سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
الان هم خود شعر برایمان نوستالژی شده و هم آن خانهای که وسط حیاطش ماهیهای رنگارنگ داشت. الان در این آپارتمانهایی که شبیه به قوطی کبریت هستند طراحی و اجرای «حوض» دیگر معنایی ندارد. بسیاری از خانهها حیاط ندارند و آنهایی هم که حیاط دارند آنقدر کوچک و نقلیاند که نمیشود وسطش حوضی را تصور کرد. صاحبخانهها حوضهای قدیمی را تخریب کرده و سطح حیاط را با موزاییک پوشاندهاند تا تعداد ماشین بیشتری در حیاط منزل جا شود.
پدیدهای مفید برای همه اعضای خانواده
حوض که یکی از عناصر اصلی معماری ایرانی محسوب میشود در گذشته کاربردهای زیادی داشت. در تابستانها افرادی که روی ایوان بساطشان را پهن میکردند از تماشای رقص ماهیهای داخل حوض لذت میبردند. باد کمجان تابستان از روی حوض عبور میکرد و کمی خنک میشد و وقتی با رطوبتش تنها را نوازش میداد ساکنان خانه جانی دوباره میگرفتند. گلدانهای رنگارنگ را روی دیوارههای حوض میچیدند تا ترکیب آب و گل و باغچه و ماهی همچون یک تابلوی زیبای نقاشی جلوهگری کند. هندوانه را داخل حوض میانداختند تا گرمایش را به حوض ببخشد و خنک و خوشمزه شود. وقتی مهمانی دعوت میکردند همه میوهها را داخل حوض میریختند و رنگینکمانی از خوردنیهای خوشمزه در زیر آب ایجاد میشد. همه اعضای خانه به گونهای با حوض در ارتباط بودند. مادرها کنار حوض رخت میشستند و لباسها را داخل آن آب میکشیدند. پدربزرگها وقتی پا به حیاط میگذاشتند، کت خودشان را به خانم خانه میدادند و به سمت حوض میرفتند و با وضو وارد خانه میشدند. پسربچهها که عاشق آبتنی بودند، لباسها را از تن در میآوردند و دوان دوان داخل حوض میپریدند و....
حوض وسط خانه هیچوقت تکراری نمیشد؛ چون هر روز و هر ساعت رنگ عوض میکرد. در بهار آبش زلال و شفاف بود و میزبان قطرههای باران میشد. تابستانها آبی رنگ میشد و شبها نور سفید مهتاب را قاب میگرفت. در فصل پاییز برگهای زردرنگ روی حوض جا خوش میکردند و در زمستان نیز لایههای یخ جایگزین برگهای پاییزی میشد.
«آب حوضی»؛ پیرمردی که همیشه خیس بود
در سالهای نهچندان دور صاحبان مشاغل مختلف در کوچه و خیابان راه میافتادند و با صدای بلند هنرشان را به گوش همه میرساندند. آن موقع جمله کوتاه «آب حوضیه، آب حوضیه...» را زیاد میشنیدیم. «آب حوضی» پیرمردی بود که بیشتر در تابستان سر و کلهاش پیدا میشد. لباسهای خیسی داشت که نشان میداد تازه از سر کار برگشته و هنوز عرقش خشک نشده به فکر تمیز کردن یک حوض جدید است. او شلوار کوتاه و نصفه و نیمهای داشت؛ چون میدانست هر چه لباسهایش کمتر خیس بشود کمتر سرما میخورد. مرد «آب حوضی» آب کثیف و گندیده حوض را با سطل خالی میکرد و داخل باغچه میریخت. وقتی میرفت سطح حوض از تمیزی برق میزد و داخلش آنقدر زلال بود که محو تماشای کاشیهای کف حوض میشدی. مادربزرگها و پدربزرگها بعضا پسربچههای شیطان و بازیگوش را از این موجود دوستداشتنی میترساندند. آنها میگفتند: «آروم باشین؛ هر کی اذیت کنه میگم آب حوضی بیاد ببردش...» بعد از شنیدن این جمله بچهها لام تا کام حرف نمیزدند. «آب حوضی» ظاهر نامرتبی داشت؛ ولی آرام بود و کاری به کار کسی نداشت.
توی حوضی که ماهی نیست...
در فرهنگ شفاهی خودمان چند ضربالمثل پرکاربرد داریم که در آن به فضای «حوض» اشاره شده است. میگویند «توی حوضی که ماهی نیست قورباغه سپهسالاره» منظور از این جمله این است که وقتی جای آدمهای با استعداد و توانا خالی باشد؛ مردمان متوسط و ضعیف خودنمایی میکنند و مدیریت همه چیز را به دست میگیرند. بعضا شنیدهاید که طرف بعد از خوردن یک شربت طعمش را نمیپسندد و با ناراحتی میگوید: «مثل آب حوض بود» یعنی این شربت طعمی نداشت و سرد و گوارا هم نبود؛ درست مثل آب حوض.
ضربالمثل دیگری که خیلی کاربرد دارد اصطلاح «زیرآب زنی» است. در ادارات و شرکتهای خصوصی در طول روز بارها این جمله را میشنویم. کارمندان شاکی هستند که چرا یک نفر آمار غلطی به مقام بالاترشان داده و به اصطلاح زیرآبشان را زده است. برای یافتن ریشه این اصطلاح باید به حدود صدسال پیش برویم. در خانههای قدیمی که لولهکشی آب تصفیه شده نبود، زیرآب در انتهای مخزن آب خانهها بود که برای خالی کردن آب، آن را باز میکردند. این زیرآب به چاهی راه داشت و روش باز کردن زیرآب این بود که کسی درون حوض میرفت و زیرآب را باز میکرد تا لجن ته حوض از زیرآب به چاه برود و آب پاکیزه شود. در همان زمان وقتی با کسی دشمنی داشتند، برای اینکه به او ضربه بزنند زیرآب حوض خانهاش را باز میکردند تا همه آب تمیزی را که در حوض دارد از دست بدهد. صاحب خانه وقتی خبردار میشد خیلی ناراحت میشد چون بیآب میماند، این فرد آزرده به دوستانش میگفت: «زیرآبم را زدهاند.» این اصطلاح که زیرآبش را زدند ریشه از همین کار دارد. امروزه زیرآب زدن خطرات جدیتری دارد. طرف نهتنها آب تمیزش را از دست میدهد، بلکه در آستانه اخراج قرار میگیرد و نانش هم آجر میشود. احتمالا اقدام زیرآب زنی رفتار پرکاربردی بوده که بعد از صد سال در فرهنگ شفاهی مردم حفظ شده است. این روزها خبری از حوض و لجن و مخزن آب نیست؛ ولی روزانه میلیونها نفر به زیر یک حوض مجازی میروند و زیرآب آن را باز میکنند!
از حوض «علی کوچولو» تا حوض «مهمان مامان»
کارگردانهای سینما و تلویزیون هر وقت میخواهند فضای خانههای ایرانی قدیمی را توصیف کنند از عنصر «حوض» در معماری خانه کمک میگیرند. در فیلم «مهمان مامان» یکی از بهترین سکانسها جایی است که گربه به ماهی داخل حوض حمله میکند و جوانی که دانشجوی رشته پژشکی است به کمکش میشتابد. همه اهالی خانه دور حوض جمع میشوند و کمک میکنند تا ماهی زنده بماند. در سریال قصههای مجید چندبار «بیبی» را میبینیم که کنار حوض نشسته و دارد رختهایش را میشوید. در فیلمهای کمدی قدیمی معمولا این صحنه مشترک وجود دارد که دو نفر با هم دعوا میکنند و یک نفر داخل حوض میافتد! در فیلم «چارچنگولی» جواد رضویان نیمه شب از خواب بیدار میشود و برای غسل کردن داخل حوض آب میپرد.
از همه اینها زیباتر و قدیمیتر خانه «علیکوچولو» بود. همان خانهای که «اتاقش طاقچهداره/ حیاطش باغچه داره/ باغچه که دورش گلکاری/ کنار حوضش بلبلی...»
احسان رحیمزاده / چمدان (ضمیمه آخر هفته روزنامه جام جم)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد