امروزه رسانهها، مرزهای جغرافیایی، فرهنگی و سیاسی را درنور دیدهاند و با گسترش فزاینده و روزافزون خود از حوزه اجتماعی ـ سیاسی فراتر رفته، هویت انسان معاصر را نیز تحتتاثیر قرار دادهاند، به طوری که میتوان هویت انسان مدرن را هویت رسانهای شده نام گذاشت. امروز اما این هویت رسانهای به واسطه بسط و گسترش رسانههای مجازی به هویتهای مجازی بدل شدهاند که شاید تفکیک میان این دو دشوار باشد، به این معنا که هویت رسانهای و هویت مجازگویی دو روی یک سکهاند.
استفاده انسان امروز از جمله انسان ایرانی معاصر از شبکههای اجتماعی و فضاهای مجازی به شکلگیری یک هویت ثانویه در او انجامیده که تلاش خواهیم کرد در این مقاله ویژگیهای آن را برشمرده و واکاوی کنیم.
هویت بیرونی
هویت رسانهای/ مجازی نه از درون و تحولات فردی، بلکه از بیرون و تحولات اجتماعی که از طریق رسانهها تجلی و گسترش یافته و هدایت میشود. چنین هویتی خیلی متکی به خود و منطق شخصی نیست، بلکه از بیرون و دگر راهبرانی چون رسانهها هدایت میشود. در حقیقت با رشد وسایل ارتباطی، هویت شخصی بیشتر تحتتاثیر و کنترل نظامهای اجتماعی قرار گرفت تا کنترل درونی. به عقیده رایزمن در جامعه نوین، خصلت انسان از برون هدایت شده جانشین انسان از درون هدایت شده میشود.
هویت همگن
رسانهها و فضاهای مجازی با ارسال و ترویج پیام خود از طریق گسترش وسایل ارتباط جمعی به نوعی همگنسازی هویتهای گوناگون دست میزنند و هویت تودهای و عام را تقویت میکنند؛ هویتی که بدون توجه به انواع طبقات اجتماعی و فرهنگ آنان و به واسطه نفوذ وسایل ارتباطی و پیام آنها در لایههای مختلف اجتماعی، صورت واحد به خود گرفته است. رسانهها فضایی ایجاد کردهاند که هویتهای مختلف قومی وملی و دینی در پرتو پیام و محتوای آن، لباس مشترک و یکرنگ تن کنند و شبیه هم شوند. گفتنی است که این مساله نباید با بیثباتی و یکنواختی هویتها در جوامع سنتی به یک معنا فرض شود.
هویت تودهای و جمعگرا
رسانههای گروهی بهدلیل ارتباط با طیف وسیعی از مردم از آنها یک گروه منسجم و همگرا میسازند و یک نوع هویت تودهای خلق میکنند. رسانهها به نوعی هویت فردی را به هویت جمعی و گروهی تبدیل میکنند و این مساله گاهی موجب استحاله هویت فردی در جمع و از میان رفتن خلاقیت فردی میشود. اصولا فرهنگ توده براساس مسائل غیرجدی زندگی، هیجانات، احساسات رقیق و گریز بیخیال استوار است. رسانهها به دلیل کارکرد ذاتی خود که بیشتر جمع را مخاطب خود قرار میدهند، موجب رواج و تقویت فرهنگ پوپولیستی و تودهای میشوند و با شکلدهی به افکار عمومی و مدیریت آن به ساخت و پردازش فرهنگ و هویت تودهای دست میزنند تا در مواقع ضروری، قدرت این پتانسیل را در راستای گذشته درهم شکنند و هویتی چهل تکه و موزائیکی ایجاد کنند. هدف وسایل ارتباط جمعی پوشاندن جماعت کثیری است که در یک دسته مشخص قرار نمیگیرد. هویت تودهای، هویتی است معطوف به جمع نه متکی به خود، بنابراین موجودیت و هستی آن وابسته به تغییرات اجتماعی است و از آسیبهای اجتماعی مصون نیست.
هویت ناپایدار و متغیر
در دنیای جدید هویت انسان از ثبات و تمرکز سنتی گذشته رها میشود و در یک فرآیند دائمی شدن تحول مییابد و دگرگون میشود. به عبارتی دیگر، هویت مدرن یک فرآورده نیست بلکه یک فرآیند است. در جهان رسانهای شده معاصر با تزریق مداوم اطلاعات و دانش به کالبد جامعه، هویت انسان جدید در بستر دائمی شکلگیری و دگردیسی و زایش مستمر قرار میگیرد. انسان مدرن در طول زندگی ممکن است بارها بر اثر تحول ذهنی و کسب اطلاعات جدید هویتی نوبیابد و دیگرگونه انسانی شود. خویشتن یا هویت در فرآیندی ناگسستنی ساخته و دگرگون میشود.خویشتن مدرن درگیر ناپایداری هویتهاست. خویشتن مدرن هرگز در مکان خود جا نمیافتد. از اینرو به قول هایدگر همواره بیخانه است. به طورکلی هویت رسانهای هویتی تاویلی است که دائما به وسیله پیام و اطلاعات تازه در معرض تاویل و تفسیر و ضرورتا تغییر قرار میگیرد.
هویت چند تکه و موزاییکی:
رسانهها از طریق ارائه و القای الگوهای مختلف و پیامهای گوناگون و به نمایش درآوردن فرهنگ و اندیشههای مختلف، هویت منسجم و ثابت گذشته را درهم میشکنند و هویتی چند تکه و موزاییکی ایجاد میکنند.انسان مدرن در مقایسه با جامعه سنتی به منابع معرفتی بیشتری دسترسی دارد. رسانهها و فناوریهای نوین ارتباطی این منابع را در اختیار بشر امروز قرار میدهند و از طریق تسهیل در ارتباطات فردی و اجتماعی، تفکرات و اندیشههای گوناگون فرصت ظهور و حضور در عرصه جهانی پیدا میکنند. آدمی دیگر در چارچوب یک ساختار خاص محدود نیست و آزادی بیشتری در کسب دانش و اطلاعات دارد. لذا هویت سنتی تک منبعی به هویت مدرن چند منبعی و چهل تکه مبدل شده است. در جوامع سنتی هویت و شخصیت آدمیان برآمده از نظام خاص اجتماعی خویشاوندی وی بود و در یک ساختار فکری فرهنگی خاص تثبیت میشد. در حقیقت پیش از به دنیا آمدن وی موقعیت اجتماعی فرهنگی و در نهایت هویت انسانی وی پیشاپیش تعیین شده بود و فرد بسختی و بندرت میتوانست در تغییر سرشت و سرنوشت خویش تصرف کند..
هویت تقلیدی و منفعل
هویت رسانهای/ مجازی شده همیشه تحتتاثیر و نفوذ شخصیتها و کاراکترهای رسانهای و مجازی است. این الگوهای رفتاری که از طریق ساختن فیلم، تبلیغات و تکنیکهای مختلف رسانهای ارائه میشود در شکلگیری و جهتدهی هویت فردی و اجتماعی انسان مدرن تاثیر بسزایی دارد. تقلید از الگوها و شخصیتهای سینمایی و تلویزیونی نشانه بارزی از تاثیرپذیری هویت رسانهای شده از این الگوهاست. انسان از طریق همذاتپنداری از سوی رسانهها هویت و شخصیت تحقق نیافته خود را در عالم خیال و تکنیک محقق میسازد. قهرمانان رسانهها یکی از متغیرهای اساسی در شکلدهی به هویت رسانهای هستند.
هویت مشوش:
هویت انسان متکی بر آگاهی اوست و حتی آدمیت او نیز، یعنی هر چقدر آدمی آگاهتر باشد، امکان تکامل و تعالیاش نیز بیشتر است. فرهنگ موزاییکی رسانهها میتواند ذهنی پرمحتوا بهوجود آورد؛ اما نه ذهنی که از مطالب مفید و استوار انباشته شده است و وابستگی ذهنی را جایگزین خلاقیت بکند. ذهن انسان زیر بارش اطلاعات و دانش مشوش میشود. ذهنیت مشوش و سردرگم نیز به هویت مشوش و نابسامان منجر میشود و بحران هویت پدید میآید. البته این بحران هویت در جوامع در حال گذار، عمیقتر و گستردهتر است.
برون رفتن از سلطه رسانهها
اینک در عصر اطلاعات با جهانی رسانهای شده روبهرو هستیم که صاحبان فناوری و دانش به وسیله قدرت عظیم رسانهای، فرهنگ و ارزشهای خویش را به جهانی ـ انسانی تسلط میدهند و هویتهای قوی و ملی کشورهای دیگر را به چالش میکشانند. این مساله بویژه برای کشوری مثل ما که صاحب تمدن و فرهنگ و اندیشه در تاریخ بوده، حیاتیتر و جدیتر است. پرسش اساسی این است که در برابر این غولهای رسانهای چه باید کرد؟ چگونه باید از این زندان هویتی رهایی یافت؟
مسلم این است که واکنشهای قهرآمیز و اتخاذ راهکارهای سلبی و راهبرد مقاومت و نفی پاسخگو نخواهد بود. به عقیده فوکو، «هر مخالفتی ناگزیر راههای اثباتی را نیز پیشمیکشد»؛ لذا یادآور میشود که ما میتوانیم کاری پیش از مقاومت انجام دهیم. سوژهای دیگر شدن یعنی فراتر از آنچه امروز در آن زندگی میکنیم، خلق کنیم.
چه باید کرد
برای برونرفت و رهایی از سلطه رسانهها و این قفس آهنین هویت رسانهای دو پیشفرض اساسی میتواند مبنای حرکت باشد؛ اول اینکه هویت یک مفهوم ثابت نیست و شکلی قطعی و نهایی ندارد، لذا به عقیده نیچه انسان مدام باید کسی بشود که هنوز نیست یا به عقیده فوکو انسان امروزی باید علیه نیروی ویرانگری که میکوشد او را در همه جنبههای زندگی اندیشه و خلاقیتش با دیگران همسان و یکسان کند، مبارزه نماید. دوم اینکه همین جهان ارتباطات فضایی را ایجاد کرده است تا آدمی با گزینش آزادانه شیوههای مختلف زندگی هویت خود را انتخاب کند و بسازد و این مهم در جهان مدرن آسانتر است. در نهایت اینکه در جهان جدید با تنوع زیستی اجتماعی جامعه انسانی آدمی حق انتخاب بیشتری دارد و میتواند با گزینش راه خود تا حدود زیادی استقلال فردی خود را حفظ کند و در جمع فراموش نشود. حالا که قرار است دنیا به سوی جهانی شدن حرکت کند، ما میتوانیم با توانمند کردن فرهنگ و مبانی فکری خود و تبدیل هویت منفعل به هویت فعال سهم بیشتری در شکلگیری و تکوین هویت جدید داشته باشیم.هویت مجازی نباید حریت انسانی ما را بگیرد همین برای رهایی از این سلطه کافیست.
سیدرضا صائمی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد