تبدیل نشد بلکه در مقام بازاریابی خبره و مبلغی چیرهدست در خدمت سینما و موسیقی و نمایش و مطبوعات درآمد. حتی فلسفه و فیلسوفان نیز از تاثیر تلویزیون بینصیب نماندند. درواقع پس از بهکارگیری تلویزیون بود که رسانه توانست صاحب شأنی علمی و تئوریک شود. روزنامهها، تولیدکنندگان موسیقی و تولیدکنندگان برنامههای رادیویی، با معیار قرار دادن تواناییها و محدودیتهای تلویزیون، حرفه خود را به روز کردند و ارتقاء دادند و باید و نبایدهایی را شکل دادند که به خلق و توسعه کرسی دانشگاهی «رسانه» منجر شد. در این میان تلویزیون رابطهای متفاوت و خلاقه با تئاتر برقرار کرد که تا امروز تداوم دارد.
***
اروپای قرن بیستم وارث دستکم 300 سال تجربه تئاتر بود. سالنهای اپرا و تئاتر در همه کشورهای اروپایی فعال بودند. تعداد زیادی نمایشنامهنویس ـ که بین آنها رماننویس و شاعر و حتی کاسب معمولی به چشم میخورد ـ به نوشتن متن برای تماشاخانهها و تئاترهای مختلف اشتغال داشتند. تماشاخانههایی که درجهبندی شده بودند و در هرکدام، لژهایی طراحی شده بود که جوابگوی طبع نازکپسند اشراف باشد و طبقهبندی اجتماعی را به خطر نیندازد. هر نمایش ـ باتوجه به میزان فروش و محبوبیت ـ از یک ماه تا بیش از یک سال روی پرده میماند. (بهعنوان مثال، نمایشنامههای «در آن سوی افق / 1920 و « میان پرده عجیب » / 1928 نوشته یوجین اونیل به ترتیب، 204 و 426 بار اجرا داشت) چنین بود که عدهای حتی معتقد بودند تلویزیون هرگز نخواهد توانست با تئاتر رقابت کند. تئاتر، امکاناتی داشت که طی قرنها به دست آورده بود. جدا از قابلیت دراماتورژی، بازیگران تئاتر صداهایی داشتند که سخت آزموده بود. خود نمایش هم به صورت زنده اجرا میشد که در تاثیر عمیقتر آن کارامد بود. طراحی سن، روش روایت و نقطهگذاری، اجرای موسیقی زنده و تفاوت هر اجرا با اجرای قبلی ـ با تکیه بر قدرت بداههپردازی بازیگران ـ از دیگر ویژگیهای انحصاری تئاتر بود. با این همه تئاتر ضعفهایی هم داشت: شکل خاص سن، امکان حرکت آزاد بازیگران را محدود میکرد و بخشی از تماشاگران همواره از ندیدن چهره بازیگران گلایه داشتند. نورپردازی تقریبا یکسان و یکنواخت بود. امکان استفاده از موسیقی وقتی میسر بود که دیالوگی گفته نمیشد. در غیر این صورت آوای سازهای ضربی و زهی صدای بازیگر را در خود غرق میکرد. بازیگران در اجراهای ممتد و پشت سر هم خسته میشدند و بسیار پیش میآمد که تئاتری به دلیل خستگی یا بیماری بازیگر خود برنامهاش را تا چند شب به تعویق میانداخت. ضمنا درآمد بازیگران هرگز به اندازهای نبود که بتواند کفاف زندگیشان را بدهد. با این همه، کاری از مدیریت تئاتر ساخته نبود. او سهم خود را از فروش بلیتها برمیداشت و باقیمانده، بین کارگردان و بازیگران و دیگر عوامل تقسیم میشد. گذشته از اینها تعداد قابل توجهی از تئاترها فصلی بودند و در ایام بارانی و سرد، برنامه خود را تعطیل میکردند.
تلویزیون با روش خاص خود به تئاتر نزدیک شد: عقد قرارداد با مدیران تماشاخانهها و ضبط اجرا برای پخش در تلویزیون. به این شکل، تئاتر تلویزیونی (تلهتئاتر) شکل گرفت و شیوه تولید آن تا سالها بعد ادامه یافت و نهتنها آرشیوی بینظیر و ارزشمند از آثار هنرمندان معاصر اروپایی و آمریکایی را رقم زد، بلکه زمینهای شد برای خلق قالبی جدید در تلویزیون: فیلم تلویزیونی.
بتدریج، تئاتر تلویزیونی در ظاهر سنتی خود، دستخوش تغییراتی شد که به نوعی، ارزش افزوده به حساب میآمد. امکانات تصویربرداری تلویزیون به کمک آمد تا نقصهای قدیمی تئاتر را برطرف کند. اول از همه، سن تخت و یکبعدی تئاتر کنار گذاشته شد. حالا بازیگر میتوانست آزادانه به هر سمت حرکت کند. استفاده از چند دوربین برای تصویربرداری، حرکت بازیگران را حتی راحتتر کرد. نورپردازی، گریم و موسیقی تحت تاثیر ابزارهای تلویزیونی بشدت متحول شد و در حقیقت کیفیت بهتر و کاملتری یافت، صدابرداری تئاترهای تلویزیونی متحول شد. بازیگر دیگر مجبور نبود با تمام قوای خود فریاد بزند. او میتوانست در طیفی از صداهای مختلف ـ از پایینترین تا بالاترین تن ـ احساسات خود را در قالب گفتوگوهایش بریزد و بیان کند. شیوه نقطهگذاری و روایت اصلاح شدند. برای این کار، ابزار تدوین ویدئو به کمک آمد و از تقطیع ساده و دیزالو امکانی ساخت برای نمایش گذشته و حال. طبیعی بود که در کنار تئاتر تلویزیونی مشاغل خاصی پدید آید. کارگردان هنری یکی از این نمونههاست. کسی که در کنار کارگردان تلویزیونی، بر حسن اجرای نمایش نظارت داشت، اما در دیگر زمینههای تلویزیونی دخالت نمیکرد. (چنان که اشاره رفت، فیلم تلویزیونی ـ که تعریفی خاص خود دارد و چارچوبی کلاسیک و معین ـ از دل این فرآیند خلق شد که البته پرداختن به آن در مجال این نوشته نیست.)
شاید بزرگترین خدمت تلویزیون به تئاتر در بهکارگیری بازیگران تئاتر تجلی پیدا کرده باشد. در این مورد، تلویزیون در نقش حامی مالی و پشتیبان روزهای سخت هنرمندان تئاتر ظاهر شد. بهترین بازیگران تئاتر (همراه با برخی از دیگر عوامل) جذب تلویزیون شدند تا اجرای تلویزیونی بزرگترین و معروفترین نمایشنامههای تاریخ ادبیات اروپا و آمریکا ضبط شود. این کار جدا از تاثیری که در تاریخ هنر داشت، کمک شایان توجهی به بازیگران تئاتر به شمار میرفت که بخشی از سال را بیکار بودند. تا اواخر دهه 80، تئاتر تلویزیونی یکی از پرمخاطبترین قالبهای تلویزیونی بود و البته هنوز هم جایگاه خود را حفظ کرده است و تا امروز به حیات خود ادامه داده و بازار پررونقی دارد.
***
در کشور ما ضبط اجرای سالنی تئاتر و پخش آن از تلویزیون سابقهای حدودا شصت ساله دارد. حتی قبل از اینکه تلویزیون به فکر این کار بیفتد گروهی از فیلمسازان کشور ـ که از نمایشنامهنویسان قدیمی تئاترهای لالهزار بودند ـ به فکر ضبط هنرنمایی گروههای تئاتری افتادند و بویژه اجرای تئاترهای روحوضی و بداههخوان را در نظر داشتند. پرویز خطیبی در کتاب خاطراتش چند مورد از ضبط چنین اجراهایی را روی فیلم 16میلی متری ذکر میکند. نگاتیوهایی که هیچ کس نمیداند کجا هستند.
هنرمندان تئاتر در آن زمان اغلب جذب سینما میشدند و از سوی دیگر، دستاندرکاران تلویزیون به فیلم و سریال تلویزیونی بیشتر توجه داشتند. تعداد تئاترهایی که قبل از انقلاب به صورت تلویزیونی اجرا شده باشند، مجموعا بد نیست بویژه که متن خوب کم بود و مخاطب با آثار نویسندگان غربی آشنایی نداشت و نمیتوانست ارتباط خوبی با آنها برقرار کند. البته در تلویزیون هم زمینه مناسبی برای همکاری با بازیگران تئاتر وجود نداشت، اما بعد از انقلاب وضع فرق کرد.
با رویکرد انقلابی نویسندگان و هنرمندان انقلابی و همینطور افروخته شدن جنگ هشت ساله، تعداد زیادی متنهای خوب تولید شد که وقایع انقلاب و دفاع مقدس در کانون آنها قرار داشتند و تلویزیون به استقبال ضبط و باز تولید آنها رفت. شما میتوانید تعداد زیادی از تئاترهای تلویزیونی را در سالهای اول انقلاب و بویژه دهه 60 به یاد بیاورید. نمایشنامههایی مثل «مرگ دیگری» و «حصار در حصار». ضمنا گروهی از هنرمندان هم بودند که از قبل انقلاب با تلویزیون همکاری داشتند و بعد از انقلاب هم همکاری خود را ادامه دادند. متولدین دهه 50 خاطره خوشی از تولید نمایشنامههای چخوف ـ با بازی فردوس کاویانی، حمید جبلی، مرتضی ضرابی و مرحوم ژیان ـ دارند. من به شخصه از تئاتر تلویزیونی «سوزنبان» با بازی داریوش مؤدبیان و علی نصیریان خاطره خوبی دارم. مجموعه طنزآوران جهان (حسین فردرو و داریوش مؤدبیان 1365)، «شیطان در تاریکی» / داریوش مؤدبیان، «لکههای فرانسه»، «معمای یک قتل»، «سوءتفاهم»، «تله موش»، «برده رقصان» و «تاجر ونیزی» ازجمله تلهتئاترهایی بودند که تولید و پخش شدند. (در کنار تولید تئاتر تلویزیونی، ساخت سریالهای موفق تلویزیونی مثل «سایه همسایه» نیز صورت میگرفت) تا مدتی به نظر میرسید همکاری تئاتر و تلویزیون در ایران شکوفا شده و رو به صعود و استعلا دارد، اما از سالهای ابتدایی دهه 70، دوباره نشانههای افول و سستی در تولید تئاتر تلویزیونی پدیدار شد. این مساله البته با ضعف ساختاری و بنیادی سازمان تئاتر کشور بیارتباط نبود و خلاصه هر چه بود، بتدریج تولید تئاتر تلویزیونی در رسانه ملی کمتر و کمتر شد تا جایی که در اواخر دهه 80، تقریبا به صفر رسید.
اوایل دهه 80، مدیران رسانه تصمیم گرفتند دوباره اوضاع را روبهراه کنند. جلساتی برپا شد و همه به این نتیجه رسیدند که باید دوباره ماموریت و وظیفه شبکهها بازتعریف شود. چنین بود که شبکه یک، شبکه ملی نامیده شد و شبکه دو پوشش برنامه کودک و نوجوان را متقبل شد و شبکه سه به پوشش ورزش اختصاص یافت و شبکه 4، شبکه نخبگان نام گرفت و قرار شد این شبکه به طور جدی تولید تئاتر تلویزیونی را در دستور کار خود قرار دهد.
دوره تازهای از شکوفایی تلهتئاترهای ایرانی و خارجی در شبکه چهار آغاز شد که متاسفانه چند سال بیشتر به طول نینجامید. از سال 88، دوباره تولید و پخش تئاتر تلویزیونی از شبکه چهار افت کرد و کمکم به طور کامل کنار گذاشته شد.
به نظر میرسد تلهتئاتر دارای ویژگیهایی است که میشود در جذب مخاطب از آن سود جست. اتفاقی که این روزها کمتر در تلویزیون شاهد آن هستیم.
امید بهشتی / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد