بر این اساس، مشکل اجرایی نشدن اقتصاد دانش بنیان به قبل از ابلاغ سیاست اقتصاد مقاومتی برمیگردد.
اقتصاد دانش بنیان در تعریف عمومی به این معناست که فعالیتهای تولیدی بر اساس دانش انجام شود و بر این اساس بسیاری از کشورهای پیشرفته برای اینکه در این بخش رشد زیادی داشته باشند، سرمایهگذاریهای کلانی انجام دادهاند اما در کشور ما به علت ضعف ساختاری و حضور همیشگی دولت در اقتصاد، این موضوع در حاشیه قرار گرفته و نتوانستیم آنطور که باید و شاید در این زمینه پیش برویم.
به بیان بهتر ما توان این موضوع را که دانشمان را به کالا و خدمات تبدیل کنیم، نداریم؛ برخلاف اینکه در موضوعات علوم پایه در جهان حرفی برای گفتن داریم.
از سوی دیگر برخی عوامل فرهنگی نیز در کاهش موفقیت اقتصاد دانشبنیان نقش داشتهاند. به عنوان مثال در سالهای اخیر انگیزه اقتصادی نزد مردم تضعیف شده و به جای اینکه بگویند پول درآوردن خوب است اما کار کردن در راه خدا خوبتر است، اعلام کردند که برای پول کار نکنید و تنها برای خدا کار کنید.
به همین دلیل افراد سرمایهدار از نگاه برخی افراد بد به نظر میرسیدند و میرسند، لذا این تلقی و نگاه نادرست باید در بین مردم اصلاح شود.
در حالی که ایجاد انگیزه اقتصادی یکی از پایههای اقتصاد دانشبنیان است. زمانی که در اقتصاد انگیزه تولید وجود داشته باشد میتوان به آینده آن امید داشت، اما به جای اینکه این انگیزه تولید را در کشور تقویت کنیم آن را تضعیف کردهایم.
در همین حال دولت باید اجرای اقتصاد دانشبنیان را به مردم بسپارد و خود فقط نقش سیاستگذار و ناظر را داشته باشد البته دولت در زمینه اقتصاد دانشبنیان میتواند سرمایهگذاریهای زیادی انجام دهد و به جای کمک به تولیداتی که توجیه اقتصادی ندارند به این سمت حرکت کند.
به این دلیل که ارزش افزوده تولیدات دانشبنیان آنقدر بالاست که فاصله چند صد پلهای با تولیدات معمول و سنتی دارد اما این سرمایهگذاری نباید در قالب کمک نقدی باشد بلکه باید یارانه تولید را به بخشهای دانش بنیان اختصاص داده و آنها را در برابر اختراعات و تولیداتی که انجام میدهند از مالیات معاف کنند.
دکتر مرتضی عزتی - عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد