نزدیک به سه ماه از جنگ تجاوزگرانه عربستان سعودی علیه یمن میگذرد. هدف اصلی این جنگ بازگرداندن منصور هادی به قدرت و تشکیل دولتی دستنشانده در یمن بود. عربستان تاکنون به کدام یک از اهداف خود رسیده است؟ ائتلاف سعودی تا چه حد شکننده است؟
قریشی: عربستان سعودی هدف خود را در مورد ائتلاف و حملات هوایی به یمن بازگرداندن دولت به اصطلاح قانونی و مشروع به قدرت اعلام کرده بود. البته موضوع مهم این است که ریاض با حملات هوایی نمیتواند فرد مورد نظر خود را به صنعا بازگرداند. عبد ربه منصور هادی، رئیسجمهور مستعفی و فراری یمن یک مهره سوخته است که دیگر نمیتواند به یمن بازگردد و جایگاهی در این کشور ندارد. حمله عربستان به یمن که به بهانه درخواست هادی آغاز شد، تنها نفرت مردم را از هادی و عربستان بیشتر کرد. در حقیقت نه هادی و نه هیچ فرد دیگری که از سوی عربستان حمایت شود، نمیتواند در صنعا حاکم باشد.
هزینه این جنگ را عربستان میدهد و عامل اصلی ریاض است، بقیه حضور نمادین در جنگ دارند. حتی شنیده نشده هواپیماهای کشورهای دیگر درگیر این جنگ شده باشند. البته گزارشها و شایعاتی درباره سقوط هواپیمای مغربی منتشر شده که رسما تائید نشده است. تمام هزینههای این حملات به عهده ریاض است. عربستان ابتدای جنگ از دیگران یعنی ترکیه، پاکستان و مصر خواست با اعزام نیروی زمینی برای جنگ با یمن به آن کشور کمک کنند، اما پاسخ مثبت نگرفت. مجلس پاکستان با صراحت این پیشنهاد را رد کرد. مصر نیز مخالف بود، ولی مخالفتش را ابتدا به صورت صریح اعلام نکرد. مصر تجربه جنگ زمینی در یمن را در سالهای 1962 تا 1970 میلادی داشت و در این هشت سال نتوانست سرنوشت جنگ داخلی را یکسره کند و در نهایت جنگ با مصالحه تمام شد.
رکنآبادی: عربستان یک سری اهداف اعلام شده و پنهان دارد. عربستان اعلام کرد بنا به درخواست منصور هادی وارد این عملیات شد، اما بر اساس حقوق بینالملل اگر کشوری به کشور دیگر حمله میکند یا باید مجوز شورای امنیت داشته یا بخشی از خاک این کشور اشغال شده باشد. در مورد یمن چنین چیزی وجود نداشت. البته تبصرههایی در این زمینه وجود دارد، اما هیچ کدام از آنها شامل حال عربستان و یمن نمیشود. دلایل حمله به یمن آن قدر سست است که به هیچ عنوان نه افکار عمومی جهان را قانع میکند و نه به لحاظ حقوقی، پایه و اساس دارد. شورای امنیت، به لحاظ سیاسی، قطعنامه ظالمانهای به جای محکوم کردن متجاوز صادر کرد. این نهاد بینالمللی همچنین انصارالله را که مورد تجاوز قرار گرفته است، محکوم کرد. سخنگوی ائتلاف سعودی نیز در روز بیست و هفتم جنگ، پایان عملیات موسوم به توفان قاطعیت را اعلام کرد و گفت عملیات بازگرداندن امید آغاز میشود، زیرا اهداف محقق شده است. این موضع برای بسیاری از تحلیلگران و سیاستمداران عجیب بود، چون دو هدفی که عربستان دنبال آن بود یعنی بازگرداندن هادی و پس دادن مناطقی که در دست انصارالله بوده، محقق نشده بود. عربستان در این جنگ یارگیری کرد که تنها شمار اندکی از کشورهای عربی حضوری فعال و میدانی را در صحنه پیدا کردند و نتیجه این جنگ تنها به خاک و خون کشیدن زنان و کودکان و نابودی زیرساختها بود. تنها چند کشور کمکهای لجستیکی در اختیار عربستان قرار دادند و بقیه کشورها فقط موضعگیری کردند. این کشورها میپرسیدند اساسا با توجه به این که مساله یمن مسالهای داخلی است، چرا عربستان به یمن حمله کرده است و چرا ما باید از عربستان حمایت کنیم؟ ائتلاف ضد یمن از همان روز اول شکننده بود و روز به روز شاهد ریزش آن هستیم.
یک بار وزیر دفاع عربستان گفت اگر حضرموت را به ما بدهند به این جنگ خاتمه خواهیم داد. منظور او چه بود و این مساله چه چیزی را نشان میدهد؟ منافع ارضی عربستان در یمن چیست؟
قریشی: ارتش عربستان در حملات هوایی نتوانست به اهداف سیاسی خود برسد و حملات هوایی تا کنون هیچ دستاورد سیاسی برایش نداشته است. از سوی دیگر نتوانسته و نمیتواند خود رأسا اقدام به حمله زمینی کند، چون عربستان بهتر از هر کشور دیگری یمن را میشناسد و میداند یمن کشوری قبیلهای بوده و تمام قبایل مسلح هستند؛ بنابراین آن طور که برخی منابع گفتهاند طرح حمله از طریق حضرموت و توسط خود یمنیها را مطرح کرد. عربستان در پی آن بود با این طرح هادی را در سیئون - مرکز استان حضرموت- مستقر کند و با جمعآوری نظامیهای پراکنده و با کمک قبایلی که حامی منصور هادی هستند، حمله زمینی را آغاز کند. عربستان از طرح دولت فدرال یمن مرکب از شش اقلیم یا شش ایالت به این دلیل دفاع میکند که به دنبال تجزیه یمن و سپس الحاق برخی از این ایالات از جمله حضرموت به خاک خود است.
رابطه شیعیان و اهل سنت در یمن را چطور ارزیابی میکنید؟
قریشی: بیشتر شیعیان در یمن زیدی هستند که نزدیکترین فرقه شیعه به اهل سنت است. در ضمن اهل سنت یمن شافعی هستند که باز نزدیکترین فرقه اهل سنت به شیعیان به شمار میرود. اینها بیش از هزار سال است کنار هم زندگی مسالمتآمیز داشته و دارند و پشت سر امامان یکدیگر نماز خواندهاند. این جریان سلفی تکفیری مورد حمایت وهابیت عربستان است که بحث اختلاف شیعه و سنی را دامن زده و میزند. اختلافات شیعه و سنی همیشه با سیاست آمیخته شده و در تاریخ نیز میبینیم آنجا که بحث شیعه و سنی آلت دست سیاست قرار گرفته، اختلافات شدت پیدا کرده است. سلفیهای تکفیری از سوی عربستان حمایت مالی و ایدئولوژیکی و حتی تسلیحاتی میشوند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز جریان سلفی تکفیری با حمایت و پشتیبانی مالی عربستان در دماج در کنار صعده - مرکز شیعیان زیدی - شروع به فعالیت کردند و فتنه اختلافات را به وجود آوردند والا شیعیان زیدی و شافعیان در شمال و جنوب یمن و در صنعا کنار یکدیگر بدون مسأله و مشکلی زندگی میکردهاند.
به لحاظ تاریخی یمنیها در مبارزه با نیروهای خارجی (عثمانی، انگلیس، مصری و غیره) تاکنون چه تجاربی داشتهاند و نشاندهنده چیست؟ یمن به لحاظ استراتژیک چه جایگاه و اهمیتی دارد؟
قریشی: ابتدا به بخش آخر سؤال شما یعنی جایگاه و اهمیت استراتژیک یمن میپردازم. یمن هرچند کشور فقیری است و جایی در تجارت جهانی ندارد و از نظر منابع زیرزمینی نیز چندان قابل توجه صاحبان قدرت و ثروت در جهان نیست؛ اما از موقعیت ژئوپلتیک پراهمیتی برخوردار است. خلیج عدن، تنگه بابالمندب و دریای سرخ گذرگاههایی بسیار مهم برای تجارت و حملونقل جهانی هستند. 5 تا 6 درصد تولید نفت جهان و سالانه بیش از 21 هزار کشتی حامل انواع کالاها و حداقل 30 درصد تجارت جهانی از این منطقه عبور میکند. در حالی که در سوی دیگر خلیج عدن و شاخ آفریقا بیثباتی ریشه دوانیده و سومالی به یک کشور بدون حاکمیت مرکزی تبدیل شده است و ثبات و استقرار در یمن اهمیت مضاعف مییابد. تبدیل یمن به وضعیتی مشابه سومالی یا سلطه نیروهای خارج از کنترل و نافرمان یا افراطی در سمت شمالی خلیج عدن و اطراف تنگه نمیتواند از سوی جامعه جهانی تحمل شود. البته تبلیغات وسیعی که بر ضد انصارالله و ایران در زمینه تهدید بابالمندب میکنند بیپایه و اساس بوده و همان طور که فهمی هویدی، نویسنده مصری اخیرا در مقالهای در روزنامه الشروق نوشت این موضوع بیشتر از طرف اسرائیلیها دامن زده میشود.
و اما در مورد بخش اول سؤالتان باید بگویم یمنیها بویژه شیعیان زیدی در طول تاریخ پرماجرای خود همواره دارای خصلت قوی بیگانهستیزی بودهاند و این روحیه را در مقاومت بر ضد عثمانیها و استعمار بریتانیا و اتفاقا در دهه 60 میلادی در برابر مصریها و دیگران کاملا نشان دادهاند.
امپراتوری عثمانی گرچه توانست تقریبا تمام سرزمینهای عربی را تحت سلطه خود درآورد؛ اما در مورد یمن بجز مدتی در نیمه دوم قرن دهم و نیمه اول قرن یازدهم هجری نتوانست بر یمن مسلط شود که آن هم با مقاومت شیعیان زیدی روبهرو بوده است. مدت کوتاهی هم اواخر دولت عثمانی تا اواخر جنگ اول جهانی و انقراض دولت عثمانی، شمال یمن تحت اشغال آن دولت بود. جنوب یمن هم بهدلیل موقعیت استراتژیک خود تحت استعمار بریتانیا بود که سال 1967 میلادی استقلال خود را بازیافت.
مصر نیز از سال 1962 تا 1970 میلادی در زمان جمال عبدالناصر با 70 هزار نیرو در حمایت از کودتای سلال و جمهوریخواهان یمن در این کشور حضور نظامی داشت و با قبایل طرفدار حکومت پادشاهی امامان زیدی درگیر جنگ بود که در آن زمان سعودیها بهدلیل رقابت با جمال عبدالناصر از قبایل طرفدار حکومت پادشاهی حمایت میکردند. اینها همه روحیه بیگانهستیزی یمنیها را نشان میدهد.
گفته میشود عربستان سعودی قصد دارد یک ارتش جدید برای یمن بسازد . این طرح تا چه حد میتواند مفید و کارساز بوده و مکمل حملات هوایی عربستان باشد؟
قریشی: عربستان اگر توانایی چنین کاری را داشت تاکنون لااقل مقدمات این کار را فراهم کرده بود. این مطلب بیشتر به یک رؤیا و خواب و خیال شباهت دارد تا یک واقعیت دستیافتنی.
نهادهای بینالمللی
نهادهای بینالمللی تاکنون چه موضعی در قبال جنگ یمن داشتهاند؛ از سازمان ملل گرفته تا شورای امنیت و ... چرا این نهادها نمیتوانند جلوی این خونریزی را بگیرند؟ دوگانگی عملکرد سازمان ملل را در کمکرسانی به مردم یمن چطور ارزیابی میکنید؟
مطهرنیا: نهادهای بینالمللی سیاست جهانی را تعیین میکنند و این سیاست تحت سیطره قدرتهای بزرگ است. نظم کهن جهانی فروپاشیده و ما هنوز به نظم نوین جهانی و تثبیت این نظم نرسیدهایم، بنابراین خصلت این نظم در جغرافیاهای هدف، بحرانزا و بحرانزی بودن را به دنبال دارد و زمینه آماده بودن را برای فعال شدن گسلهای موجود در یمن به همراه داشته است. در واقع سیاستمداران بزرگ در موج سواری بسیار وارد هستندو تخت موج آنها بغل دستشان آماده است و میتوانند بموقع از این گسلها استفاده کنند.
امروز در این وضع گسلگونه در حال گذار، سازمانهای بینالمللی که تحتالشعاع سیاست بینالمللی کشورهای دارای قدرت فرادستی در گستره واقعیت سیاست هستند حداکثر کاری که میتوانند بکنند اقدامات هماهنگکننده برای انجام فعالیتهای آگاهیرساننده، کمکرساننده و میانجیگرانهاند که بیش از آنکه به عنوان یک امر سیاسی مستقل صورت پذیرند به عنوان یک تحرک سیاسی اقناعگرایانه دنبال میشوند.
در منظر بینالمللی، توجه افکار عمومی در دو بخش نخبگان و تودههای مردم به یمن جلب شده است؛ نگاهها در گذار از سوریه به یمن و از یمن به سوریه سرگردان شده است. عراق نیز به این پیچیدگی افزوده است. افکار عمومی هم اکنون به این طرف هدایت شده که شکست نسبی عربستان در سوریه جبران شود.
جنگ نامتعادل در سطح کلان سه گام دارد، کنش رسانهای، جنگ روانی و اقدام میدانی. چه کسی میتواند این راپوشش دهد؟ ابرقدرت جهانی در خاورمیانه عربی چه میخواهد؟ خاورمیانه عربی در آینده باید حیطه نفوذ چه کسی باشد؟ آمریکا یا اروپای متحد؟ آمریکاییها از لیبی گرفته تا تبت را میخواهند، ولی این منطقه باید تحت تسلط غرب باشد. آمریکا نمیتواند همه را مدیریت کند. آمریکا به نفعش است که سوریه به سرزمین سوخته تبدیل شود.
از سوی دیگر در اقتصاد کشورهای غربی یکی از رکنهای اصلی کسبِ منفعت، تسلیحات است. امروز آمریکا نیازی به نفت ایران و خاورمیانه ندارد. طبق پیشبینیها، اروپای آینده تا نیمه قرن 21 حداقل 40 درصد نیازش به نفت خاورمیانه را کم میکند و دیگر نفت کالای استراتژیک به شمار نمیرود. در این چارچوب سازمانهای بینالمللی کجای قضایا قرار دارند؟ آیا سازمانهای بینالمللی سیاست جهانی را ترسیم میکنند؟ یا تحتتاثیر سیاست بینالملل ابر قدرت جهانی و قدرتهای بزرگ قرار دارند؟ متغیر اصلی و متغیر تابع در شکل دادن به اوضاع منطقه چیست؟ آیا متغیر اصلی ما هستیم؟ آیا آنچه در منطقه خاورمیانه روی میدهد، متغیر اصلی است؟ متغیر اصلی در دوران گذار نظام بینالملل به نظم جدیدی اطلاق میشود که بازیگران اصلی به جای رودررویی با همدیگر هزینههای جنگ سخت و نرم و جنگ میدانی و جنگ ایدئولوژیک را به مردم منطقه تحمیل میکنند.
آیا امروز شورای امنیت سازمان ملل متحد میتواند خارج از اراده حقوقی و سیاسی پنج قدرت دارنده حق وتو عمل کند؟ تنها انتظار این است که وضعیت، وضعیت پایدار نسبی شود و مدیریت ناامنی نسبی به مدیریت امنیت نسبی، رجوع کند. چیزی که درباره نماینده قبلی سازمان ملل متحد در یمن میگویند، کاملا درست است. او واقعیت امر را گفت ولی حقیقت این است که او متغیر اصلی نیست و خودش متغیر تابع لایه سیاست بینالمللی است و بازیگر اصلی ایالاتمتحده آمریکا ست. بازیگران پیرامونی امنیت بینالمللی نیز پنج قدرت بزرگ دیگر هستند.
خب نقش اسرائیل این وسط چیست؟
مطهرنیا: اسرائیل امروز برای آمریکا یک پایگاه نظامی بزرگ است. مشکل منطقهای اسرائیل امروز کمتر از مشکل بینالمللی است. مساله بینالمللی اسرائیل این است که اسرائیل برای آمریکا دیگر شریک حیاتی نیست. ایالات متحده شرکای خود را در سطح تحلیلگران به سه دسته تقسیم میکند: شریکهای حیاتی یا استراتژیک، شریکهای کلیدی و شریکهای مهم.
اسرائیل دیگر شریک حیاتی آمریکا نیست؛ هم اکنون شریک کلیدی است و به سمت شریک مهم پیش میرود. یعنی آنقدرکه به طور مثال، ترکیه برای آمریکا در دوران گذار اهمیت دارد، اسرائیل دیگر اهمیت ندارد. یعقوب مریدور پدر ژان مریدور عامل امنیتی میان ایالات متحده و اسرائیل است. کیسینجر یهودی آمریکایی میگوید اگر ده سال دیگر اسرائیل در خاورمیانه نبود، تعجبی نکنید. اسرائیل امروز فقط برای آمریکا هزینه دارد. به گفته یعقوب مریدور، آمریکا اگر خواهان داشتن یک ناو هواپیمابر در خاورمیانه است، سالانه باید چقدر هزینه کند؟ 40 میلیارددلار. این در حالی است که در بالاترین میزان کمک به اسرائیل سالانه 3.8میلیاردآنه به اسرائیل کمک میکنند. یعنی در بالاترین میزان قریب به چهار میلیارد دلار. این در حالی است که برای آمریکاییها اسرائیل به عنوان یک پایگاه نظامی در دریای مدیترانه از اهمیت بالایی برخوردار است و نمیتوان نقش آن را نادیده گرفت. اما امروز بیش از آنکه ارتباط اسرائیل و آمریکا یک ارتباط فکری، ذهنی و حمایتی از اسرائیل به عنوان صهیونیسم سیاسی باشد، حمایت از یک پایگاه نظامی است. امروزه تمام توجهها به جای آنکه معطوف نبرد با اسرائیل باشد، معطوف پیشرویهای داعش است. تمرکز بر اسرائیل از بین رفته است. امروز یک صهیونیسم اسلامی در قالب داعش در حال تکوین عملیاتی است. فعلا باید جلوی این گروههای صهیونیستی در قالب اسلام؛ همچون جبههالنصره، القاعده و داعش در منطقه ایستاد. سخنرانیهای پر هیجان حسن نصرالله امروز متوجه مبارزه با داعش است. این بسیج تواناییهای جهادی امروز علیه چه کسی به کار گرفته میشود؟
ولی در همین حال، امروز صهیونیسم تلآویو نشین دیگر نمیتواند برای صهیونیسم نیویورک نشین خط و نشان بکشد. صهیونیسم نیویورکنشین در قالب ایپک با قدرت در ایالات متحده پیوند عمیق دارد. او به دنبال منافع خود است، لذا دوران دستورالعمل صادر کردن صهیونیسم تلآویونشین برای صهیونیسم نیویورکنشین تمام شده است و این صهیونیسم نیویورکنشین است که صهیونیسم تلآویونشین را مدیریت میکند. روی کار آمدن اوباما و تلاش نکردن علیه ایپک برای رودررویی با اوباما باید در این راستا ارزیابی شود. اسرائیل در این بازی در حالت پارادوکسیکال قرار دارد. از یک طرف خشنود است که بازی به جناح دیگری رفته است، اما از طرف دیگر نگران است که این بازی استمرار پیدا نکند و به یک نظم نوین جهانی بینجامد که در آن فلات ایران پایه اصلی قدرت در منطقه برای ایجاد آینده نظم نوین میشود و این اسرائیل را بیش از هر چیز دیگر نگران کرده است.
رکن آبادی: امروزه آنچه در سطح منطقه و جهان میگذرد مبتنی بر یک اصل مهم یعنی حفظ امنیت اسرائیل است، بر این اساس تحولات یمن نیز جدای از تحولات دیگر کشورهای منطقه قابل تجزیه و تحلیل نیست و رژیم صهیونیستی بر اساس این تز که اگر محیط پیرامونی فلسطین اشغالی ناامن باشد اسرائیل امن خواهد بود و هرگاه محیط پیرامونی امن باشد، ناامنی به داخل فلسطین اشغالی منتقل میشود، همواره تلاش کرده است بحران و ناامنی را از داخل به پیرامون منتقل کند؛ لذا آنچه در یمن میگذرد در ارتباط با تحولاتی است که در سوریه، عراق، لبنان و... شاهد آن هستیم. بهرهگیری از نیروهای تکفیری تروریستی از سوی اسرائیلیها به منظور تضعیف جبهه مقاومت در پی ناکامیهای مستمر آنان در لبنان و فلسطین، مسالهای است که کشورهای منطقه را فرا گرفته است. همانگونه که عنوان شد آنچه در یمن میگذرد در قالب مجموعه تحولاتی است که در منطقه شاهد آن هستیم و به همان دلیل که از مردم فلسطین، لبنان، سوریه، مصر، تونس، بحرین و... حمایت میکنیم به همان دلیل نیز مردم یمن را مورد حمایت قرار میدهیم. این مساله در بطن قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است.
با توجه به این که رئیسجمهور فرانسه در گیرودار جنگ، به عربستان رفت و از تجاوز به یمن حمایت کرد. نقش و عملکرد مدعیان دفاع از حقوق بشر در خصوص جنگافروزی عربستان در یمن را چطور ارزیابی میکنید؟
مطهرنیا: مدعیان دفاع از حقوق بشر مفهوم غلیظی است که بار داوری مفهومی دارد. حقوق بشر در دورههای گوناگون تطور خود به حق از صیانت نفس به حق انتخاب رسیده است. هر کدام از ما از دریچه نگرش خود به حقوق بشر مینگریم. من تلاش دارم از وجه سیاسی به آن بنگرم و واقعگرایانه بگویم که همه این مفاهیم در عمل نشان میدهد این گفته تراسیماخوس به سقراط مبتنی بر این که عدالت مفهومی است محصول قرائت حکام از عدالت و اعمال قدرت بر آنها در پوشش عدالت را باور کنیم. در همین حال بپذیریم که کاربرد مفاهیمی چون حقوق بشر نیز در این باب مورد پرواست.
بعضی در این سو، ماجرای شارلی ابدو را متضمن این معنا میدانند که سران دولتهای غربی به جای این که از حادثه تروریستی پاریس درس عبرت گرفته و به این واقعیت ملموس رسیده باشند که «هر کس که باد بکارد، توفان درو میکند»، اکنون رویه خلاف دیگری را در پیش گرفتهاند که تبعات دشوارتری را برای آنها به همراه خواهد داشت. این جمله متضمن این برداشت است که حادثه تروریستی شارلی ابدو یک مقابلهبهمثل است.
در اینجاست که رئیسجمهور فرانسه در برابر مردم خود به عربستان میرود و با ژست پیشگامی در آزادی بیان و داعیهدار حقوق بشر وارد عمل میشود و بر مبنای تئوری جنگ نامتعادل؛ اسلامهراسی را در قالب مبارزه با تروریسم به سمت و سوی خاص مورد نیاز خود هدایت میکند.
یمن در هارتلند نو قرار دارد و در کنار آنچه من نوهارتلند یعنی خلیج فارس و فلات ایران خواندهام از اهمیت حیاتی برخوردار است.
اگر به یمن بنگریم یمن در خط حدفاصل مرزهای نفرت صناعی امنیتی میان نوهارتلند و هارتلند نو عربی قرار میگیرد. جایی که ممکن است مرزهای جغرافیای نفوذ آینده میان دو متحد یعنی اروپای یکپارچه متزلزل؛ و آمریکای در حال عبور به هارتلند علیا یعنی تبت را شکل بخشد.
اینجا حقوق بشر مطرح است، ولی در حوزه عقلانیت ابزاری برای رسیدن به تفاهم عملیاتی در جهان زیست قدرت سیاسی نیست؛ از اینرو حقوق بشر نه تنها برای اروپاییان که برای همه بازیگران و بازی چرخانان، اولویت ندارد، بلکه آنچه مهم است بهرهبرداری از حقوق بشر برای مدیریت بازی قدرت به نفع خویش است.
گروههای داخلی یمن
آقای قریشی شما که به محیط داخلی یمن آشنا هستید نقش گروههای داخلی را بررسی کنید: علی عبدالله صالح، جنبش اصلاح، جنبش جنوب، حوثیها و القاعده وداعش، ارتش و قبایل یمن.
قریشی: علی عبدالله صالح در انقلاب مردم یمن در چهار سال قبل از قدرت کنار گذاشته شد و زمینه بازگشت به قدرت را ندارد. او این موضوع را میداند و ورود وی در تحولات اخیر یمن برای انتقام گرفتن از ژنرال علی محسنالاحمر و حزب تجمع یمنی اصلاح و قبیله احمر بود، که منشأ سقوط خود از قدرت را از جانب آنان میدانست. علی عبدالله صالح پس از برکناری از قدرت در جریان قیام مردم یمن، مقدار زیادی از نفوذ خود را از طریق حزب خود یعنی حزب مؤتمر شعبی عام حفظ کرد و هنوز در صحنه سیاسی یمن دارای نفوذ است.
حزب اصلاح که ترکیبی از اخوانیها و سلفیها و قبایل و خانواده الاحمر است، در دوران حکومت و قدرت علی عبدالله صالح از حمایت و پشتیبانی عربستان برخوردار بود و بعد از سقوط علی عبدالله صالح، با طرح شورای همکاری و جانشینی عبد ربه منصور هادی به صورت رئیسجمهور توافقی، قدرت اجرایی را به دست گرفتند و در تحولات سال گذشته در 21 سپتامبر 2014 یا اواخر شهریور 1393 با تسلط انصارالله بر صنعا از قدرت اجرایی حذف شدند. این حزب در میان بخشی از مردم یمن و برخی قبایل و سلفیها پایگاه دارد.
جنبش جنوب جریانی متحد و یکپارچه نیست. برخی از آنان خواهان جدایی از شمال و تشکیل دولت مستقل جنوب هستند. اما بیشتر آنان خواستار حقوق قانونی خود در چارچوب یمن متحد هستند و زیدیها در درگیری و جنگ سال 1994 میان علی عبدالله صالح و جنوبیها کنار جنوبیها بودند و از آنان حمایت میکردند.
ارتش یمن در قیامهای بهار عربی به دلیل ساختار غیرمنسجم خود و وابستگیها یا وفاداریهای قبیلهای، مذهبی، منطقهای یا شخصی دچار نوعی از هم گسیختگی شد و این وضع در یک سال گذشته تشدید هم شده است.
جریان القاعده یمن ریشهاش به دوران جنگ در افغانستان در برابر شوروی سابق و نیز درگیریهای اسلامگرایان یمن در برابر حکومت مارکسیستی یمن جنوبی باز میگردد. بن لادن گرچه تبعه عربستان بود اما ریشه یمنی داشت. تشکیلات تروریستی القاعده از شرایط فعلی تجاوزات هوایی عربستان به یمن و نیز کمکهای مالی عربستان به قبایل یمن بهره میبرد. تحرکات آنها بیشتر در استانهای جنوبی و حضرموت و مأرب است که در کنار بعضی قبایل با انصارالله و ارتش یمن میجنگند و در خدمت اهداف عربستان هستند.
داعش در یمن پدیدهای جدید و وارداتی است که قبل از تحولات اخیر و حملات عربستان به یمن، اعضایش طبق برخی منابع، از طریق پروازهایی مستقیم از ترکیه به تعز و از آنجا به دیگر مناطق یمن رفتهاند.
و اما در مورد قبایل یمن آنچه در این مصاحبه میتوان گفت این است که قبایل یمن که همگی مسلح هستند و شیوخ قبایل در خارج از شهرهای بزرگ حکومت خود را دارند، در تحولات اخیر یمن انسجام قبلی خود را از دست داده و اطاعتپذیریهایی که قبلا در قبایل نسبت به شیوخ قبایل وجود داشته دچار آسیب و تضعیف شده است. قبایل بیشتر به منافع خود فکر میکنند و کمتر درگیر مسائل ایدئولوژیک میشوند.
علی عبدالله صالح چه ارتباطی با انصارالله دارد؟ آیا این امکان وجود دارد که او دوباره در این کشور به قدرت برگردد؟ دراین صورت حوثیها بازنده این جنگ نخواهند بود؟
قریشی: یکی از مواردی که بر ضد انصارالله توسط امپراتوری رسانهای عربستان بسیار تبلیغ میشود، ائتلاف انصارالله و علی عبدالله صالح است که ادعای نادرستی است که هم از طرف انصارالله و هم علی عبدالله صالح تکذیب شده است. ممکن است حمایتهایی از جانب علی عبدالله صالح به دلیل منافع و اغراض شخصی از انصارالله وجود داشته باشد؛ اما ائتلافی وجود ندارد. بازگشت وی به قدرت هم به هیچ وجه موضوعیت ندارد.
کنفرانس ژنو چرا به تعویق افتاد؟ آیا میتوان از کنفرانس ژنو به عنوان گشایشی در بحران یمن انتظار داشت؟
قریشی: گفته میشود تعویق نشست ژنو درباره یمن به دلیل برخی کارشکنیهای عربستان بوده است. نشست ژنو و گفتوگوهای یمنی- یمنی زیر نظر سازمان ملل یکی از کانالهای میانجیگرانه است که انصارالله و متحدان آنها از آن استقبال کردهاند و چنانچه سنگاندازیها و کارشکنیهای عربستان بگذارد، شاید بتواند به حل بحران یمن کمک کند. ایران همواره اعلام کرده است که آمادگی دارد در جهت کمک به حل بحران همکاری و مشارکت کند.
گفته میشود هم اکنون مذاکراتی میان انصارالله و ائتلاف عربی با نظارت عمان درجریان است. این گفتوگوها در چه سطحی است؟ آیا پیشرفتهایی در این زمینه حاصل شده است؟ ایران چه نقشی در مذاکرات عمان دارد ؟
قریشی: آنچه در بعضی گزارشها آمده بود مذاکره هیات وزارت خارجه آمریکا به ریاست آن پاترسون، معاون وزیر خارجه آمریکا با هیأت انصارالله برای هموار کردن مسیر توافق برای دستیابی به آتش بس بوده است. در مورد نقش ایران اطلاع خاصی ندارم ؛ اما جمهوری اسلامی ایران همواره برای کمک به حل بحران یمن وکمک به مردم مظلوم یمن و تخفیف آلام آنها آماده بوده و در این راه از هیچ کوششی دریغ نکرده است.
رکن آبادی: بیش از دو ماه از تجاوز عربستان سعودی به یمن میگذرد و از منظر ناظران صحنه بینالمللی، ریاض نتوانسته به هیچ کدام از اهداف اعلام شده خود برسد. عربستان سعودی با اصل راه حل سیاسی، برای خروج از این بحران موافق است. جمهوری اسلامی ایران نیز تاکید دارد هرچه سریع تر راه حل سیاسی اجرا و بحران تمام شود و جنگ و خونریزی خاتمه پیدا کند. مطالبی نیز که در خصوص انصارالله مبنی بر قدرت طلبی انصارالله منتشر شد، کاملا به دور از حقایق موجود در صحنه یمن بوده و واقعیت این است که این جنبش هیچ گاه در صدد رسیدن به قدرت و منصب و مقام نبوده است؛ حتی زمانی که پیشنهاد اعطای پنج وزارتخانه به این جنبش در کابینه منصور هادی داده شد - مشروط به این که از مردم برای شرکت در راهپیمایی دعوت نکند - انصارالله موافقت نکرد و تاکید داشت که خواستار هیچ منصبی نیست، بلکه خواسته آن محقق شدن خواسته مردم یمن است، که در پی آغاز حرکت بیداری اسلامی و کنار رفتن علی عبدالله صالح وعده آن به مردم یمن داده شد. انصارالله بخوبی توانسته است مطالبات حق طلبانه مردم را بعد از آغاز حرکت بیداری اسلامی نمایندگی کند. پس از رفتن علی عبدالله صالح و روی کار آمدن منصور هادی سه وعده به مردم داده شد؛ تدوین قانون اساسی، برگزاری انتخابات پارلمانی و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، که البته نه قانون اساسی تغییر کرده و نه انتخابات پارلمانی برگزار شده است. فقط انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد، آن هم به صورت تک نامزدی و به صورت فرمایشی. در این مرحله، بعد از فوت پادشاه عربستان مطالبه مردم بیشتر شد. عربستان و کشورهای منطقه نیز اهداف خود را دارند اما در عین حال دنبال راه حل سیاسی هستند؛ البته بجز القاعده و نیروهای تکفیری تروریستی که طرح بزرگ تری دارند.
عربستان تاکید داشت یک نشست سیاسی برای اتخاذ راه حل سیاسی مناسب در ریاض برگزار شود؛ اما این موضوع با مخالفت انصارالله مواجه شد و با توجه به مشارکت نکردن گروههای اساسی از جمله انصارالله نتیجهای در بر نداشت. برخی پیشنهاد برگزاری این نشست را در عمان به عنوان کشوری بی طرف در حاشیه خلیج فارس دادند، اما سازمان ملل این نشست بینالمللی را در ژنو برگزار کرد. هر دو طرف قبل از مشارکت در نشست ژنو پیش شرطهایی را مطرح کردند ؛ اما سازمان ملل در خواست کرد هر دو طرف بدون پیش شرط در گفتوگوهای ژنو شرکت کنند و عملا این اتفاق افتاد. البته یکی از پیش شرطهای انصارالله این بود که از واژه هیات گروه متمرد برای آنان و واژه هیات منصور هادی به عنوان رئیس جمهور قانونی یمن استفاده نشود، که این خواسته مورد پذیرش قرار گرفت و هیاتهای دو طرف با عنوان هیات صنعا و هیات ریاض به ژنو رفتند.
پر واضح است که جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری تاثیر گذار در حل بحران یمن به شمار میرود و نوع رابطه کشورمان با یمن بر اساس اصول شناخته شده روابط بینالملل بوده و اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در جهت حمایت از خواسته حق طلبانه ملتهاست؛ لذا ارتباط با گروههای مختلف بویژه انصارالله، بهرهبرداری از جایگاه و نقش ایران برای حل سیاسی هرچه سریع تر بحران است. بر اساس طرح چهار مادهای جمهوری اسلامی ایران، در مرحله اول عملیات باید متوقف شود، در مرحله دوم به مردم یمن در مناطق مختلف کمکهای انساندوستانه ارسال شود، در مرحله سوم گفتوگوهای یمنی- یمنی آغاز شود و در مرحله چهارم دولت فراگیر ملی تشکیل شود که نتیجه مذاکرات میان طیفهای مختلف یمن است.
در کنفرانس ژنو پنج کشور حوزه خلیج فارس، پنج کشور عضو دائم شورای امنیت، نمایندگان سازمان ملل،اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی، نماینده اتحادیه اروپا، ژاپن، کانادا و هلند شرکت کردند. شورای امنیت سازمان ملل گرچه قطعنامه ظالمانهای علیه یمن صادر کرد، اما در نهایت به این نتیجه رسید که استمرار این وضع نمیتواند به نفع کسی باشد. ائتلاف تجاوز علیه یمن به هدف دیگری درباره این عملیات فکر میکردند، اما نتیجه دیگری حاصل شد. مردم،ارتش، احزاب و گروههای مختلف یمنی با تعمیق اتحاد و همبستگی خود در کنار انصارالله قرار گرفتند. جمال بن عمر، نماینده سابق دبیر کل در امور یمن نیزدر یکی از جلسات شورای امنیت تاکید کرده بود پیش از آغاز حملات سعودی گفتوگوی میان گروههای یمنی در حال به نتیجه رسیدن بود و این گروهها خیلی به توافق نزدیک شده بودند و دلیلی بر عملیات سعودی علیه یمن وجود نداشت. این که اساسا چرا جمال بن عمر کنار گذاشته شد، سوال بزرگی را در ذهن ایجاد کرد. در حقیقت نگاه واقع بینانه وی به مسائل باعث شد تا طرفهای دیگر تصور کنند وی از انصارالله حمایت میکند.
ایران و یمن
چه ارتباطی بین حوثیها و ایران وجود دارد ؟ تا چه حد تبلیغاتی که علیه کشورمان میشود، صحت دارد؟ نقطه اشتراک و اختلاف ما با آنها در چیست؟
رکنآبادی: ارتباط با مساله یمن بر اساس اصول و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در حوزه سیاست خارجی است، یعنی حمایت از مظلوم و مستضعف و مسائل حقطلبانه، صرفنظر از دین و مذهب و طائفه و فرقه. در همین قالب یک معیار واحد را در قبال تمام کشورهای جهان داریم. همان موضعی را که در قبال مردم فلسطین، سوریه و بحرین داریم، همان موضع را نسبت به مردم یمن داریم از این حیث نمیتوانیم در قبال ظلم و ستمی که در قبال مردم یمن روا داشته میشود، بیتفاوت باشیم. عربستان سعودی و کشورهای همپیمان اسرائیل و آمریکا واژهها را دقیق انتخاب میکنند، ما هم گاهی اوقات ناخواسته همان واژههای آنها را بکار میبریم. همپیمانان اسرائیل، آمریکا و شرکای منطقهای عربستان سعودی، انصارالله را انصارالله خطاب نمیکنند بلکه از واژه حوثی استفاده میکنند و در رسانههای خود به جای استفاده از واژه جمهوری اسلامی ایران از لفظ ایران استفاده میکنند در حقیقت آنان در پی آن هستند تا به ذهن اینطور متبادر کنند که ایران همان امپراطوری دوران صفوی است که قصد دارد با حمایت از مجموعهای شورشی و تروریستی بنام حوثیها، علی عبدالله صالح رئیسجمهوری مستبدی را که توسط یک حرکت مردمی به زیر کشیده شده است، به قدرت بازگرداند عربستان که سیاستهای دوگانهاش در سوریه، مصر و یمن مشخص است، هم اکنون پرچمدار دموکراسی شده است. یمن برای عربستان اهمیت بسیاری دارد و یکی از دلایل اصلی که گفتند حضرموت را به ما بدهید دیگر کاری به یمن نداریم، بدلیل اهمیت استراتژیک باب المندب است که اقتصاد عربستان و کشورهای منطقه و جهان بعنوان معبر بخش قابلتوجهی از ذخایر انرژی به آن وابسته است. حضرموت بزرگترین استان یمن است که از شمال یمن تا جنوب امتداد یافته و به آبهای آزاد اقیانوس اطلس، دریای احمر و خلیج عدن دسترسی دارد و از این منطقه میتوان لوله نفت را مستقیم وارد آبهای بینالمللی نمود و از باب المندب بینیاز شد.
جمهوری اسلامی ایران در تعامل با کشورهای جهان هیچگاه فرقهای و طائفهای تعامل نکرده است و همانگونه که در لبنان از حزبالله و سایر گروههای مقاومت حمایت کرده است در فلسطین نیز از حماس و جهاد اسلامی حمایت کرده است در بحث یمن تلاش کردند بر ایران هراسی متمرکز شوند و اینگونه تبلیغ کردند که حرمین شریفین هم اکنون در معرض تهدید و حمله قرار گرفته است. اگر اقدامات جمهوری اسلامی ایران در جهت تبیین حقایق موجود نبود، طرح چهار مادهای مبنی بر حل تنشها به روش دیپلماتیک نمیتوانست خیلی تاثیرگذار باشد. لذا در این راستا با توسل به این موارد واهی برای شکلگیری ائتلاف ضد یمن تلاش کردند اما انصارالله با خویشتنداری و در سایه اقدامات دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران در صحنه بینالمللی این تلاشها را ناکام گذاشت. عربستان سعودی برای شرکت بسیاری از کشورها در عملیات علیه یمن حساب باز کرده بود اما موفق نشد و دلیل آن تبیین واقعیتها و حقایق موجود است.
به نظر شما این جنگ چگونه میتواند تمام شود؟
رکنآبادی: نزدیک به سه ماه از تجاوز عربستان سعودی به یمن میگذرد و از منظر ناظران صحنه بینالمللی ریاض نتوانسته به هیچ کدام از اهدافش برسد. عربستان سعودی با اصل راهحل سیاسی برای خروج از این بحران موافق است. جمهوری اسلامی ایران نیز تاکید دارد که هرچه سریعتر راه حل سیاسی اجرا شده و بحران تمام شود و جنگ و خونریزی خاتمه پیدا کند. آن مطالبی که مطرح شده بود در ارتباط با واگذاری پنج وزارتخانه به انصارالله برای پایان دادن به نبرد اشتباه بود زیرا انصارالله اعلام کرد که دنبال پست و منصب نیست و خواهان تحقق خواستههای حقطلبانه مردم است. انصارالله بهخوبی توانسته مطالبات حقطلبانه مردم را بعد از آغاز حرکت بیداری اسلامی نمایندگی کند. پس از رفتن علی عبدالله صالح و روی کار آمدن منصور الهادی سه وعده به مردم داده شد، یکی نوشتن قانون اساسی، برگزاری انتخابات پارلمانی و دیگر برگزاری انتخابات ریاست جمهوری که نه قانون اساسی تغییر کرده و نه انتخابات پارلمانی برگزار شده است. تنها انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد، آن هم به صورت تک نامزدی و به صورت فرمایشی. در این مرحله، بعد از فوت پادشاه عربستان مطالبه مردم بیشتر شد. عربستان و کشورهای منطقه نیز اهداف خود را دارند اما در عین حال دنبال راهحل سیاسی هستند، البته به جز القاعده و نیروهای تکفیری تروریستی که طرح بزرگتری دارند. عربستان تاکید داشت این نشست سیاسی برای اتخاذ راه حل سیاسی مناسب برگزار شود اما این موضوع با مخالفت انصارالله مواجه شد. برخی پیشنهاد برگزاری این نشست را در ریاض دادند و از آن به عنوان رابط امین و کشوری بیطرف در حاشیه خلیجفارس برای نقل و انتقال مطالب خود یاد میکنند اما سازمان ملل این نشست بینالمللی را در ژنو برگزار کرد. انصارالله و منصور الهادی هر یک شرط و شروطی را در این کنفرانس گذاشتهاند، این درحالیست که سازمان ملل خواستار مشارکت طرفین در نشست بدون پیش شرط بود .
همه میدانند که ایران به عنوان طرف اساسی در حل بحران یمن تاثیرگذار است و نوع رابطه ایران با توجه به موضع آن در جهت حمایت از مظلومان و مستضعفان است. ارتباط با گروههای مختلف بهویژه انصارالله، بهرهبرداری از جایگاه و نقش ایران برای حل سیاسی هرچه سریعتر بحران است. طرح چهار مادهای جمهوری اسلامی ایران میگوید در مرحله اول عملیات باید متوقف شود، در مرحله دوم به مردم یمن در مناطق مختلف کمک ارسال شود، در مرحله سوم گفتوگوهای یمنی ـ یمنی آغاز شود و در مرحله آخر دولت فراگیر ملی تشکیل شود که نتیجه مذاکرات میان طیفهای مختلف یمن است.
در کنفرانس ژنو پنج کشور حوزه خلیجفارس، پنج کشور عضو دائم شورای امنیت، اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی، نماینده اتحادیه اروپا، ژاپن، کانادا و هلند شرکت کردند شورای امنیت سازمان ملل اگرچه قطعنامه ظالمانهای را علیه یمن صادر کرد اما در نهایت به این نتیجه رسید که استمرار این وضعیت نمیتواند به نفع کسی باشد. ائتلاف متجاوزان به چیز دیگری درباره این عملیات فکر میکرد اما نتیجه دیگری حاصل شد. مردم یمن با یکدیگر اعلام همسبتگی کرده و در کنار انصارالله هستند. جمال بن عمر نماینده سابق دبیر کل در امور یمن ضمن انتقاد از جنگ عربستان در جلسه شورای امنیت گفت انصارالله گروهی جنگ طلب نیست که به دنبال قدرتطلبی باشد. وی افزود با این جنبش داشتیم به توافق میرسیدیم و معنای آغاز جنگ را درک نمیکنم. اینکه اساسا چرا جمال بن عمر کنار گذاشته شد، سوال بزرگی را در ذهن ایجاد کرد. در حقیقت نگاه واقعیت بینانه وی به مسائل باعث شد تا طرفهای دیگر تصور کنند وی از انصارالله حمایت میکند.
آینده یمن را در نهایت چگونه ارزیابی میکنید؟
قریشی: با توجه به ساختار جامعه یمن و سابقه تاریخی مناطق مختلف آن بویژه با توجه به ساختار قبیلهای یمن، هیچ گروه و قدرتی نمیتواند به تنهایی و بهطور انحصاری بر یمن حکومت کند. انصارالله هم با آگاهی بر این موضوع هیچگاه داعیه انحصاری قدرت نداشته است و آماده بوده با مشارکت دیگر نیروهای ملی در اداره یمن سهیم باشد. ظاهرا مشکل از جانب کسانی است که نمیخواهند واقعیت قدرت انصارالله را بهرسمیت بشناسند و بهدنبال حذف این قدرت نوظهور هستند. جمال بن عمر، نماینده قبلی دبیرکل سازمان ملل در امور یمن واقعبینتر از دیگران بود و به همین دلیل با کارشکنیهای عربستان در ماموریت وی و سرانجام با مخالفت سعودی با ادامه ماموریت وی برکنار شد. عربستان نمیتواند انصارالله را که یک نیروی بومی و ریشه هزار ساله در جامعه زیدی یمن دارد، نادیده بگیرد و یا آن را حذف کند. یمنیها و بویژه زیدیها در طول تاریخ هزار سالهشان نشان دادهاند که اهل مقاومت هستند. بنابراین جنگ، در صورتی که واقعیت انصارالله به رسمیت شناخته نشود، مدت طولانی ادامه خواهد یافت و عربستان جز تخریب و ویرانی برای یمن دستاوردی نخواهد داشت و نمیتواند مزدوران خود را بر یمن حاکم گرداند.
اقدامات میانجیگرانه و دیپلماسی برای توقف این تجاوز ظالمانه عربستان باید تشدید شود. مصر اقداماتی را در راستای میانجیگری آغاز کرده و از نمایندگان گروهها، قبایل و شخصیتهای یمنی دعوت کرده و این طرحی است که السیسی رئیسجمهور مصر آن را دنبال میکند. قاهره در ابتدا وارد درگیری مستقیم نشد، اما هماکنون به مخالفان حمله عربستان به یمن اجازه داده تا اعتراض خود را نسبت به حمله در رسانههای دولتی اظهار کنند. جنگ نمیتواند برای همیشه ادامه پیدا کند و باید یک زمانی متوقف شود. در مورد گفتوگوهای صلح ژنو زیر نظر سازمان ملل، عربستان و عبد ربه منصور هادی رئیسجمهور مستعفی و فراری میگویند ابتدا انصارالله باید قطعنامه 2216 را اجرا کند که یکی از بندهای مهم آن خروج نیروهای انصارالله از شهرها و تحویل سلاحها به ارتش است. معلوم نیست منظورشان از تحویل سلاح به ارتش کدام ارتش است چون ارتش یمن در کنار انصارالله در مقابل عربستان و عوامل و مزدوران آنها و القاعده میجنگد. خود سازمان ملل که مسئول اجرای قطعنامه است، چنین پیش شرطی ندارد. نماینده جدید دبیر کل از طرفین درگیر در جنگ یمن خواسته تا در کنفرانس ژنو شرکت کنند و نگفته در ابتدا قطعنامه 2216 باید اجرا شود. ضیف الشامی یکی از رهبران انصارالله نیز اعلام کرده که آماده خروج هستند به شرط آن که این مسأله در چارچوب گفتوگوی یمنی ـ یمنی مورد بحث قرار بگیرد نه اینکه عربستان بخواهد نظرات خود را با حملات هوایی تحمیل کند.
معصومه زارع - گروه بینالملل
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد