به گزارش جام جم آنلاین، این اولین بار نیست که مسئولان، شخصیت ها و رسانه های غربی از نقش آفرینی موثر ایران در مبارزه با تروریسم با وجود تشکیل و فعالیت ائتلاف بین المللی موسوم به مبارزه با داعش سخن می گویند.
نمونه این تعریف و تمجیدهای هدفمند از قدرت ایران در منطقه و توانایی آن در خرد کردن تروریستهای داعش پیش از این در تعریف های رسانه های غربی از سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران آمده بود. یکبار نشریه معروف آمریکایی نیوزویک با چاپ عکس بزرگی از او روی جلد نشریه اش، نامش را «نمسیس» خواند، مترادف الهه انتقام در اساطیر یونان با این توضیح که «او (سلیمانی) ابتدا با آمریکا جنگید حالا داعش را در هم می کوبد»، یکبار دکتر «فلیکینز» روزنامه نگار آمریکایی برنده جایزه «پولیتزر» او را در «نیویورکر»، «شوالیه آرام و مقتدر» نامید، بار دیگر «بیزنس اینسایدر» به او «چهره قدرتمند خاورمیانه» اطلاق کرد، خبرگزاری فرانسه او را «مرد غایب خاورمیانه که همه جا هست و هیچ جا نیست» توصیف کرد، نشریه «ویکلی استاندارد» او را «آقای همه فن حریف ایران» نامید و ....
تعاریفی از این دست درباره نقش آفرینی ایران در منطقه کم نیستند؛ نقشی که قطعا ابتدا ضامن امنیت ایران و منطقه است اما حتما مصداق خدمت به استقرار امنیت بین المللی نیز هست.
حالا هم آقای سولانا زبان به تعریف از نقش ایران گشوده است اما چرا فقط تعریف؟ و چرا برایند فعالیت سودمند ایران باید فقط در قالب تقدیرنامه ها و تعاریفی از این دست خلاصه شود؟
سولانا می گوید ایران تنها قدرتی است که میتواند از پس داعش برآید.
در اینکه ایران نقش بسیار پررنگی در مبارزه با داعش دارد تردیدی نیست و ایران ثابت کرده است که می تواند اما چرا اروپا و آمریکا نتوانند؟ مگر نه اینکه آنها سازوکاری به نام شورای امنیت دارند؟ مگر غیر از این است که شورای امنیت سازمان ملل چنان که از نامش بر می آید موظف به اتخاذ تدابیر امنیت ساز جهانی است؟ آیا کار شورای امنیت سازمان ملل فقط اعطای مجوز تجاوز و اشغال است؟
جمهوری اسلامی ایران با داعش نه با تشویق و درخواست و اغوای غربی، بلکه بر اساس مبانی اعتقادی ارزشی و حقوق انسانی مشکل دارد و برای رفع تجاوز و جنایت آن می جنگد اما غرب مدعی مبارزه با تروریسم با وجود ساز و برگ فراوان چرا باید از مسئولیت حقوق بشری، دموکراتیک و شعار مبارزه با تروریسم فارغ باشد؟
سقوط الرمادی عراق نمونه کامل خیانت آمریکایی ها به شعار مبارزه با تروریسم بود. این اعتراف رسانه های آمریکایی بود که بعد از سقوط الرمادی گزارش دادند دولت امریکا و سازمان سیا کاملا از برنامه اشغال الرمادی به دست داعش مطلع بود اما کاری انجام نداد. (نیویورک تایمز، 18 می 2015 برابر با 28 اردیبهشت 1394).
روز 27 ماه می (17 خرداد) نیز نشریه آمریکایی بلومبرگ نوشت که آمریکایی ها می دانستند داعش در حال حمله به الرمادی است.
از اینها گذشته، چرا انجا که به سود غرب باشد ایران یکباره قهرمان مبارزه با تروریسم می شود و آنجا که صحبت از مبارزه ایران با اشغالگری و تجاوز است ایران متهم به حمایت از ناامنی و ترور می شود؟
نمونه دیگر خدمت ایران به امنیت جهانی مبارزه با مواد مخدر است که در این مورد هم غربی ها با وجود آگاهی از نقش موثر و دفاعی ایران در برابر تهدید مواد مخدر برای جهان، همچنان در موضع طلبکار ظاهر می شوند. این در حالی است که به سد محکم و قدرتمند ایران در برابر کارتل های مواد مخدر معترفند.
هفته نامه ایتالیایی «اسپرسو» در گزارشی در خصوص فعالیت های ایران برای مبارزه با سوداگران مرگ نوشت: « ایران با وجود تحمل تحریم های بین المللی باجدیت با قاچاق مواد مخدر مبارزه می کند.»
«روبرتو اربیترو» مسئول دفتر مبارزه با مواد مخدر سازمان ملل در تهران در مصاحبه با اسپرسو تاکید کرد: « ایران با اقدامات ویژه خود مانع ترانزیت این مواد به اروپا می شود.»
این در حالی است که تحریم های اعمال شده از سوی غرب علیه ایران باعث عدم دسترسی به بسیاری از تجهیزات لازم برای مبارزه با مواد مخدر مانند دوربین های دید در شب، رادار و بالگردهای مجهز می شود.
جالب این است که حتی خدمت ارزشمند ایران به امنیت جهانی و مبارزه با قاچاق و قاچاقچیان نیز از دایره تحریم های غربی خارج نیست. ایران هم باید تحت تحریم باشد و هم به سود غرب اعمالگر تحریم امنیت سازی کند! سوال این است: چه الزامی وجود دارد که ایران همزمان تحت تحریم غرب باشد و برای امنیت آن نیز تلاش کند و هزینه دفاع از امنیت اجتماعی و اقتصادی غرب را بپردازد؟
ایران در جنگ علیه مواد مخدر بهای بسیار سنگینی را متحمل شده است که 4 هزار شهید و 15هزار زخمی در میان نیروهای انتظامی از تبعات این جنگ است.
مبارزه نیروی انتظامی کشور با قاچاقچیان مواد مخدر در شرایطی صورت می گیرد که افغانستان حدود 90 درصد تریاک جهان را تولید می کند و سازمان ملل ناحیه مرزی افغانستان با ایران و پاکستان را فعال ترین منطقه قاچاق تریاک در جهان اعلام کرده است .
پیش از این، محمد جواد لاریجانی دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه بارها تاکید کرده بود که غربیها باید در مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر با ایران شریک شوند و این در حالی است که کشورهای غربی، همیشه اعدام مجرمان مرتبط با مواد مخدر را تهدید حقوق بشر در ایران عنوان میکنند.
حتی لاریجانی در دیدار با معاون وزیر خارجه آفریقای جنوبی در پایتخت این کشور، کشورهای غربی را اینگونه تهدید کرد تا از روش مرسوم خود در محکوم کردن ایران دست بردارند: ما باید فکر دیگری برای این موضوع بکنیم و مثلا «تسامح در ترانزیت بدون رسوب» داشته باشیم.
به گفته او، 74 درصد از احکام اعدام صادر شده، به دلیل ارتکاب جرایم مرتبط با مواد مخدر است. دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه تصریح کرد: بیش از 70 درصد اعدامها در ایران مربوط به قاچاقچیان مواد مخدر است، کشورهای غربی نهتنها هیچ کمکی به ایران در مبارزه با مواد مخدر نمیکنند بلکه هر ساله ما را به خاطر این میزان از مجازات قاچاقچیان محکوم میکنند.
وی درباره سیاست احتمالی «تسامح در ترانزیت بدون رسوب» مواد مخدر، توضیح داد: به طور یقین با اتخاذ چنین تدبیری به طور خودکار 74 درصد از نرخ اعدام در کشور ما پایین میآید اما راه قاچاق مواد مخدر به اروپا بسیار هموار خواهد شد.
اظهار محمد جواد لاریجانی زمانی قابل تامل تر می شود که بدانیم دولت های غربی به راحتی تروریسم را به منطقه تزریق و صادر می کنند و نام خاورمیانه را «اسفنج تروریسم» می گذراند. می گویند باید تروریست ها و اشرار غربی را به مناطق مستعد تجمع آنها فرستاد و آنگاه بدون اینکه خم به ابروی جوامع غربی بیاید و کشورهای غربی ناچار به پرداخت هزینه ای اجتماعی در این باره شوند، تروریست ها را در همان مکان تجمع شان قلع و قمع کرد. هزینه این قلع و قمع را در ابعاد امنیتی – سیاسی- اقتصادی- فرهنگی و اجتماعی چه کسانی می پردازند؟ پاسخ آشکار است؛ ملت های منطقه.
غرب با خونسردی و بدون احساس مسئولیت تروریسم را به منطقه صادر می کند و نتیجه این بازی برای کشورهای غربی، دو سربرد است. تروریست ها، ملت ها و دولت های منطقه وبه شکل خاص مخالفان سیاست های غربی را در محور مقاومت مستهلک می کنند و دولت ها هم تروریست ها را در وهله اول با درک تهدید امنیتی آنها برای کشورهایشان و در مرحله دوم به سود امنیت سازی برای غرب از معبر خاورمیانه هدف قرار می دهند. در هر دو صورت، غرب ترجیح می دهد در جایگاه تماشاچی باشد و نبرد دو خصم مشترکش را زیر نظر داشته باشد؛ حتی گاهی مانند خیانت آمریکایی ها در اشغال الرمادی، اجازه می دهد زامبی های داعش پیش بیایند و به این ترتیب دست به ایجاد و مدیریت موازنه قدرت با هدف تسهیل استهلاک و نابودی تدریجی دو طرف معادله می زند.
چرا غرب می تواند تروریسم را به کشورهای خاورمیانه صادر کند اما ما باید مدافع امنیت اجتماعی- اقتصادی و سیاسی آنها باشیم؟ چرا کشورهای غربی به جای حمایت از ایران در مبارزه با تروریسم و مواد مخدر، تهران را متهم به نقض حقوق بشر با اعدام سوداگران مرگ می کنند؟ اساسا با چنین رویکردی از سوی غربی ها، چرا باید هزینه تقابل با اشرار و قاچاقچیان و باندهای سازمان یافته مواد مخدر را به سود غرب بپردازیم؟
جام جم آنلاین- جواد ارشادی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد