سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
مردمی که سرزمین خود را نشناسند سراغ سرزمینهای دیگر میروند، این در حالی است که سرزمین ما سرشار از منابع طبیعی، جغرافیایی و تاریخی است که هم دیدنی است و هم لذتبخش و عبرتانگیز. ضمن اینکه اگر از حیث رسانهای و برنامهسازی هم به این موضوع بنگریم ظرفیت عظیمی در این حوزه نهفته که میتوان برنامههای متعدد جذاب و پرطرفداری از آن بیرون کشید.
یکی از این برنامههای خوب که توانست بشدت بین مخاطبان نفوذ کرده و بیننده پیدا کند، مستند ایرانگرد بود. تعطیلات نوروز برای بسیاری تداعیگر سفر است تا فکر آدم شهری خسته از شلوغی و آلودگی را با کشاندن در طبیعت رام کند. برنامه «ایرانگرد» که به مناسبت نوروز روی آنتن این شبکه رفت، تلاش داشت نگاهی متفاوت در معرفی طبیعت بکر شهرهای مختلف کشور و زندگی در میان عشایر و مردمان ییلاقی و غارنشین شهرها برای مخاطبان این شبکه داشته باشد. جواد قارایی، کارگردان و تهیهکننده مستند «ایرانگرد» برای تهیه این برنامه با یک تیم فیلمبرداری به شهرها و استانهای مختلف ایران همچون چهارمحال و بختیاری، گیلان، بوشهر، سیستان و بلوچستان، خراسانجنوبی، خوزستان، مازندران و یزد سفر کرده بود و در 13 قسمت 50 دقیقهای بنا داشت روایت زندگی فردی شهرنشین را به تصویر بکشد که برای رسیدن به آرامش، به دل طبیعت و آدمهای کوه و جنگل و صحرا پناه میبرد.
آنچه در ساخت مستندهای نمایشی از طبیعت اهمیت دارد، نگاه متفاوت و بکر به طبیعت است تا بیننده را سر ذوق بیاورد و پای گیرندهاش بنشاند و توفیق بزرگتر زمانی است که دوربین مستندسازان، قابها و نماهایی را ثبت کند که شاید رفتن به آن مناطق با تورهای مسافرتی امکانپذیر نباشد و فقط طبیعتگران و گردشگران حرفهای با وسایل و تجهیزات، مجوز و امکان دیدن آن را دارند و صد البته با آگاهی به نوع مواجهه درست پس از پا گذاشتن به چنین مناطقی بیآنکه آسیبی به این پهنه مهربان و بیصدا وارد کنند.
به عبارت دیگر این برنامه یک ایرانگردی و سفر مجازی را برای مخاطبانش فراهم کرده است که لذت تماشای آن کمتر از لذت حضور در آن مناطق نیست. وظیفه رسانه و ابزاری که به خدمت آن در میآید این است که لحظاتی بکر و کمتر دستیافتنی را ثبت کند. تصاویری بدیع از زمان و مکانهایی که شاید تکرار آن به ناز زمان نیازمند باشد و سرزمینهایی که حجاب خود را به تقاضای نگاه هر تماشاگری برندارند. تجربه هم اگر به مدد بیاید، مهار طبیعت وحشی در ثبت زیباییهایش آسانتر میشود. آنها که بسیار سفر رفتهاند و ارزش اینگونه آثار را بهتر میفهمند به آن احترام میگذارند و زبانش را درک میکنند و گاه، کلاف حرفهایشان با درددلهای آدمی و طبیعت به هم میپیچد و چه زیباست رسیدن به این نقطه که حرف زمین را بفهمی. مستندهایی از طبیعت به این جهت در زمره آثار نمایشی مهم به شمار میرود که رابطه انسان را با طبیعت عمق میبخشد. اگر این اتفاق با فکر خلاق و نگاه تیزبین گروه مستندساز همراه شود، خیر آن افزونتر و ابعاد این رابطه و درک در بیننده وسیعتر میشود.
با نگاهی به این برنامه متوجه خواهید شد که جواد قارایی در مستند «ایرانگرد» با استفاده از مجموعه تصاویری که مربوط به تجربه سفر به مناطق مختلف ایران بوده، تلاش کرده بود هر منطقه را از حیث ویژگیهای فرهنگی، تاریخی، طبیعی و قومی آن موشکافی کند. شاید بتوان یکی از نقاط قوت این برنامه را که رضایت نسبی و استقبال قابل قبول مخاطب نوروزی را به همراه داشت، در به تصویر کشیدن طبیعت و فضاهای بکر شهرهای مختلف کشور دانست به طوری که کمتر سعی شده بود از مناطق مشهور و تکراری گفته شود و روی دیگر طبیعت ناب ایران را که حجاب فراموشی بر آن افتاده، برمیدارد و قطعا چشمانی را که پی پناهگاهی برای گریز از تکرار و روزمرگیاند به خود خیره میکند.
به عنوان نمونه از مناطق کمتر دیده شده میتوان به ییلاق تیلار مازندران، روستای سرآقا سید در چهارمحال و بختیاری، نشان دادن خانواده عشایری که در غاری در خوزستان زندگی میکنند، مردمان کویرنشین اطراف طبس و جزیره نخیلو در بوشهر که حیات وحش منحصر به فردی دارد، اشاره کرد که در قاب مستند ایرانگرد جا گرفته بود.
ضرورت تصویربرداری حرفهای با نگاه ویژه حمایتهای مالی و معنوی از چنین برنامههایی که تاثیر بسزایی در خلق اثری موفق در این ژانر نمایشی دارد، بااهمیت است. معمولا اطلاعات مخاطب از مناطق بکر و کمتر دیدهشده، کامل نیست، بنابراین نوع نگارش و اجرای نریشنهایی که روایتگر این زیباییهاست، جایگاهی ویژه مییابد تا هم اطلاعاتی جامع و کامل به بیننده بدهد و هم به حس لطافت و ملموس بودن آن تصاویر بیفزاید.
گوش سپردن به موسیقی سنتی و نوای فولکلورهای اصیل مناطق مختلف ایران نیز به مضاعف شدن این حس لذیذ و آرامبخش مخاطب در این سفر با دوربین ایرانگرد میافزود.
برای تولید مستند ایرانگرد تلاشی بیمانند از سوی عوامل تولید در این 20 ماه اخیر انجام شد و به طور میانگین در این مجموعه جدید، افراد گروه حدود 75 هزار کیلومتر در ایران پهناور سفر کردند. گروه از زمان شناسایی لوکیشنها تا پایان تولید، حدود 1600 کیلومتر کوهپیمایی کرد که فقط کوهنوردان خوب میدانند 1600 کیلومتر کوهپیمایی معادل 4500 کیلومتر راهپیمایی است.
گرچه این مجموعه برای تعطیلات نوروزی تولید شد و نسبت مناسبتی هم از حیث محتوا با این ایام داشت، اما واقعیت این است که هم از یکسو ضرورت شناخت مناطق مختلف ایران و از سوی دیگر امکان سفر کردن در همه فصلها برای مردم، دلیل منطقی است تا پخش چنین برنامههایی محدود به یک مناسبت خاص نبوده و در طول سال ادامه پیدا کند. برای تحقق این هدف میتوان مثلا به این شکل عمل کرد که هر ماه این برنامه به یکی از استانهای کشور رفته و طبیعت و فرهنگ و آداب و رسوم آنجا را به تصویر بکشد.
در واقع یک نوع سفر استانی تلویزیونی به منظور ثبت تصویری زیباییهای کشور پهناورمان. فارغ از کارکردهای درونی این برنامه از جمله تامین سرگرمی و اوقات فراغت یا پاسخ به نیازهای مخاطب و برنامهسازی، کارکردهای اجتماعی هم میتوان برای آن ترسیم کرد.
مثلا اینکه با تماشای این برنامه خیلی از مردم تشویق میشوند به نقاطی از ایران که سفر نکردهاند مسافرت کنند و از نزدیک با این مناطق آشنا شوند. همین مساله موجب مراوده و تعامل بیشتر بین مردم از اقصا نقاط کشور شده و یک نوع همزیستی فرهنگی ـ قومی شکل میگیرد. ضمن اینکه این سفرها میتواند به رونق اقتصادی این مناطق و کسب و کار بهتر آنها کمک کند.
واقعیت این است که اکنون بیشترین نقاط مسافرپذیر کشور ما مناطق شمالی و زیارتی آن است یا شهرهایی مثل اصفهان و شیراز که آثار تاریخی معروفی دارند، اما آگاهی و اطلاع مردم از جذابیتهای توریستی مناطق دیگر کشور موجب توزیع عادلانهتر مسافران شده و از این طریق همه کشور دچار رونق و شکوفایی میشود. از این طریق خیلی از مشکلات مثل رفت و آمدها و حجم سنگین ترافیک در برخی از مناطق مسافرخیز حل شده یا از حجم آن کم میشود. همین مراودهها بین مردم نواحی و مناطق مختلف زمینه همکاریهای اقتصادی بین آنها را نیز به وجود آورده و موجب رونق شریان اقتصادی در کل کشور میشود. لذا در ساخت مستندهایی از جنس مستند ایرانگرد باید به کارکردهای درونی و بیرونی آن توجه کرد و باور داشت که پخش چنین مستندهایی از سیما که جذابیت ساختاری ـ رسانهای لازم را داشته و توانسته نظر مخاطب را جلب کند، یک نوع سرمایهگذاری اجتماعی ـ فرهنگی است نه یک هزینه اضافی.
نگارنده معتقد است اگر این برنامه به شکل مستمر حداقل یک سال از تلویزیون پخش شود بتدریج شاهد رونق صنعت گردشگری در ایران خواهیم بود که در درازمدت آثار اقتصادی و فرهنگی آن را خواهیم دید. امروزه رسانهها بیشترین ظرفیت اقتصادی ـ فرهنگی را دارند و چه بهتر از اینکه ما ایران و جذابیتهایش را در این ظرف بریزیم.
سیدرضا صائمی / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد