تامین مالی بخش هنری از طریق جامعه میتواند سویههای مثبت و منفی داشته باشد. از یکسو هر وقت درآمد سرانه از یک حد بیشتر شود، تقاضا برای محصولات هنری ایجاد میشود. این رویه مطابق با هرم سلسله نیازهای مازلوست که وقتی درآمد سرانه بالا رود، نیاز افراد از امنیت، خوراک و پوشاک به نیاز روحی و هنری معطوف میشود.
رشد درآمد سرانه کمک میکند، صنعت فرهنگ و هنر شکل گیرد و افرادی بتوانند از راه فعالیت هنری معیشت خود را سامان دهند و به این ترتیب، حجم فعالیت هنری افزایش یابد. از سوی دیگر، ممکن است در یک اقتصاد درآمد سرانه زیاد نشود و حتی کاهش یابد ولی نابرابری شدید شود و درآمد بخشی از جامعه افزایش یابد. بخش ثروتمندی که درآمد خیلی بالایی دارد، میتواند متقاضی کالاها و خدمات هنری خیلی لوکس شود که اغلب آنها در حراجهای گرانقیمت عرضه میشود.
روشن است که این وضعیت به معنی رونق فعالیت هنری نخواهد بود چرا که تنها ستارههای فعالیت هنری میتوانند تامین مالی شوند ولی افراد متوسطی که خود را وقف فعالیت هنری کردهاند، اما نتوانستهاند درخشش شایان توجهی داشته باشند، از تامین مالی باز میمانند. به عبارت دیگر، این شیوه از تامین مالی فعالیت هنری نمیتواند جریان هنری منسجمی ایجاد کند.
سوالی که معمولا به ذهن افراد میرسد، این است که انگیزه ثروتمندان از خرید آثار هنری به قیمت گزاف چیست؟ اولین پاسخ، شاید آن باشد که آنها چنان شیفته هنر هستند که حاضرند بابت آن پول زیادی پرداخت کنند. پاسخ دوم که جامعهشناسانی چون جورج زیمل مطرح کردهاند، این که طبقه ثروتمند همواره دنبال یافتن راههایی برای تمایز از بقیه جامعه است؛ هر چیزی که بتواند این تمایز را بیشتر به رخ بکشد، برای اغنیا اهمیت بیشتری خواهد یافت. دقیقا به همین دلیل خودروهای فوق لوکس نظیر فراری و مازارتی مشتری مییابند در حالی که رفاه ناشی از این خودروها ده برابر رفاه یک خودروی صد میلیون تومانی نیست!
پاسخ سومی هم برای این سوال وجود دارد که از ناحیه اقتصاددانان و فاینانسکارها مطرح شده است. محققان فاینانس دریافتهاند که چون عرضه آثار هنری خیلی ممتاز بسیار محدود است، نرخ رشد قیمت آنها در طول زمان نسبتا بالاست و نکته جالبتر آن که دریافتهاند نرخ رشد درآمد حاصل از خرید این آثار هنری و فروش آنها پس از یک دوره نسبتاً طولانی، بیشتر از درآمد حاصل از سرمایهگذاری همان مبلغ در شیوههای رایج سرمایهگذاری نظیر بورس، بانک یا اوراق قرضه است. به عبارت دیگر، میتوان به خرید این اقلام هنری به چشم یک شیوه سرمایهگذاری نگاه کرد که بازدهی آن گاه بیشتر از بازدهی شیوههای رایج سرمایهگذاری است. لذا انگیزه اقتصادی در پس این رفتار هنری وجود دارد و این انگیزه آنقدر قوی است که نهتنها مکمل انگیزه هنری است بلکه میتواند به تنهایی جایگزین آن گردد و انگیزه ورود به این عرصه را ایجاد کند. مساله خاصی که در این باره وجود دارد، آن است که ورود به این عرصه سرمایهگذاری، منوط به درآمد نسبتا بالایی است که عمده افراد جامعه فاقد آن هستند.
اخیراً توجه محققان مالی به این عرصه جلب شده و آنها تلاش میکنند خصوصیت این بازار را شناسایی و تحلیل کنند. موضوعاتی نظیر این که آیا این بازار همسو با ادوار رونق و رکود اقتصادی، دچار رونق و رکود میشود یا رفتار خلاف جهتی دارد یا اساسا از تحولات اقتصاد تاثیر نمیپذیرد، موضوعی است که هم اکنون مورد بررسی است.
علی سرزعیم
کارشناس اقتصادی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد