ریما رامینفر
ایفای یک نقش ثابت در چهار سری پایتخت که افت و خیز زیادی نداشته و بار کمدی را هم چندان به دوش نمیکشد، کار دشواری برای رامینفر بوده که بخوبی از عهده انجام آن برآمده است.
او کلیشه یک زن ایرانی تمامعیار را که تحت هر شرایطی خانواده خود را مهمتر از هر چیز دیگری میداند، به شکل دلنشینی به اجرا درآورده است.
شخصیت هما که در سری چهارم پایتخت وارد شورای شهر شده، نیاز به تغییرات ظریفی داشته که رامینفر این ظرایف را بخوبی از کار درآورد و بخشی از آن را در جلسات شورای شهر شاهد بودهایم.
نسرین نصرتی
نمونه فوقالعادهای از یک نقش مکمل جذاب و تاثیرگذار که حاصل جدی گرفتن نقش توسط بازیگر است.
بازیگری که به بهترین شکل در قالب زنی از خطه مازندران قرار گرفته و در این ارتباط لهجه را نیز بخوبی فراگرفته است.
فهیمه به عنوان خواهر نقی میبایست شباهتهای کمرنگ رفتاری نیز به او داشته باشد که نصرتی بخوبی این نکته را در بازیاش لحاظ کرده و اوج آن را در پایتخت امسال که نقش فهیمه در پیشبرد داستان پررنگتر شده، مشاهده کردهایم.
بهاره کیان افشار
ایفای نقش دختران جوان با روحیهای شکننده در گاهی به پشتسر نگاه کن در نگاه نخست سهل و ممکن نشان میدهد، اما سرشار از ظرایف و پیچیدگیهایی است که اندکی لغزش میتواند شخصیت فوق را به یک کلیشه تمامعیار تبدیل کند.
افشاری در یکی از معدود نقشهای تلویزیونیاش در نقش شبنم (دختر کوچک جلال تابش) این پیچیدگیها را تا حدود زیادی از کار درآورده و در عین حال، خط باریکی میان شبنم در مقام رئیس حسابداری کارخانه و شبنم به عنوان دختر جلال کشیده و بخوبی روی این خطوط باریک حرکت کرده است.
در این بین تنها رابطه میان او و نامزدش (هادی) فاقد کیفیت لازم بوده که بخشی از آن به فرم بازی افشاری در سکانسهای مربوط بازمیگردد.
الیکا عبدالرزاقی
این بازیگر که بیشتر در گونه کمدی نقشآفرینی کرده و بتازگی در برنامه خندوانه به اجرای استندآپ کمدی پرداخته، انتخاب هوشمندانهای برای ایفای نقش فریبا (دختر جلال تابش) بوده که بخوبی به اختلاف عمیق خود و پدرش عینیت بخشیده و باورپذیرش ساخته است.
عبدالرزاقی در نیمه نخست داستان گاهی به پشتسر نگاه کن، فریبایی محکم و مغرور را به تصویر کشیده که حاضر به بخشیدن پدرش نیست و در نیمه دوم کار لایه دیگری از این شخصیت را پیش روی مخاطبان قرار میدهد.
وی این دو جنبه از یک شخصیت را به گونهای ایفا کرده که به باور مخاطب نشسته و به اصطلاح پس نمیزند.
الناز حبیبی
بازیگران زن برای ایفای نقش در مجموعههای کمدی با مشکلات زیادی روبهرو هستند و عمده آن به کلیشهای بودن شخصیتها بازمیگردد که جای کار چندانی برای بازیگران نقشهای یاد شده باقی نمیگذارد.
نقش بهار در دردسرهای عظیم تا حدود زیادی از این قاعده مستثنا بوده، نقش جذابی است که مخاطب میپسندد و با آن همراه و همدل میشود، بخصوص در سری دوم که بهار نقش پررنگتری در خلق شوخیها داشته و زوج خوبی را در کنار جواد عزتی تشکیل داده است.
برای مثال میتوان به مشاجره کلامی این دو در آزمایشگاه پیش از دریافت جواب تست دیانای اشاره کرد.
مریم سعادت
او یکی از بهترین بازیگران تلویزیونی برای ایفای نقشهای تیپیک است که آنها را عالی و بشدت باورپذیر و در عین حال دوستداشتنی از کار درمیآورد.
سعادت در نقش مادر بهار که پس از فوت همسر دو فرزند کوچکش را با سختی بزرگ کرده، کاملا در نقش فرو رفته و به مرور زندگی کردن در این نقش را جایگزین بازی در آن کرده است.
نگرانیهای مادرانه این شخصیت در عین بهرهگیری از کلیشهها دلچسب و شیرین از کار درآمده و به یکی از اهرمهای موفقیت دردسرهای عظیم تبدیل شده است.
در این میان نباید از بیان پخته و لحن به کار گرفته شده توسط سعادت برای این نقش بسادگی عبور کرد.
فریده سپاه منصور
این بازیگر کهنه کار در نقش مادربزرگ بهار که داغ دو پسر بر دل دارد، کار دشواری پیش روی داشته چرا که کلیشههای قدیمی و نخنما شده زنی مغرور از طبقه ثروتمند آن را احاطه کرده و اجازه نفس کشیدن به او نمیدهد.
اما سپاه منصور به مدد تجربه طولانیاش در بازیگری بر این مشکل فائق آمده و ریزه کاریهایی را در برخی لحظات به کار گرفته که از چشم مخاطبان دردسرهای عظیم دور نمانده است و نمونه آن را در صحنههای دو نفرهاش با نوید (نوهاش) مشاهده کردهایم.
او در این بخش بخوبی از چشمان خود بهره گرفته و این شخصیت لجباز و مغرور را در چرخشی نرم به مادربزرگی مهربان تبدیل کرده است.
حدیث میرامینی
او نیز در نقشی بشدت کلیشهای و تکراری حضور تاثیرگذار و گرمی دارد که مخاطب را به همذاتپنداری با خود دعوت میکند؛ زن نازایی که سرپرستی نیاز را با همه مشکلات جسمیاش قبول کرده و سرشار از مادرانگی است.
میر امینی در سکانس بیمارستان بازی درخشانی ارائه کرده و یکی از نقاط اوج این مینی سریال را رقم زده است.
وی برای ایفای هرچه بهتر نقش خود از چهره معصومانهاش بخوبی بهره گرفته و این نقش نهچندان بلند را به یکی از نقشهای ماندگار کارنامه کاریاش تبدیل کرده است.
مینا ساداتی
سریالهای قهرمان محور برای جذب حداکثری مخاطبان، نیاز به بازیگرانی کاملا متناسب با نقش اصلی خود دارند که تنها اندک لغزشی از این بابت میتواند کلیت آن را به خطر بیندازد.
لطیفی در تنهایی لیلا از این حیث خوب عمل کرده و با انتخاب مینا ساداتی برای ایفای نقش لیلا نیمی از مسیر موفقیت را طی کرده است.
در وهله نخست باید به چهره معصومانه او اشاره کرد که هماهنگی خوبی با نقش دارند و در وهله بعد باید به ناشناختگی ساداتی برای عامه مخاطبان تلویزیون اشاره کرد که جلوی پیش داوری ذهنی مخاطبان را سد کرده است.
همچنین ساداتی برای عمق بخشیدن به تنهایی لیلا پس از مرگ همسرش(محمد)، بخوبی از نگاهش استفاده کرده است.
اندیشه فولادوند
این بازیگر گزیده کار در نقش کتایون حضور قدرتمندی دارد و ارزش کارش هنگامی به چشم میآید که بیشتر به شخصیت کتایون دقت کنیم.
یک زندانی از زندان گریخته که بشدت مستعد کلیشه شدن بوده، اما با هوشمندی لطیفی و اندیشه فولادوند از این دام گریخته است.
او در بخشهای میانی و پایانی تنهایی لیلا با وجود کنشمندتر شدنش همچنان یکدستیاش را حفظ کرده و به سمت یک بازی کاملا بیرونی نرفته است.
در عین حال باید شجاعت فولادوند در ایفای نقش فوق را با توجه به گریم سنگین و طراحی لباسش ستود که برخی بازیگران از پذیرش آن ابا دارند.
آفرین عبیسی
او را میتوان جانشین شایستهای برای حمیده خیرآبادی، مهری ودادیان و شهلا ریاحی در ایفای نقش مادران فیلمها و مجموعههای تلویزیونی به حساب آورد که به شکل باورپذیری این نقشها را ایفا میکند.
وی در تنهایی لیلا همان مادر نگران و مهربان ایرانی است که برای محمد و لیلا مادری کرده و آنها را زیر چتر حمایت خود گرفته است.
صدای گرم و دلنشین عبیسی یکی دیگر از فاکتورهای مثبت وی در بازیگری است که به نقشهای اشاره شده حس و حال خوبی بخشیده و مخاطبان را به سمت خویش جذب میکند.
پانتهآ بهرام
استفاده سینما و تلویزیون از بازیگران مستعد و جوان عرصه تئاتر، اتفاق خوشایند و مبارکی است که بسیار به کمک سینما و تلویزیون آمده و به شخصیتهای خلق شده در آنها رنگ و بوی دیگری بخشیده است.
جیرانی هم در این مجموعه تلویزیونی تعبیر وارونه یک رویا استفاده هوشمندانهای از بازیگران تئاتر کرده که در راسشان پانتهآ بهرام در نقش موید قرار دارد؛ نقشی چند وجهی که از لایههای متعدد تشکیل شده و بیشتر شمایل یک قربانی را دارد.
عاشقی که سالها پیش از کسی که دوستش داشته (محسن روانبخش) به اجبار جدا شده و تنهایی را جایگزین آن کرده است و با ورود دوباره محسن به زندگیاش با حوادثی هولناک و تلخ مواجه میشود.
بهرام در سکانسهای نهچندان متعدد خود به تمام این موقعیتها عینیت بخشیده و گاه حیرتانگیز جلوه میکند که نمونه آن را در سکانس شام آخرش با روانبخش شاهد بودهایم.
محسن تنابنده
ستاره بیچون و چرای این مجموعه پرطرفدار پایتخت که بیاغراق یکی از عوامل اصلی موفقیت آن به حساب میآید و کسی قادر به تصور پایتخت بدون حضور پررنگ تنابنده در آن نیست.
او برای ایفای نقش نقی به سراغ فایلهای ذهنی خود از مردم این خطه رفته و آن را با تخیلات خود در مقام نویسنده فیلمنامه درآمیخته است.
به همین خاطر هم این شخصیت به دل مخاطبان خود نشسته و محبوبیت فوقالعادهای پیدا کرده و نقش موثری هم در پیشبرد داستان ایفا میکند.
تنابنده برای خلق هر چه بهتر این شخصیت به بهترین شکل از میمیک صورت و زبان بدن بهره گرفته که نمونه آن را در حرکات زیاد دستش به هنگام حرف زدن شاهد هستیم.
البته نباید از وجه نویسندگی او در پایتخت هم بسادگی گذشت که نقش مهمی در کیفیت والای این شخصیت خلق شده داشته است.
احمد مهرانفر
او نیز با پایتخت و در نقش ارسطو عامل به شهرت زیادی رسیده و مکمل فوقالعادهای برای تنابنده بوده است.
او یک شخصیت پرحرف و پرادعا را به گونهای باورپذیر خلق کرده و فاصله میان ارسطو و مخاطبانش را از میان برداشته است که برای اثبات این امر باید شخصیت ارسطو و بازی مهرانفر را از قسمت اول تا قسمت چهارم را تکتک مورد بررسی قرار داد.
در این بین تنها حرکات اغراق شده چهره بخصوص در سری چهارم کمی بیش از اندازه بوده و ارسطو را به سمت یک شخصیت کاریکاتورگونه تمامعیار پیش برده است.
علیرضا خمسه
بازی درخشان و زمانبندی مناسب در اجرای شوخیها از نقاط قوت کار خمسه به حساب میآید که حتی یک گریم سنگین هم قادر به پوشاندن آن نشده است.
شخصیت بابا پنجعلی در قسمتهای اول و دوم با وجود کمرنگ بودن از کیفیت بهتری برخوردار بوده و تکمضرابهایش مثل جمله معروفش در باب ناهار نخوردن و ... اما از سری سوم به بعد بابا پنجعلی حضور فیزیکی سنگینتری پیدا کرده، اما کیفیت نقش او تا حدودی تنزل پیدا کرده و تنها به تکرار یکسری کلمات میپردازد که بواسطه تکرار بیش از حد دیگر مخاطبان را چندان نمیخنداند.
با همه اینها خمسه کار خودش را بخوبی انجام داده و از زبان بدن به بهترین شکل در ایفای این نقش بهره گرفته است.
جواد عزتی
ستاره بیبدیل سریال دردسرهای عظیم که در هر دو قسمت درخشیده و به شخصیت بدشانس لطیف عینیت بخشیده است.
او پس از موفقیت سری نخست این شخصیت را با همان فرم حفظ کرده و تنها تغییرات کوچکی در آن اعمال کرده است.
تند حرف زدنهای لطیف و تاکید چند باره روی یک موضوع، عناصر تکرارشونده بازی اوست که بخوبی به تن این نقش نشسته و از عناصر کلیدی موفقیت دردسرهای عظیم محسوب میشوند.
برای نمونه کافی است به جروبحثهای او و الناز حبیبی پس از پیدا کردن بچه در اتومبیل توجه کنید تا به استعداد درخشان عزتی در گونه کمدی را بیشتر پی ببرید.
مهدی هاشمی
این بازیگر کهنهکار سینما و تلویزیون در سری اول دردسرهای عظیم نقش محورتری داشته و بازی درخشانی هم ارائه داده است، اما در سری دوم به دلایل نامعلوم کاملا به حاشیه رفته و به یک نقش مکمل تبدیل شده است.
هاشمی در همین حضور کوتاهمدت هم متقاعدکننده ظاهر شده و تک لحظههای فوقالعادهای را رقم زده که تنها از بازیگرانی از جنس او برمیآید.
برای مثال میتوان از صحنه برخورد فرحان با دوست صمیمی لطیف که به دختر فرحان علاقهمند شده، یاد کرد و آن نگاه خشمگین و ترسناک هاشمی به امیر غفارمنش را به یاد آورد.
امین زندگانی
یکی از گزینههای قابل اطمینان برای ملودرامهای اجتماعی است که در نقش سام شکرچیان ثروتمند، بازی روان و خوبی را ارائه کرده و تحول درونی این شخصیت را به شکل باورپذیری به تصویر کشیده است.
نکته مهمی که در سالهای اخیر به نقطهقوت بازیهای زندگانی تبدیل شده، اما او را در خطر همیشگی کلیشه شدن در نقشهایی از این جنس قرار داده است.
با این همه او یکی از نقاط قوت مینی سریال مناسبتی ساعت صفر است که گاه تک لحظات درخشانی را کنار سیاوش خیرابی رقم زده است.
عمار تفتی
تفتی ازجمله بازیگرانی است که از نوجوانی کارش را آغاز کرده و با ایفای نقش در مجموعهها و فیلمهای متعدد تلویزیونی و سینمایی به چهرهای آشنا برای مخاطبان تبدیل شده است.
او در مجموعه نیاز در نقش ناپدری نیاز حضور کوتاه، اما گرم و موثری دارد که بخش مهمی از آن به تحلیل درست نقش توسط وی باز میگردد.
مرد جوانی که نیاز را به فرزندی قبول کرده و حال با سر رسیدن مادر واقعیاش همزمان با بیماری سخت همسرش باید دست به انتخابی سخت و دشوار بزند.
بهروز شعیبی
او انتخابی کاملا کلیشهای برای ایفای نقش محمد در این مجموعه تلویزیونی تنهایی لیلا بوده که پیش از این هم نقشهایی مشابه آن را ایفا کرده که مهمترین او سید رضای فیلم طلا و مس بوده است.
با این همه چهره آرام و مظلوم شعیبی بسیار به کار این نقش آمده و آنچه را که نویسنده و کارگردان میخواستهاند را انجام داده که بیش از این هم انتظاری نمیرفته است.
برزو ارجمند
او در نقش لطیف با گذشتهای پر از درگیری و جنجال که بواسطه دوستی با محمد توبه کرده و پول حلال درمیآورد، متقاعدکننده بوده و به دل مخاطبان خود مینشیند.
ارجمند میان گذشته و حال لطیف خط باریکی قرار داده که از میانههای داستان بارها از آن برای دفاع از حق لیلا و کتایون عبور کرده و کنشمندی باورپذیری را ارائه میکند.
اکبر زنجانپور
این بازیگر استخوان خرد کرده صحنه نمایش که نقشهای ماندگاری هم در سینما و تلویزیون ایفا کرده، در نقش حاج سیفالدین کاسب معتمد محل تنهایی لیلا به یک بازی کاملا کلیشهای و آشنا برای مخاطب همانگونه که نوشته شده روی آورده است.
در این میان تنها در چند لحظه خاص همچون: رویاروییاش با زرین در بنگاهاش رگههایی از یک بازی ناب را به نمایش میگذارد که متاسفانه برای ماندگار شدنش در ذهن مخاطب کافی به نظر نمیرسد.
امیر جعفری
ستاره سابق مجموعههای کمدی که در سالهای اخیر نقشهای متفاوتی را در سینما و تلویزیون ایفا کرده، اینبار در نقش ناصر در سریال تعبیر وارونه یک رویا فوقالعاده ظاهر شده است.
یک مامور امنیتی باهوش و خونسرد که همراه همکارانش در حفظ امنیت ملی میکوشد. جعفری برای اجرای نقش آن را تا حدود زیادی درونی کرده و تنها در برخی لحظات واکنشهای انفجاری برایش تدارک دیده است.
همین فراز و فرود ساده به این شخصیت عمق بخشیده و آن را به نمونهای قابل اعتنا و مثال زدنی در گونه جاسوسی تبدیل کرده است.
فرهاد قائمیان
قائمیان یکی از بهترین گزینهها برای ایفای ضدقهرمانهای سینما و تلویزیون است که تاکنون کمتر به نقشی که استحقاقش را داشته رسیده است.
وی برای ایفای نقش پیچیده و چند لایه محسن روانبخش انتخاب فوقالعادهای بوده که ریزهکاریهای زیادی در اجرای آن اعمال کرده و کاملا به باور مخاطبان خود مینشیند.
برای نمونه میتوان به سکانس دو نفرهاش با پانتهآ بهرام پیش از مرگ و صحنه مشاجرهاش با نگار عابدی در نقش همسرش در بیمارستان اشاره کرد.
قاب کوچک
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد