مکث

جزوه‌هایی در تهدید اقتصاد نشر

فصل، فصل امتحانات است و تنور درس‌خواندن حسابی گرم شده است. اما از آن‌جایی که متاسفانه نظام آکادمیک و دانشگاهی ما بخصوص در رشته‌های علوم انسانی به سمت محفوظات صرف پیش رفته است، شاهد آسیب‌های جدی در این قضیه هستیم که فارغ از مباحث آکادمیک و ضعف علمی به بخشی از اقتصاد فرهنگ هم لطمه می‌زند.
کد خبر: ۸۰۸۱۴۷

فارغ از تفاوت روش‌های مختلف استادان هنگام تدریس، معمولا در دانشگاه‌های ما استادان در ابتدای ترم یک یا چند کتاب را به عنوان منابع آموزشی آن درس به دانشجویان معرفی می‌کنند. اما دانشجویان بنا به هر دلیلی، به جای تهیه آن منبع، دست روی دست می‌گذارند تا به شب امتحان نزدیک شوند. در این میان یک دانشجو شاغل بودنش را بهانه می‌کند، دانشجوی دیگر گرانی آن کتاب را و دانشجوی سوم هم با این توجیه که حالا تا موقع امتحان فرصت زیاد دارد، از تهیه کتاب سر باز می‌زند. به همین منوال اوضاع پیش می‌رود تا به فصل امتحانات یعنی همین موقع‌ها می‌رسیم. اما دیگر موسم امتحانات فرا رسیده و دانشجویانی از این دست، که مدام خواندن درس را پشت گوش انداخته‌اند، نمی‌توانند فرار کنند. پس باید کاری کنند. اما چه کاری می‌توانند انجام دهند؟ راهی باقی نمانده جز گرفتن جزوه از همکلاسی‌های فعال خود. شاگرد‌زرنگ‌ها مرام می‌گذارند و جاهایی را که استاد در منابع و کتاب‌های پیشنهادی مشخص کرده در اختیار دانشجویان شب امتحانی قرار می‌دهند. اما این گروه از دانشجویان باز هم زحمت خرید آن کتاب را به خود نمی‌دهند و به کپی کردن آن قسمت‌های کتاب بسنده می‌کنند. به هر حال توجیه هم دارند: شب امتحان است، فرصت ندارند بروند از کتابفروشی‌ها کتاب را تهیه کنند، اصلا لزومی هم ندارد متقبل هزینه شوند و پول برای کتابی بدهند که براحتی می‌توانند آن را کپی کنند.

تازه به این بیفزایید برخی جزوه‌های استادان را که خود کپی آشکارا از یک یا چند صفحه کتابی است؛ تا به حال فکرش را کرده‌اید که همین کپی‌کاری‌های شب امتحان، چه آسیب‌هایی را متوجه چرخه اقتصاد نشر کرده است؟ فکرش را کرده‌اید مولف یا پدیدآورنده یا ناشر کتاب‌هایی که به عنوان منابع دانشگاهی معرفی می‌شوند، چقدر از این حجم کپی‌کاری جزوات آموزشی متضرر شده‌اند؟ و آیا وجدانتان درد نگرفته است از این حجم تضییع حقوق کسی که خون‌دل‌ها خورده تا کتابی بنویسد و آن قدر کتابش مهم بوده که به عنوان منبع آموزشی معرفی شده است؟

بله، شاید نگارنده هم مانند همه مخاطبان این یادداشت بداند که نظام آموزشی ما آن‌قدر مشکلات جدی‌تر دارد که کسی به این مسائل توجه نمی‌کند. اما اگر قرار باشد همین مسائل ساده را هم در نظر نگیریم، خودمان به بیشترشدن آسیب‌ها کمک کرده‌ایم. این‌که نظام آموزشی ما با مشکلات حادتری دست به گریبان است، دلیل نمی‌شود که حقوق مولفان و پدیدآورندگان و نویسندگان تضییع شود. آن مولف چه گناهی کرده است که به جای فروش کتابش باید سودش را در جیب مغازه‌هایی ببیند که یک دستگاه فتوکپی گذاشته‌اند و در این ایام پول به جیب می‌زنند؟

سجاد روشنی / گروه فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها