نمایشهایی که هر یک برگرفته از نگاه خاص هنرمندان آن سرزمین به این آثار است. این روزها شایان افکاری نمایش «پلیس» نوشته مروژک را در تئاتر باران به صحنه برده است. به این بهانه گفتوگویی با این کارگردان داشتهایم که به دلیل حضور پژمان جمشیدی در اثرش، انتقادهایی را شنیده و خوانده است.
به صحنه بردن یک کمدی سیاسی ـ اجتماعی با گرایش به آنچه در خاورمیانه رخ میدهد، اندکی با فضای غالب تئاتر ایران غریبه است. چطور شد سراغ مروژک و اولین نمایشنامه او رفتید.
نمایش پلیس اولین نمایش بلند اسلاومیر مروژک است که سال 1960 نگاشته شده است. قصه اولیه این اثر را خیلی دوست داشتم و چهار سال پیش نیز آن را به صورت دانشجویی کار کردم. نمادهایی در این نمایشنامه وجود دارد که کارتونی است، بنابراین تلاش کردم در طراحی گریم و لباس به آن بپردازم. من اجرای این اثر را رسالت کاریام میدانستم. احساس میکنم جای کمدیهای سیاسی در تئاتر ایران خالی است. نشانههایی در متن وجود دارد که با شرایط سیاسی و اجتماعی امروز ما و منطقه خاورمیانه نزدیک است و این اولین چیزی بود که من را در اجرای این متن قلقلک میداد. البته نقدهایی به نمایش، جدا از طولانی بودن زمان آن میشود. این نقدها حاکی از آن است که چرا نمایشنامه کمدی ـ سیاسی اجرا کردهایم! معتقدم نمیشود در تئاتر دور هم جمع شد و کارهایی را به صحنه برد که تماشاگران آن را ببینند و بخندند، اما من به رسالت خودم پایبند بودم.
تا آنجا که شنیدهام متن اصلی خیلی طولانی است و قطعا در حوصله یک اجرا نمیگنجد. چقدر به متن اصلی وفادار بودید و تا چه اندازه تغییراتی در آن ایجاد کردید؟
همانطور که اشاره داشتید، متن اصلی بسیار طولانی است و شیوه اجرای آن به درد جامعهای میخورد که تئاتر در سبد خانوادهشان قرار دارد و با آن کاملا آشنا هستند، پایانبندی نمایش تفاوت دارد. در متن اصلی سه نفر یکدیگر را دستگیر میکنند، شمشیر میکشند و روبهروی هم میایستند، گروهبان از زیر میز خارج میشود و با جمله زندهباد آزادی از در خارج میشود. به نظرم آن متن یک مقدار شعارزده است. نمیخواستم خیلی به آن وفادار باشم. از سوی دیگر متن را کوتاهتر و دیالوگها را بازنویسی کردیم. نمایشنامه منولوگهای طولانی چندصفحهای دارد، ما بسیاری از آنها را کوتاه کردیم، بنابراین مجبور به بازنویسی شدیم.
به نظر شما پایانبندی کنونی از جذابیت لازم برخوردار است؟
اگر ما متن را به همان شیوه اجرا میکردیم، این بیرون رفتن نگهبان و گفتن زندهباد آزادی خیلی منطقی به نظر نمیرسید. اگر تمام کاراکترها زندهاند و مقابل یکدیگر ایستاده، چگونه اجازه میدهند نگهبان فرار کند. اینها در متن اصلی دست ما را بسته بود. از سوی دیگر ما به تماشاچی ایرانی فکر میکردیم و آن تصویر شعارزده به شمار میرفت. احساس کردم به این طریق آن جوش درونی اتفاق میافتد و کلنل متوجه میشود خود در این سیستم به بازی گرفته شده و هیچ آیندهای ندارد و به این دلیل تیراندازی میکند. میتوان گفت به نوعی قصه پایانبندی تارانتینویی دارد.
آثار مروژک بهعنوان تئاتر سیاسی شناخته میشود. لطفا در مورد این نوع نمایش و مولفههای آن توضیح دهید.
اگر به تاریخچه تئاتر سیاسی بپردازیم، از زمان شکسپیر شروع میشود. مهمترین اتفاق تئاتر سیاسی در دوران معاصر کمونیست است. از دورهای که شکل میگیرد نویسندگان زیادی در روسیه و دیگر کشورها چون آلمان به آن پرداختهاند. نکته جالب توجه آن که بیشتر تئاترهای سیاسی به سمت کمدی رفتند، چراکه نویسندگان آنها سعی میکردند حرفشان را به این شکل بیان کنند تا هم از تاثیرگذاری لازم برخوردار باشد و هم مشکل پیدا نکنند.
مهمترین آسیبهایی که این نوع نمایشها با آن روبهرو است، چیست؟ آیا مخاطبان با این نوع کارها میتوانند ارتباط برقرار کنند؟
به نظرم مهمترین چیزی که ما هم از آن دلشکستهایم، افت تماشاچی است که با آن روبهرو شدیم. جدا از نظرات و گارد عجیب و غریبی که نسبت به حضور پژمان جمشیدی ایجاد شده است، تماشاچیان عادی هم ترجیح میدهند به تماشای کارهایی بنشینند که روند اجرایی سادهتری دارد، نه یک نمایش سیاسی. این معضل بزرگی است که باعث میشود کارگردانها به سمت نمایشهای سطحی و کمدی بروند، یعنی دست و بال آدم را میبندد. روزهای اول اجرا باشور و استقبال زیادی روبهرو شدیم، اما تماشاگران با نمایش سیاسی روبهرو شدند که به نظرشان سخت است و بعد از آن با تئاتریهایی روبهرو شدیم که با حضور جمشیدی بهعنوان بازیگر مخالفند. تماشاچی نگرش عجیبی دارد که نمایش حتما باید بخنداند!
به اعتقاد من داستان سخت نبود. این مساله بیشتر به دلیل ناآشنایی نسبت به این نوع نمایشها نیست؟
بله، داستان روان است، اما بازخوردها نشان از این موضوع دارد و این عجیب است، ما این موضوع را در سینما هم داریم، اکنون 90 درصد فیلمها شبیه فیلم «درباره الی»اند، چون کارگردان آن موفق بوده است، همه از دوربین روی دست و لوکیشنهایی مانند آن استفاده میکنند. در مقایسه با نمایش «زورو محاکمه میشود» که نویسندگی و کارگردانی آن را خود به عهده داشتم، میبینم مخاطبانم بازخوردهای راحتتری میدادند. ما اکنون با متنی روبهرو هستیم که نمیتوانیم آن را بشکنیم.
طنز سیاهی در آثار مروژک وجود دارد؛ طنزی که در این نمایش بیشتر در بازیها نمود پیدا میکند. درست است؟
من تلاش کردم این طنز را به عمق ببرم تا تماشاگر مفهوم آن را درک کند. موضوع آن است که در یک سیستم بیهویت که آن زمان نویسنده نمایشنامه با آن درگیر بوده است براحتی جای زندانی و نظامی عوض میشود. براحتی مرزها تغییر میکند و این به دلیل سیاستی بوده که بنا شده است.
به اعتقاد من داستان از جذابیتهای لازم برخوردار است، اما نوعی خامیای در اجرا وجود دارد که باعث میشود مخاطب با نمایش ارتباط برقرار نکند. این مساله را ناشی از چه میدانید؟
شاید به واسطه تعجیل در اجرای کار بوده است، شاید به خاطر هدایت من یا جلوتر بودن متن از اجراست. نمیتوانم عجلهای را که برای به صحنه بردن کار بوده است رد کنم. چراکه ما اوایل اسفند متوجه شدیم باید اجرا برویم. بیشک متن لایههای درونیاش را در طول اجرا پیدا میکند. به هر حال نمیتوانم منکر شوم نمایش حرفهای زیادی برای گفتن دارد و بازیگران به آن نرسیدهاند.
شما اشارهای به جبههگیری تئاتریها نسبت به بازیگری پژمان جمشیدی داشتید. در یکی از مصاحبههایتان هم خواندم که یکی از دلایل دعوت از او به دلیل بالا بردن میزان فروش نمایش بوده است، اما اکنون در اجرا این اتفاق رخ نداده است، با وجود این چرا چنین انتخابی انجام دادید؟
انتقادات زیادی به جمشیدی و بازیگریاش در تئاتر از سوی جمعی از منتقدان شده است. متاسفانه قشری که بیشتر آنها افراد جوان و نوپا هستند به خود اجازه میدهند انتقاداتی داشته باشند. آنها به خود حق میدهند در رسانههای مجازی به او ناسزا بگویند، چراکه جمشیدی جای آنها را گرفته است. آنها میخواهند دیدهنشدنشان را با تخریب دیگران به دست آورند، این بیاخلاقی است. او این کار را دوست دارد و با آن ارتباطی عاشقانه دارد و برایش مهم نیست که دیگران چه میگویند. درست است ما فکر میکردیم پرتماشاچی خواهیم بود، اما بعد دیدیم اینگونه نیست. من از او دفاع میکنم، چراکه بسیار اخلاقمدار است. همکاری با او راحت بود. پیشبینی این اتفاق را نمیکردیم، اما ناراضی نیستم. شاید عدهای بیایند و حمایت کنند. تئاتر ارث پدری هیچ کس نیست و هر کسی بیاید و بماند سیستم آن را قبول میکند. به نظرم این افراد همانهایی هستند که به بدنه تئاتر لطمه زدند و تئاتر ما را به سمت تئاتر گلریزی سوق دادند.
مهرانگیز قهرمانی / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد