تا قبل از این مخالفان منطقهای و غربی ایران، خطر جدی را در دستیابی به توانمندی غنی سازی با خلوص بالا و نهایتا دستیابی ایران به سلاح هستهای میدانستند و به غلط تصور میکردند ایران تحت هر شرایطی درصدد انجام آزمایش سلاح هستهای است، ولی با جدی شدن مذاکرات هستهای در طول یک سال و نیم گذشته و موافقت ایران با کاهش درصد غنیسازی خود به 5 درصد برای اعتمادسازی بینالمللی، این پرسش مطرح شده است حال که ایران در شرایط تحریمهای گسترده بینالمللی توانسته است به چنین نفوذ و اعتبار منطقهای دست پیدا کند، در صورت لغو این تحریمها و فشارها و افزایش رشد اقتصادی، مسلما توانمندی و نفوذ این کشور به نسبت گذشته بیشتر خواهد شد لذا موج مخالفت با هرگونه توافق احتمالی نهایی گسترش یافت طوریکه نخستوزیر رژیم صهیونیستی به کنگره آمریکا رفت تا آخرین تلاشهای خود را برای نابودی روند مذاکرات انجام دهد و وزرای خارجه برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بویژه عربستان با انجام ملاقات و مذاکره با مقامات غربی 1+5 مخالفت خود را با هرگونه توافق نهایی که موقعیت و توان اقتصادی ایران را ارتقا دهد، اعلام کردند.
مهمترین مصادیق قدرت منطقهای ایران عبارت است از:
1ـ قدرت بالای موشکی و نظامی ایران: ایران با اتکا بر توانمندی داخلی، قابلیت بازدارندگی خود را در عرصههای مختلف بویژه در عرصه تولید موشکهای متنوع افزایش داده و توانسته با دستیابی به توانمندیهای بالا در عرصه جنگ نامتقارن، توازن منطقهای را در مقابل دیگر کشورهای منطقه به نفع خود تغییر دهد. موشکهای ماهوارهبر دوربرد، موشکهای ضد ناو بالستیک، موشکهای قارهپیما و تجهیزات موشکی دریا ـ هوایی از جمله توانمندیهای ایران در این زمینه است. در همین ارتباط وزیر دفاع آمریکا در کنگره گفته ایران حتی بدون سلاح هستهای نیز در منطقه خاورمیانه از قدرت و نفوذ گستردهای برخوردار است.
2ـ حمایت ایران از حقوق فلسطینیان: با توجه به حمایت طولانی مدت ایران از حقوق فلسطینیان و حتی کمک به مبارزات آنها با رژیم صهیونیستی، اعتبار و نفوذ ایران در قالب قدرت نرم بویژه در بین ملتها و افکار عمومی منطقه افزایش یافته است.
3ـ نفوذ موثر ایران در عراق: ایران بهدنبال ثبات و امنیت در عراق است و طبیعی است با گسترش ناامنیها و بیثباتیها در عراق، زمینه نفوذ ایران در آن کشور بیشتر میشود، چنانکه با توجه به حمله داعش بر عراق، در صورت عدم حمایت جدی ایران، خطر سقوط بغداد نیز افزایش یافته بود؛ لذا با توجه به اشتراکات مذهبی و فرهنگی دو کشور، زمینههای تعامل و ارتباط بین دو کشور در حال افزایش است.
4ـ حمایت ایران از دولت و ملت سوریه: بهرغم اینکه غربیها و برخی کشورهای منطقه سقوط دولت اسد را در پروسه زمانی شش ماهه پیشبینی کرده بودند؛ ولی مقاومت دولت و ملت سوریه و حمایت ایران موجب ناکامیهای گسترده برای آمریکا و حامیان منطقهایاش شد و در شرایط فعلی، گسترش فعالیتهای خطرناک داعش، حقانیت موضع ایران در حمایت قاطع از دولت قانونی دمشق بیش از پیش روشن شده است.
5ـ نفوذ ایران و لبنان: ایران همواره حمایتی معنوی و کامل از حزبالله لبنان انجام داده و میدهد، جریانی که نقش تعیینکننده در تحولات لبنان دارد. لذا نفوذ ایران در ثبات و امنیت منطقه حساسی که نقطه تلاقی فلسطین، سرزمینهای اشغالی و لبنان است، چشمگیر و تعیینکننده شده است.
6ـ نفوذ ایران در یمن: با توجه به اینکه عربستان و قطر و دیگر کشورهای عربی بعد از سقوط علی عبدالله صالح برنامه مشخص و روشنی برای یمن ارائه نکردند، بنابراین با گسترش بیثباتیها و بیعدالتیها، جنبش مردمی انصارالله حوزه نفوذ خود را گسترش داد و نهایتا کنترل پایتخت را به دست گرفت.
اکنون با توجه به فرار منصور هادی به عدن و حمایت عربستان و برخی کشورهای منطقهای، خطر القاعده و دولت منصور هادی، آمریکا را در مقابل آنها قرار داده است؛ چون مهمترین موضوع برای آمریکا ظاهرا محدود کردن تهدید القاعده است بنابراین با توجه به نفوذ ایران بر جنبش انصارالله، نقش ایران در تحولات یمن مهم و اساسی شده است.
علاوه بر این، نقش ایران در دیگر تحولات منطقه از جمله در بحرین و مصر نیز مهم و اساسی است و هرگونه ترتیبات امنیتی در منطقه بدون نظر مثبت ایران تا حدی قرین به شکست است.
البته در تمامی گزینههای فوقالذکربه نظر میرسد برخی کشورهای منطقه از جمله عربستان و ترکیه در مقابل ایران قرار دارند و حتی آمریکا نیز همه تلاش خود را با هدف جلوگیری از نفوذ ایران در منطقه به کار گرفته، ولی در خیلی از موارد از جمله موضوع عراق منافعی بین ایران و آمریکا هم وجود دارد، لذا تضاد منافع بین ایران و آمریکا در همه تحولات منطقه صادق نیست، ضمن اینکه دوستی و آشتی دائم بین منافع آمریکا و عربستان نیز دائم نیست زیرا بخش عمدهای از بیثباتیهای موجود در منطقه از جمله ظهور و تقویت جریانهای افراطی نظیر داعش در سایه حمایتهای گسترده مالی و نظامی عربستان و ترکیه است که میتواند در برخی جهات در تضاد منافع با آمریکا ارزیابی شود.
به هر حال واقعیت این است که اکنون بهرغم وجود فشارها و تحریمها علیه ایران، هیچ کشوری توانایی رویارویی با قدرت منطقهای ایران را ندارد و نمیتواند مصالح و منافع آن را در منطقه مورد تهدید قرار دهد، ضمن اینکه به دلیل قدرتیابی جریانهای تروریستی و افراطی سلفی در منطقه، کشورهای غربی مجبور به احترام گذاشتن به قدرت و نفوذ تهران هستند و طبیعی است با امضای توافق نهایی هستهای قدرت و نفوذ ایران ارتقا یافته و از ثبات بیشتری برخوردار خواهد شد.
دکتر غلامرضا کریمی - استادیار دانشگاه خوارزمی
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد