سینما در سیما

وقتی غریبه‌ای در میان است

فیلم سینمایی «بندزن، خیاط، سرباز، جاسوس» که هفته گذشته از شبکه اچ‌دی سیما روی آنتن رفت، در ژانر تریلر، جاسوسی و معمایی به کارگردانی توماس آلفردسون محصول سال 2011 میلادی است.
کد خبر: ۸۴۵۷۲۹
وقتی غریبه‌ای در میان است

به گزارش جام جم آنلاین، داستان فیلم ـ که بر اساس رمانی به همین نام نوشته جان لوکار ساخته شده ـ اوایل دهه 1970 در انگلستان می‌گذرد. دوران جنگ سرد میان آمریکا و شوروی است و کشورها هر یک می‌کوشند کوچک‌ترین تحرک مشکوک سیاسی کشورهای دیگر را تحت نظر بگیرند تا از بروز تشنج دوباره و ایجاد جنگ جهانی سوم جلوگیری کنند.

در این میان، مامور بازنشسته سازمان جاسوسی بریتانیا با نام جورج اسمایلی ماموریت می‌گیرد وجود جاسوس دو جانبه‌ای را که مخفیانه میان اعضای سری سازمان جاسوسی بریتانیا (با نام فرضی سیرکس) نفوذ کرده است،شناسایی کند و از کارشکنی‌های بعدی وی جلوگیری به عمل آورد.

بندزن، خیاط، ... نشان داده به جزئیات هوشمندانه و دقیق به شدت وفادار است. ترسیم چهره قدیمی شهرها از لندن گرفته تا حتی صحنه‌های محدود بوداپست و استانبول و نیز طراحی صحنه و لباس فیلم بسیار با دقت صورت گرفته است. فیلم از همان ابتدا و به‌جز آن ضرباهنگ حادثه‌ای اولیه که وقایع بعدی فیلم را کلید می‌زند، به مخاطب نشان می‌دهد عجله‌ای برای روایت ندارد و ترجیح می‌دهد داستانش را به آرامی و سر فرصت پیش ببرد و اجازه دهد شخصیت‌هایش (که هر کدام می‌توانند جاسوس مخفی ماجرا باشند) یک به یک معرفی و با ویژگی‌ها و شخصیت‌شان آشنا شوند.

البته در این میان چند ‌فلاش بک و بازگشت به زمان گذشته هم وجود دارد که در مرور وقایع رخ داده‌ هم به قهرمان اصلی فیلم و هم به مخاطب کمک بیشتری در شناخت این شخصیت‌ها و درک موقعیت ایجاد شده می‌کند. هم نویسنده اصلی کتاب و هم نویسنده فیلمنامه به خوبی می‌دانسته‌اند چطور این شخصیت‌های مرموز را چون مهره‌های شطرنج کنار هم بچینند و مخاطب را به بازی دعوت کنند. هر چند به نظر می‌رسد این تاکید بر وفاداری به لحن اصلی کتاب‌ در لحظاتی باعث شده مخاطب کمتر جدی سینما نتواند پا به پای این داستان هوشمندانه پیش برود‌ چرا که فیلم بیشتر از این که سعی در بیان سر راست داستان داشته باشد، می‌کوشد از طریق نشانه‌ها و سرنخ‌هایش داستان را روایت کند و به مخاطب خود اجازه فکر کردن و تصمیم‌گیری بدهد. در این میان هنر کارگردان و تیم تصویربرداری هم به کمک آمده و به لحاظ بصری به این مرموز بودن داستان و سردی فضای حاکم بر روابط افراد و کشورها تاکید بیشتری کرده است. به همین دلیل فیلم در قالب صحنه‌ها، طیف رنگی سرد و خاکستری دارد و کمتر اثری از رنگ‌های زنده و گرم در آن دوران پر تعلیق می‌بینید. اینجاست که با توجه به این سردی و جدی بودن ماجرا، موسیقی متن هنرمندانه آلبرتو ایگلسیاس به کمک آمده است و در بیشتر صحنه‌ها می‌کوشد جای خالی درام را میان بازیگرانی که ـ به عمد ـ می‌کوشند هیچ نشانی از احساسات شخصی در رفتار و چهره‌شان نداشته باشند، پر کند.

صحبت از بازیگران شد و به حق باید بازی‌های قابل تاملشان را ستود. شاید باید این فیلم را به نوعی تقابل میان دو نسل از بازیگران قدیم و جدید سینمای انگلستان دانست.

زهرا غفاری

جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها