یکی از مدیران شرکتی تصمیم گرفته بود شرکت را از افراد شایعهساز پاک کند و آن را همچون ماموریتی خطیر در نظر گرفت و سرانجام با اخراج چند کارمند سابقهدار در این مورد و وادار کردن باقی کارمندان به امضای قراردادی در خصوص اجتناب از شایعهسازی در خصوص همکاران خود با خوشحالی اعلام کرد که شرکت او «منطقه عاری از هر نوع شایعهای» است، اما این ادعا را هرگز نمیتوان پذیرفت زیرا پاککردن محیط کار از شایعه، شدنی نیست و بعید است این نوع تلاشها بتواند محیط کار بهتری به وجود آورد. البته باید اقرار کرد که وقتی شایعهسازی منفی در محل کار خارج از کنترل میشود، کاملا مضر است و مشکلاتی به وجود میآورد، اما شایعه پدیدهای پیچیدهتر و مهمتر از آن است که ما فکر میکنیم و تمایل طبیعی انسان به شایعهسازی بخش جدانشدنی وجود اوست.وقتی به طور جدی در مورد شایعه بحث میشود، هدف معمولا سرکوب کردن شایعه به منظور اجتناب از اثرات مضر انکارناپذیر آن در محیطهای کاری و دیگر شبکههای اجتماعی است. در هر حال، اگرچه برخی شایعهها کینه توزانه نیست، اما بخش نامطلوب شایعه اثر منفی داشته و فواید آن را تحتالشعاع قرار میدهد.
مبارزه علیه شایعه پراکنی در محیط کار این حقیقت را نادیده میگیرد که شایعه بخشی از وجود ماست و بخش مهمی از آن چیزی است که باعث میشود گروههای کاری کنار هم باقی مانده و به کارشان برسند. بهتر است به شایعه همچون یک مهارت اجتماعی، نه یک نقص شخصیتی، نگاه کنیم. چراکه وقتی این کار را به درستی انجام نمیدهیم به دردسر میافتیم. در میان گذاشتن شایعه با فردی دیگر به معنای این است که ما به او کاملا اعتماد داریم و مطمئن هستیم او از این اطلاعات حساس به گونهای استفاده نخواهد کرد که برایمان پیامدهای منفی داشته باشد. در میان گذاشتن اسرار روشی برای پیوند بین افراد است. فردی که جزو شبکه شایعه پراکنی ادارهای نیست، خارجی محسوب میشود و دیگران به او اعتماد نمیکنند و او را به گروه خود راه نمیدهند. اتخاذ نقش حق به جانب و شرکت نکردن در شایعهها در نهایت باعث شکست خود فرد میشود و او در نهایت چیزی جز بلیت ورود به تنهایی و انزوای اجتماعی به دست نمیآورد. از طرفی مانند فردی نباشید که هر حرفی را از هرکسی میشنود به سرعت به دیگری منتقل میکند. این کار، شما را به سرعت به فضول و غیرقابل اعتماد بودن معروف میکند. شایعه پراکنهای موفق مانند بازیکنان یک تیم هستند که اطلاعات مهم و ضروری را به گونهای منتقل میکنند که سودجویانه به نظر نیاید و البته میدانند چه موقع باید سکوت کنند.
شواهد بسیاری نشان داده که شایعه کنترل شده براستی میتواند نیروی مثبتی در زندگی کاری یک گروه باشد. شایعه پراکنی به روشهای متفاوت میتواند سودمند باشد و سازمانها و کارمندانش از آن سود ببرند:
* شایعه کمک میکند ابهامات تازه واردهایی که به جمع کارمندان اضافه میشوند در خصوص استانداردها و ارزشهای محیط کار جدید برطرف شود. گوش کردن به قضاوتهایی که مردم درمورد رفتار دیگران میکنند، کمک میکند تازه وارد تشخیص دهد چه چیزی پذیرفتنی بوده و چه چیزی پذیرفتنی نیست.
* شایعه، کسانی که میخواهند از دسترنج دیگران بهره برده یا کلاهبردارانی که وسوسه به انجام ندادن تعهداتشان میشوند، میترساند و آنها را وادار به انجام دادن وظایفشان میکند. دانستن اینکه شهرت ما از سوی دیگران بررسی میشود، ما را مجبور میکند از خط خارج نشویم و وظایف خود را به درستی انجام دهیم.
* شایعه از نظر اجتماعی، اعضای گروه را در مکان خود مسلط و پرنفوذ نگه میدارد و قدرت را درگروه توزیع میکند.
* رد و بدل کردن شایعههای بیضرر با همکاران باعث اتحاد میان آنها شده و در نهایت به رضایت شغلی بیشتر منتهی میشود.
* مدیران سازمانی که نمیتوانند اطلاعات مهمی را به صورت اعلان رسمی به اطلاع همه برسانند، با کمک شایعه، اطلاعات را در سازمان خود پراکنده میکنند.
تحقیقات نشان داده که شایعه برای عملکرد کنترل اجتماعی در یک گروه مفید است. افرادی که در گروه کاری درست عمل نمیکنند به اهداف شایعه تبدیل شده و بتدریج از جامعه طرد میشوند و با اعمال اینگونه فشارها در نهایت احتمال دارد به شهروندان بهتری تبدیل شوند.
خلاصه اینکه شایعه هرگز محو نمیشود و تلاش برای محو آن محکوم به شکست است، اما باید مضرات و فواید آن را شناسایی کرده و در محیط کار و زندگی از بخش موثر آن بهره جست.
منبع: Psychologytoday
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد