شبکههای تلویزیونی کشورمان نیز در این جهت اقدام به تولید مجموعههای مختلفی با مضمون یاد شده کردهاند که گاه بسیار مورد توجه مخاطبان قرار گرفتهاند. موضوع مهاجرت از آن جهت جذاب و تماشاگرپسند است که قابلیت جای گرفتن در گونههای مختلف را داشته و میتواند از ملودرام تا کمدی را شامل شود. همین امر نیز موجبات تولید آثاری متفاوت با موضوع یاد شده را فراهم آورده و جلوی به تکرار افتادن آثار فوق را گرفته است. مجموعه تلویزیونی جاده قدیم که این روزها در حال پخش از شبکه اول سیما است، تازهترین نمونه از این قبیل با محوریت مهاجرت زوجی جوان از شهر خود به کلانشهر تهران است که در قالب کمدی روایت میشود. نعمت و زینت پس از ازدواج به همراه جهیزیه زینت که یک گاو است به تهران آمده اما در شهر گاو بر اثر غفلت این دو و برادر زینت(طینت)، وارد خانهای ویلایی شده و ماجراهای زیادی بوجود میآورد امید سهرابی و امیررضا طلاچیان به عنوان نویسندگان فیلمنامه جادهقدیم، ملودرامی اجتماعی را در بستری از کمدی به رشته تحریر درآورده و اندکی هم فانتزی چاشنی آن کردهاند.
این دو در قسمت نخست به شکلی موجز شخصیتهای اصلی خود را معرفی کرده و آنچنان روی حضور آنها در شهر خودشان مانور ندادهاند که به بالا بردن ریتم کار کمک شایانی کرده و نقش مهمی در جذب مخاطب برای تماشای ادامه کار دارد. به موازات داستان ازدواج نعمت و زینت با خرده داستان دیگری هم با محوریت طینت و قضیه عتیقهها مواجهیم که کاشت اطلاعات به حساب آمده و در قسمتهای بعد به ماجراهای جالبی ختم میشود. با ورود آنها به تهران و گم شدن گاو، جاده قدیم به سمت کمدی هجو رفته و شخصیتهای خود را درگیر آن میکند.
با رفتن گاو به خانه دکتر، نعمت و طینت وارد زندگی او و پسر معتادش شده و داستانک دیگری را شکل میدهند که برای مخاطب جذاب جلوه میکند. در اینجا گاو به عنصر پیش برنده داستان تبدیل شده و کارش را هم بخوبی انجام میدهد. سهرابی و طلاچیان برای طراحی شخصیتهای نه چندان پرتعداد خود به سمت تیپ ـ شخصیت رفته و ترکیب جذابی از آن را ارائه کردهاند. نعمت که سرایدار ساختمانی نیمهکاره در تهران است، نمونهای از انسانهای شریفی است که برای کار به تهران آمده اما همچنان میان مناسبات شهری و درونیات خود دچار تعارض است. شکل رابطه اش با زینت نیز نوسانهای زیادی داشته که از همین تعارضها نشات گرفته است؛ از یک سو میگوید چشم به جهیزیه او نداشته اما از طرف دیگر برای فروش گاو و پولش نقشههای زیادی کشیده است.
صحنههای برخورد نعمت با آنا نعمتی بازیگر در بیمارستان نیز گوشه دیگری از این شخصیت را به تصویر کشیده که تلاش زیادی برای به چشم آمدن پیش او به خرج داده و حتی از کلمه انگلیسی فن(طرفدار) به این منظور استفاده میکند! آن هم در بیمارستان و وضع خطرناک پدر او که به یک سکانس کمدی درخشان ختم میشود. او در کنار طینت زوج موفقی را به وجود آورده اند که تضاد خوبی با یکدیگر داشته و شباهتهایی به زوجهای کمدی سینما دارند.
طینت جوان ساده دلی است که تعصب عجیبی روی گاوش داشته و برای به دست آوردن دوباره اش به هر دری میزند. مراجعه مکرر او به کلانتری لحظههای کمیک خوبی را به وجود آورده که به دل مخاطبان نشسته و آنها را به تماشای ادامه آن ترغیب میکند. طینت تیپ آشنایی است که زوج سهرابی و طلاچیان تلاشهایی را برای نزدیک شدن آن به تیپ ـ شخصیت صورت دادهاند اما چندان در انجامش موفق نبوده در عوض طینت در حد همان تیپ دوست داشتنی باقی میماند. زینت هم زنی با خصوصیات ایرانیست که تنها مقداری اغراق به آن افزوده شده که همینها به کیفیت آن لطمه وارد کرده است.
در عین حال لهجهها هم خوب از کار درآمده و به هیچوجه از نقش و شخصیتها بیرون نمیزند. بهرامیان که کارهای موفقی هم در کارنامه دارد، در جاده قدیم به سمت یک کمدی فانتزی گونه رفته و تلاش زیادی برای به تصویر کشیدن درست آن به خرج داده که تا حدودی هم در این زمینه موفق نشان داده است. وی در انتخاب بازیگرانش هم نسبتا موفق بوده و از شهرام حقیقت دوست و حمیدرضا آذرنگ در نقشهای طینت و نعمت به بهترین شکل بهره گرفته است. بخصوص حقیقتدوست که بازیاش زیر گریم سنگین عبدالله اسکندری کاملا به چشم آمده و یکی از عوامل مهم جذابیت جاده قدیم به حساب میآید. در این بین تنها یکتا ناصر در نقش زینت با وجود همه تلاشهای صورت گرفته تا اندازهای با نقش فاصله داشته که از دید مخاطبان هم دور نمانده است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد