راه درست این است که دیگر کشورها خود خواهان ترجمه آثار ما باشند؛ همان اتفاقی که در قرن هجدهم درباره آثار ایرانی اتفاق افتاد و مترجمان با امکانات محدود آن زمان و محدودیتهای صنعت چاپ تا حدی طالب ترجمه آثار ایران بودند که فردریش روکرت، مترجم آلمانی تمام شاهنامه فردوسی را از روی یک نسخه با دست خودش نوشته تا بتواند آن را به شهر خودش برده و ترجمه کند.
در آن زمان آثار ادبی ما تا حدی این درخشش و جذابیت را داشت که مترجمان بخواهند برای ترجمه آن در یک شرایط دشوار قرار بگیرند، مرارتها را به جان بخرند و کتابی را ترجمه کنند. هیچکس از آنها نخواسته بود چنین کاری انجام دهند، خودشان به انجام این کار علاقه داشته و به صورت خودجوش آن را انجام میدادند. بنابراین اگر ما بخواهیم اقدامی در این زمینه انجام دهیم چه در انتخاب مترجم، کتاب و هر چیز دیگری خواهناخواه سلیقه خودمان را اعمال میکنیم و این موضوع لطمهای برای کار خواهد بود.
خلاصه آن که به قول سعدی «مشک آنست که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید» تعریفهای عطار از مشک فایدهای ندارد، باید بوی خوش در فضا بپیچد و همه را به خود جلب کند. این عطار گفتنها بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد و فکر میکنم بهتر است راهکارهای دقیقتری برای این کار اندیشیده شود.
البته جا دارد این را هم بگوییم که از ادبیات معاصر ایران هم نویسندگانی در دنیا مطرح و آثارشان به دیگر زبانها ترجمه شده است. فکر میکنم برای بهتر پیش رفتن ابتدا میزان تاثیر همین ترجمهها را بررسی کرده و بعد حرکتهایی عمیق را برای این کار در پی بگیریم.
در هر صورت معتقدم برنامههایی از این دست که دیروز شاهد برگزاری آن در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بودیم، در صورتی موفق خواهد بود که یک برآورد و شناخت کامل از جامعه هدف را با خود به همراه داشته باشد و حتی بهتر است به شیوهای خود خارجیها آن را انجام دهند، در اصل آنها باید جوینده ما باشند و متولی این کار. ما متولی این هستیم که اوضاع بازار کتاب در داخل کشور را ساماندهی کرده و مشکلات این عرصه را مرتفع کنیم.
محمود حدادی
مترجم و مدرس دانشگاه
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد