میفرمایید فرهنگ خودش یعنی چی؟ عرض میکنم که فرهنگ بهطور کلی یعنی ویژگیهای فردی و جمعی گروهی از مردم که با هم زندگی میکنند. یعنی عنایت دارید که فرهنگ آدم تا آدم و جا تا جا با هم فرق میکنه. به فرهنگ خودتون فکر کنید. خب؟ حالا به فرهنگ آلمانیها فکر کنید. آفرین! حالا ببینم تفاوتها رو تجسم کردید یا شباهتها رو؟ حالا به فرهنگ کرهایها و اهالی جومونگستان فکر کنید. چی شد؟ چی دیدید؟ حالا یه بار دیگه به فرهنگ خودمون فکر کنید! متفاوتند نه؟
امروز سوال اینه که چطور با افرادی با فرهنگهای متفاوت در دنیا تعامل کنیم؟ با چه متری این افراد و فرهنگها رو بسنجیم تا بتونیم به قدر مناسب براشون واکنش نشون بدیم یا اینکه چطور محصولاتمون رو توی اون کشورها تبلیغ کنیم؟ اگر کارمندامون از کشور دیگهای میآن چطور اونها رو مدیریت کنیم؟ و پرسشهایی از این قبیل.. اصولا کار علم همینه. یعنی ساختن متری که ما بتونیم ازش برای اندازهگیری استفاده کنیم.
عزیز دانشمندی به نام جناب گرت هوفستد از اهالی آلمان که در زمینه روانشناسی اجتماعی تحقیق میکرد از قضا در شرکت آیبیام مدیر مرکز پژوهشهای پرسنلی بود. شرکت بزرگ کامپیوتری آیبیام اون وقتها در 70 کشور دنیا شعبه و دفتر داشت.
جناب هوفستد طی یک پژوهش تاریخی، پرسشنامههای علمی دقیقی تهیه کرد و اطلاعات باارزشی از معیارهای فرهنگی کارمندان آیبیام در این 70 کشور جمعآوری کرد و بعدها به کمک این اطلاعات توانست یک متر و معیار بینالمللی که بین همه کشورهای جهان معتبر و قابل استفاده باشد، خلق کند به نام: وجوه جهانی فرهنگ یا Universal Cultural Dimensions. شاید از خودتان بپرسید «کدوم وجوه جهانی؟ آیا ممکنه کشور من ایران هم توی اون فهرست بوده باشه؟» پاسخ این است که بعله! ایران هم جزو اون کشورها بوده! البته انتظار نداشته باشید یکی از این پنج شاخص فرهنگی مثلا مهماننوازی یا صداقت گفتار و رفتار ما باشد چون اینها وجوه فرهنگی خاص ما هستند. متر و معیارهایی که دکتر هوفستد ارائه کرد آنقدر ریشهای و عمیق هستند که بین همه فرهنگها مشترک و قابل اندازهگیری هستند. همونطور که شما هم با خوندن ادامه این ستون ته دلتون متوجه آشنا بودن اونها میشید.
برای توضیح این تئوری علمی از دوست خوبم مارک ولترز کمک گرفتم. مارک یه وبسایت عالی در مورد مسافرت کردن و آشنایی با فرهنگهای مختلف جهانی دارد و بیشتر از همه من و شما توی دنیا سفر کرده است. او این پنج وجه فرهنگی غالب بشری رو این طوری به من توضیح داد:
حس فاصله از قدرت؛ مردم هر فرهنگی حس مشترکی از فاصلهشان از قدرت دارند که با مردم فرهنگ بغلی ممکن است متفاوت باشد. جوامعی که درصد این معیارشان بالا (بین 50 تا 100) باشد در حقیقت درکشان از مفهوم عدالت و چگونگی اجرای عدالت نسبت به جامعهای که حس فاصله از قدرت کمتری دارند (صفر تا 50)، متفاوت است.
بگذارید با مثالی از محیط کار برایتان توضیح بدهم: در جامعهای که کارمندان حس کنند از قدرت فاصله زیادی دارند ناخودآگاه با رئیسشان همپایه خداوند برخورد میکنند. در این محیطهای کاری رئیس قدرت اول است و حرف او حرف آخر. در حالی که در جوامعی که کارمندان فاصله کمتری از مرکز قدرت حس میکنند با رئیسشان همشان و همپایه هستند. مثل دو دوست یا دو همکار.
مثلا در کشورهای آمریکای شمالی، جایی که من در آن زندگی میکنم، رئیس رفیق کارمندانش است. با هم شوخی میکنند. با هم ناهار بیرون میروند. با هم مسابقه هاکی میبینند، اما در کشوری مثل ونزوئلا رئیس مثل خداست و خبری از این قرتیبازیها نیست. وقتی رئیس به شما میگوید کاری باید انجام شود شما باید بگویید «چشم قربان» و مکالمه همینجا تمام میشود. بنابراین در ونزوئلا به شما خیلی بکن نکن میکنند، اما در آمریکای شمالی این اتفاق بندرت میافتد.
خب حالا شما بگویید در شهر شما آیا رئیستان با شما خدایی میکند یا رفاقت؟ اگر رئیستان ونزوئلایی است یادتان باشد که نمیتوانید با او خیلی رفیق و ندار شوید. حالا ممکن است سعیتان را بکنید ولی رئیس ونزوئلاییتان خیلی شاید زیربار نرود، اما اگر میروید و در نیویورک دفتر میزنید یادتان باشد که به عنوان رئیس با کارمندانتان خیلی بکن نکن نکنید چون نتیجهای نخواهید گرفت. رفاقت کلید موفقیت در جوامع با معیار پایینتر حس فاصله از قدرت است.
خب، وقت ما برای این هفته تموم شده اما در ستون هفته آینده به چهار وجه باقیمانده خواهیم پرداخت: پذیرش خطر یا دوری از خطر؛ میزان پذیرش خطر یا ریسک از طرف مردم یک جامعه یعنی اگر محصول جدیدی به این جامعه معرفی کنید با چه احتمالی آن را امتحان میکنند؟
فردگرایی در برابر جمعگرایی؛ این معیار در حقیقت نگرش افراد نسبت به جمع و نگرش جمع نسبت به افراد است. اگر در یک جامعه فردگرا زندگی میکنید مشاهده خواهید کرد که افراد دور و بر شما اول به منافع خودشان فکر میکنند در حالی که در جامعه جمعگرا افراد منافع «ما» را ترجیح میدهند. دو ویژگی دیگر هم بماند برای همان هفته بعد.
مصطفی پورمهدی - مشاور کارآفرینی
چمدان (ضمیمه آخر هفته روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
شکیبا حسینی، رهبر ارکستر سمفونیک رنسانس در گفت و گو با «جام جم» مطرح کرد
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگو با مهندس حمیدرضا هلالی، عکاس، پژوهشگر و مدرس انجمن سینمای جوانان ایران مطرح شد